ثار


مترادف ثار: خون، دم، کینه، انتقام، خونخواهی، کین خواهی، کینه کشی

لغت نامه دهخدا

ثار. ( ع مص ، اِ ) کینه. || کینه کشیدن. || انتقام. خونخواهی. طلب کردن خون : جز انتصار و طلب ثار روی ندید و جز حرکةالمذبوح چاره ندانست. ( ترجمه تاریخ یمینی 26 ). از دیار هندوستان هر کجا نافخ ناری و طالب ثاری و ساکن داری... بود، رو بدو آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 350 ). سیف الدوله بعقب ایشان میرفت و بحجت قاطع شمشیر ثار و انتصار از ایشان می ستد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 121 ).
أسأت الی النوائب فاستثارت
فانت قتیل ثار النایبات.
محمد انباری.
|| انتقام خون کردن. ( از منتخب و غیره از غیاث ). || کشنده کسی را بکشتن. قاتل دوست یا خویشاوند را بقصاص کشتن. || لاثارت فلاناً یداه ؛ نفع نرساند او را دو دست وی. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || کشنده و قاتل دوست یا خویشاوند. ج ، اَثآر، آثار، ثُؤر. || یا ثارات ِ فلان ؛ ای کشندگان و قاتلان فلان. || یا لَلثارات ؛ بیائید برای کشتن کشندگان.
- أخذ ثار ؛ کین کشی. خونخواهی.
- ادراک ثار ؛ انتقام قتل.
- ثار منیم ؛ انتقام خونی که چون گرفته شود منتقم راضی می شود و آرامش می یابد.

ثأر. [ ث َءْرْ ] ( ع مص ) کشتن کشنده را. طلب کردن خون مقتولی را. ادراک ثأر. || لاثأرت فلاناً یداه ؛ نفع مرساناد او را دو دست وی.

فرهنگ فارسی

انتقام کشته راگرفتن، خونخواهی کردن، کشنده کشتن
( اسم ) ۱- کینه . ۲- ( مصدر ) کینه کشیدن . ۲- ( اسم ) کینه کشی انتقام خونخواهی . ۴- ( اسم ) خون . یا اخذ ثار . کین کشی خون خواهی .

فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (مص ل . ) کینه کشیدن . ۲ - (اِ. ) خون . ۳ - کینه .

فرهنگ عمید

انتقام گرفتن، خون خواهی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
خونخواهی، خون، قیام برای خونخواهی، «طلب ثار».
امام باقر علیه السلام ضمن بیان این که حسین بن علی و ما اهل بیت، همان مظلومی هستیم که در آیه قرآن آمده است: «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا» (سوره اسراء 33)، فرمود: «القائم منا اذا قام طلب بثارالحسین...».
نامگذاری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به «منتقم » نیز به خاطر همین قیام برای خونخواهی است. در زیارت عاشورا هم این آرزو در دعا آمده است: «و ان یرزقنی طلب ثاری (ثارکم) مع امام هدی ظاهر... و ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور...» و در دعای ندبه، از اوصاف حضرت مهدی علیه السلام خونخواهی سیدالشهدا بیان شده است: «این الطالب بدم المقتول بکربلا».
فرهنگ خونخواهی در میان همه اقوام از جمله عرب ها بوده است. نسبت به شهید کربلا هم که خون عزیزش بر زمین ریخت، در سال های بعد کسانی به خونخواهی برخاستند، از جمله نهضت توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی و نیز قیام مختار در کوفه به انگیزه «طلب ثار» بوده و شعارشان نیز در این نهضت «یا لثارات الحسین » بوده است.
شعار یاران حضرت مهدی نیز چنین خواهد بود (شعارهم: یا لثارات الحسین). بالاتر از همه آن که خود خداوند، خونخواه حسین علیه السلام است.
آن گونه که می گوییم: «اشهد ان الله تعالی الطالب بثارک ». همه قیام کنندگان بر ضد جباران که الهام از عاشورا می گیرند، خونخواهان «ثارالله »اند.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

پیشنهاد کاربران

شاید عبارت خونی خدا ، به مفهوم کسی که در راه خدا خونش برزمین ریخته و حقوقش استیفا نشده است.
شاید معنی خونی خدا ، به مفهوم کسی که در راه خدا خون داده و حقش استیفا نشده ، به عبارت ثارالله نزدیک تر باشد.
بعضی ثار را معنی به خون کرده اند ، زیرا ثار هیچگاه در لغت عرب بمعنی خون نیامده است بلکه بمعنی خونبها است ، ( در لغت عرب بخون ، دم اطلاق میشود ) بنابراین ثار الله یعنی ای کسی که خونبهای تو متعلق به خدا است و او خونبهای تو را میگیرد.
تفسیر نمونه ج : 4 ص : 230

بپرس