تیزکاری

لغت نامه دهخدا

تیزکاری. ( حامص مرکب ) تندی. تندخویی : برادر کیخسرو، فرود، کشته شد از تیزکاری طوس. ( مجمل التواریخ و القصص ص 47 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس