تیزدولت را بسی شادی نباید کرد از آنک
هر که بالا زود گیرد زود میرد چون شرار.
سنائی.
نباید تیزدولت بود چون گل که آب تیزرو زود افکند پل.
نظامی.
|| که آسان به دولت رسد. که کار او زود بالا گیرد. که زود به دولت رسد : من شنیدستم که آن صاحبقران مردی بود
تیزدولت صعب هیبت نیک سیرت خوب سان.
رشیدی سمرقندی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.