تیز خوی

لغت نامه دهخدا

تیزخوی. ( ص مرکب ) تندخوی. زودخشم : گفتم خواجه را بگوی که تومرا به ازمن دانی که مرد تیزخوی نیستم و از پیشه خود که دبیری است فراتر نشوم. ( آثارالوزراء عقیلی ).

فرهنگ فارسی

تند خوی زود خشم

پیشنهاد کاربران

بپرس