تیزجنگ. [ ج َ ] ( ص مرکب ) مهیا و آماده ٔنبرد. ( از فهرست ولف ). برانگیخته جنگ : چو بشنید بهرام شد تیزجنگ بیامد یکی تیغ هندی به چنگ.فردوسی.رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.