پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز.
فردوسی.
دگرموبدی گفت کای سرفرازدو اسب گرانمایه تیزتاز.
فردوسی.
سوی جاهش سهم غیب تیزتازچون خرد منهی و کار آگاه باد.
سنائی.
یکی کاروان جمله شاهین و بازبه چرز و کلنگ افکنی تیزتاز.
نظامی.
با حلم پایدارت کوه گران سبک سربا عزم تیزتازت برق عجول کاهل.
سلمان.