تیزبو. ( ص مرکب ) تیزبوی. که بوئی تند دارد چون گندنا و ترتیزک. حادالمرائحة. ذاک. ذاکیة. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). ذعلوق تره ای است تیزبوی. ( منتهی الارب ) ( زمخشری ) ( ربنجنی ) : و هرچه تیزبوی تر بود [ از بلسان ]... بهتر. ( الابنیه عن حقایق الادویة از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.