تیره رخ

لغت نامه دهخدا

تیره رخ. [ رَ / رِ رُ ] ( ص مرکب ) تیره روی. تیره چهر :
روشنی و خرمی مملکت از کلک اوست
گرچه سر کلک او تیره رخست و نژند.
سوزنی.
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

تیره روی تیره چهر

پیشنهاد کاربران

بپرس