توماس میدلتون ( به انگلیسی: Thomas Middleton ) ( ۱۵۸۰ - ژولای ۱۶۲۷ ) نمایشنامه نویس و شاعر دوره ی جاکوبین ادبیات انگلستان است. او از جمله معدود دراماتیست های رنسانس است که در تراژدی و کمدی به موفقیت یکسان دست پیدا کرد. او در لندن به دنیا آمد. پدرش ابتدا یک آجرچین بود که بعدها به مال و منال دست پیدا کرد. املاک او اتفاقاً درست چسبیده به سالن تئاتر کرتن بود. میدلتون در کودکی پدر خود را از دست داد و مادرش دوباره ازدواج کرد اما ازدواج مادر مشکلات حقوقی زیادی برای خانواده دست و پا کرد. [ ۱]
میدلتون در لندن به دنیا آمد و در 18 آوریل 1580 غسل تعمید یافت. او پسر یک آجرپز بود که خود را به مقام یک نجیب زاده رسانده بود و دارای ملکی در مجاورت تئاتر کرتن در شوردیچ بود. میدلتون پنج ساله بود که پدرش فوت کرد و ازدواج مجدد بعدی مادرش به یک جنگ 15 ساله بر سر ارث توماس و خواهر کوچکترش بدل شد – تجربه ای که او را در مورد سیستم حقوقی آگاه کرد و شاید دلیل طنز مکرر او علیه حرفه وکالت همین باشد.
میدلتون در سال 1598 در کالج کوئینز کالج تحصیل کرد، اما فارغ التحصیل نشد. قبل از اینکه در سال های ۱۶۰۰ یا ۱۶۰۱ آکسفورد را ترک کند، سه شعر بلند به سبک های رایج الیزابتی نوشت و منتشر کرد. به نظر می رسد که هیچ یک از آنها موفقیت خاصی نداشته است، و یکی از آنها، کتاب طنزهای او، با ممنوعیت کلیسای انگلیکن در مورد طنزهای شعر مواجه و سوزانده شد. با این وجود، فعالیت ادبی او آغاز شد.
در اوایل قرن هفدهم، میدلتون با نوشتن جزوه های موضوعی امرار معاش کرد؛ از جمله آنها - پارلمان بی پول شاعران مندرس - که چندین بار تجدید چاپ شد و موضوع تحقیق پارلمانی شد، در همان زمان، نوشته های «خاطرات فیلیپ هنزلو» نشان می دهد که میدلتون برای گروه تئاتر مردان ادمیرال می نوشت. برخلاف شکسپیر، میدلتون یک نویسندۀ آزاد باقی ماند و می توانست برای هر گروهی که او را استخدام می کرد، بنویسد. اوایل کار نمایشی او با بحث و جدل همراه بود. دوستی او با توماس دکر او را با بن جانسون و جورج چپمن در «نبرد تئاترها» درگیر کرد. کینه علیه جانسون تا اواخر سال 1626 ادامه یافت، زمانی که جانسون به میدلتون درمورد نمایش موفقش، بازی شطرنج، توهین کرد. گفته می شود که ماسک «اینرتمپل» میدلتون ( 1619 ) به جانسون ( که در آن زمان در اسکاتلند بود ) توهین کرده، او را "آجرچین خاموش" می نامد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمیدلتون در لندن به دنیا آمد و در 18 آوریل 1580 غسل تعمید یافت. او پسر یک آجرپز بود که خود را به مقام یک نجیب زاده رسانده بود و دارای ملکی در مجاورت تئاتر کرتن در شوردیچ بود. میدلتون پنج ساله بود که پدرش فوت کرد و ازدواج مجدد بعدی مادرش به یک جنگ 15 ساله بر سر ارث توماس و خواهر کوچکترش بدل شد – تجربه ای که او را در مورد سیستم حقوقی آگاه کرد و شاید دلیل طنز مکرر او علیه حرفه وکالت همین باشد.
میدلتون در سال 1598 در کالج کوئینز کالج تحصیل کرد، اما فارغ التحصیل نشد. قبل از اینکه در سال های ۱۶۰۰ یا ۱۶۰۱ آکسفورد را ترک کند، سه شعر بلند به سبک های رایج الیزابتی نوشت و منتشر کرد. به نظر می رسد که هیچ یک از آنها موفقیت خاصی نداشته است، و یکی از آنها، کتاب طنزهای او، با ممنوعیت کلیسای انگلیکن در مورد طنزهای شعر مواجه و سوزانده شد. با این وجود، فعالیت ادبی او آغاز شد.
در اوایل قرن هفدهم، میدلتون با نوشتن جزوه های موضوعی امرار معاش کرد؛ از جمله آنها - پارلمان بی پول شاعران مندرس - که چندین بار تجدید چاپ شد و موضوع تحقیق پارلمانی شد، در همان زمان، نوشته های «خاطرات فیلیپ هنزلو» نشان می دهد که میدلتون برای گروه تئاتر مردان ادمیرال می نوشت. برخلاف شکسپیر، میدلتون یک نویسندۀ آزاد باقی ماند و می توانست برای هر گروهی که او را استخدام می کرد، بنویسد. اوایل کار نمایشی او با بحث و جدل همراه بود. دوستی او با توماس دکر او را با بن جانسون و جورج چپمن در «نبرد تئاترها» درگیر کرد. کینه علیه جانسون تا اواخر سال 1626 ادامه یافت، زمانی که جانسون به میدلتون درمورد نمایش موفقش، بازی شطرنج، توهین کرد. گفته می شود که ماسک «اینرتمپل» میدلتون ( 1619 ) به جانسون ( که در آن زمان در اسکاتلند بود ) توهین کرده، او را "آجرچین خاموش" می نامد.
wiki: توماس میدلتون