توما

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

توما. ( هزوارش ، اِ ) به لغت زند و پازند سیر برادر پیاز را گویند و به عربی ثوم وفوم خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

توما. [ ت ُ ] ( اِخ ) توماس. یکی از حواریون دوازده گانه عیسی ( ع ). ( روضةالمناظر ابن شحنه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( از ترجمه دیاتسارون ص 57 از یادداشت ایضاً ). یکی از حواریین عیسی. ( المدهش ابن جوزی از یادداشت ایضاً ). در یونانی او را ددیمس گویند. هر دو لفظ به معنی توأم می باشد، یکی از رسولان بود. ( انجیل متی 10:3. انجیل یوحنا 20:24 ). محتمل است که مثل سایر رسولان از اهل جلیل بوده اما محل تولد و وض-ع دعوت و هدایت شدن او معلوم نیست. ( انجیل لوقا 6:13-15 ). از قرار معلوم شخص تندحوصله و تندمزاج بود لکن دموی مزاج نبود و در غایت میل و حرارت خود را به مسیح تسلیم نمود و حاضر بود که مطالبی را که برای او حتمی الوقوع باشد قبول کند. ( انجیل یوحنا 11:16 و 14:5 و 6 ). با وجود اینها شخصی دیرباور بود که تا مطالب را بعینه مشاهده نمی کرد قبول نمی نمود. چنانکه مشاهده میشود در قیامت عیسی مسیح شک داشت. ( انجیل یوحنا 20:19-29 ) ( از قاموس کتاب مقدس )....اما توما که یکی از آن دوازده ( شاگردان ) بود و او را توأم می گفتند وقتی که عیسی آمد با ایشان نبود. پس شاگردان دیگر بدوگفتند خداوند را دیده ایم. بدیشان گفت تا در دو دستش جای میخها نبینم و انگشت خود را در جای میخها نگذارم و دست خود را بر پهلویش ننهم ایمان نخواهم آورد. وبعد از هشت روز باز شاگردان با توما در خانه ای جمع بودند و درها بسته بود که ناگاه عیسی آمد... پس به توما گفت : انگشت خود را به اینجا بیاور و دستهای مرا ببین... توما در جواب وی گفت : ای خداوند من و ای خدای من... ( انجیل یوحنا باب 20 ). رجوع به توماس و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 263 و قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

یکی از حواریون دوازده گانه عیسی علیه السلام یکی از حواریین عیسی

دانشنامه عمومی

مترادف ها

thomas (اسم)
اسم خاص مذکر، توماس، توما

پیشنهاد کاربران

بپرس