[ویکی فقه] تولیدمثل خارق العاده (قرآن). فرزنددار شدن مریم علیهاالسّلام ، طبق اراده الهی و به صورت خارق العاده بود.
قالت رب انی یکون لی ولد ولم یمسسنی بشر قال کذلک الله یخلق ما یشاء اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون.((مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: « خداوند، این گونه هر چه را بخواهد می آفریند! هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن می گوید: «موجود باش!» آن نیز فوراً موجود می شود.) قالت انی یکون لی غلـم ولم یمسسنی بشر ولم اک بغیـا(گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلوده ای هم نبوده ام!») قال کذلک قال ربک هو علی هین ولنجعله ءایة للناس ورحمة منا وکان امرا مقضیـا.(گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را می آفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم؛) و او را برای مردم نشانه ای قرار دهیم؛ و رحمتی باشد از سوی ما! و این امری است پایان یافته (و جای گفتگو ندارد)!»)
فرزنددار شدن زکریا
فرزنددار شدن زکریا علیه السّلام و همسرش در دوران پیری و نازایی، به صورت اعجازآمیز اتفاق افتاد.فنادته الملـئکة وهو قائم یصلی فی المحراب ان الله یبشرک بیحیی مصدقـا بکلمة من الله وسیدا وحصورا ونبیا من الصــلحین(و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیی « بشارت می دهد؛ (کسی) که کلمه خدا (مسیح) را تصدیق می کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهای سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است.» ) قال رب انی یکون لی غلـم وقد بلغنی الکبر وامراتی عاقر قال کذلک الله یفعل ما یشاء.(او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام می دهد.») یـزکریا انا نبشرک بغلـم اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیـا(ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت می دهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار نداده ایم!) قال رب انی یکون لی غلـم وکانت امراتی عاقرا وقد بلغت من الکبر عتیـا(گفت: «پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! در حالی که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدّت پیری افتاده شده ام!») قال کذلک قال ربک هو علی هین وقد خلقتک من قبل ولم تک شیــا.(فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!»)
فرزنددار شدن ابراهیم
فرزنددار شدن ابراهیم علیه السّلام و ساره در دوران سالمندی، امری خارق العاده بود.وامراته قائمة فضحکت فبشرنـها باسحـق ومن وراء اسحـق یعقوب(و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم.) قالت یـویلتی ءالد وانا عجوز وهـذا بعلی شیخـا ان هـذا لشیء عجیب(گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند می آورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!») قالوا اتعجبین من امر الله رحمت الله وبرکـته علیکم اهل البیت انه حمید مجید.(گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!») قالوا لا توجل انا نبشرک بغلـم علیم(گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت می دهیم!»)قال ابشرتمونی علی ان مسنی الکبر فبم تبشرون(گفت: «آیا به من (چنین) بشارت می دهید با اینکه پیر شده ام؟! به چه چیز بشارت می دهید؟!»)قالوا بشرنـک بالحق فلا تکن من القـنطین.(گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم؛ از مأیوسان مباش!»)
قالت رب انی یکون لی ولد ولم یمسسنی بشر قال کذلک الله یخلق ما یشاء اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون.((مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: « خداوند، این گونه هر چه را بخواهد می آفریند! هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن می گوید: «موجود باش!» آن نیز فوراً موجود می شود.) قالت انی یکون لی غلـم ولم یمسسنی بشر ولم اک بغیـا(گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلوده ای هم نبوده ام!») قال کذلک قال ربک هو علی هین ولنجعله ءایة للناس ورحمة منا وکان امرا مقضیـا.(گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را می آفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم؛) و او را برای مردم نشانه ای قرار دهیم؛ و رحمتی باشد از سوی ما! و این امری است پایان یافته (و جای گفتگو ندارد)!»)
فرزنددار شدن زکریا
فرزنددار شدن زکریا علیه السّلام و همسرش در دوران پیری و نازایی، به صورت اعجازآمیز اتفاق افتاد.فنادته الملـئکة وهو قائم یصلی فی المحراب ان الله یبشرک بیحیی مصدقـا بکلمة من الله وسیدا وحصورا ونبیا من الصــلحین(و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیی « بشارت می دهد؛ (کسی) که کلمه خدا (مسیح) را تصدیق می کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهای سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است.» ) قال رب انی یکون لی غلـم وقد بلغنی الکبر وامراتی عاقر قال کذلک الله یفعل ما یشاء.(او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام می دهد.») یـزکریا انا نبشرک بغلـم اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیـا(ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت می دهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار نداده ایم!) قال رب انی یکون لی غلـم وکانت امراتی عاقرا وقد بلغت من الکبر عتیـا(گفت: «پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! در حالی که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدّت پیری افتاده شده ام!») قال کذلک قال ربک هو علی هین وقد خلقتک من قبل ولم تک شیــا.(فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!»)
فرزنددار شدن ابراهیم
فرزنددار شدن ابراهیم علیه السّلام و ساره در دوران سالمندی، امری خارق العاده بود.وامراته قائمة فضحکت فبشرنـها باسحـق ومن وراء اسحـق یعقوب(و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم.) قالت یـویلتی ءالد وانا عجوز وهـذا بعلی شیخـا ان هـذا لشیء عجیب(گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند می آورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!») قالوا اتعجبین من امر الله رحمت الله وبرکـته علیکم اهل البیت انه حمید مجید.(گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و والا است!») قالوا لا توجل انا نبشرک بغلـم علیم(گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت می دهیم!»)قال ابشرتمونی علی ان مسنی الکبر فبم تبشرون(گفت: «آیا به من (چنین) بشارت می دهید با اینکه پیر شده ام؟! به چه چیز بشارت می دهید؟!»)قالوا بشرنـک بالحق فلا تکن من القـنطین.(گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم؛ از مأیوسان مباش!»)
wikifeqh: تولیدمثل_خارق العاده_(قرآن)