توقیف
/towqif/
مترادف توقیف: بازداشت، جلب، حبس، دستگیر، زندانی، محبوس ، ضبط، بازداشت کردن ، ضبط کردن، قبضه کردن
متضاد توقیف: آزاد، آزاد کردن، رها ساختن
برابر پارسی: بازداشت، دستگیری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) باز داشتن بازداشت کردن ( کسی را ) ۲ - از حرکت باز داشتن . ۳ - واقف گردانیدن . ۴ - قبضه کردن ضبط کردن . ۵ - ( اسم ) بازداشت . جمع : توقیفات .
ایستانیدن دست آور نجن در دست برنجن بر دست کردن ساختن وقف برای سپر
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. درجایی واداشتن، از حرکت بازداشتن.
۳. ضبط کردن.
۴. [قدیمی] واقف گردانیدن.
دانشنامه عمومی
توقیف ( به انگلیسی: Internment ) زندانی کردن یا حبس[ ۱] گروهی از مردم است که معمولاً در گروه های بزرگ و بدون محاکمه انجام می شود. این اصطلاح به ویژه در مورد حبس کردن «شهروندان دشمن در زمان جنگ یا مظنونان تروریسم» استفاده می شود. [ ۲] در حالی که مفهوم آن به سادگی به معنی حبس نمودن است هدف آن بیشتر محدود کردن و پیشگیری جرم و جنایت به جای حبس پس از محکومیت به آن است. استفاده از این واژه در بحث های سیاسی حساسیت زا است. [ ۳]
افراد مظنون ممکن است در زندان ها یا در امکانی به نام «اردوگاه های اقامت اجباری» ( concentration camps ) نگه داری شوند که در برخی موارد رسماً یا با کنایه به نام «اردوگاه تجمع» نیز خوانده شوند.
توقیف همچنین ممکن است به عمل کشورهای بی طرف در زمان جنگ در بازداشت نیروهای مسلح متخاصم و تجهیزات آن ها در سرزمین های خودشان تحت کنوانسیون لاهه ۱۹۰۷ گفته شود. [ ۴]
اعلامیه جهانی حقوق بشر استفاده از توقیف را ممنوع کرده است. در ماده ۹ آمده است که «هیچ کس نباید در معرض توقیف، بازداشت یا تبعید خودسرانه قرار گیرد. »[ ۵]
در کره شمالی، اردوگاه های کار اجباری وجود دارند. به طوری که اگر کسی مرتکب جرمی شود، علاوه بر او، کل خانواده اش به اردوگاه فرستاده می شوند. گانگ چول هوان ( زندانی سابق اردوگاه یودوک ) در کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ، شرح زندگی ۱۰ ساله خود در اردوگاه های کار اجباری کره شمالی را آورده است. نتیجه هرگونه مخالفت و انتقاد از نظام حاکم و رهبر این کشور، تبعید افراد به این اردوگاه هاست. وضعیت زندگی در آنجا به شدت اسفبار است چنان که اسیران از کمبود غذا گاه دست به خوردن موشها می زنند. [ ۶]
افراد مظنون ممکن است در زندان ها یا در امکانی به نام «اردوگاه های اقامت اجباری» ( concentration camps ) نگه داری شوند که در برخی موارد رسماً یا با کنایه به نام «اردوگاه تجمع» نیز خوانده شوند.
توقیف همچنین ممکن است به عمل کشورهای بی طرف در زمان جنگ در بازداشت نیروهای مسلح متخاصم و تجهیزات آن ها در سرزمین های خودشان تحت کنوانسیون لاهه ۱۹۰۷ گفته شود. [ ۴]
اعلامیه جهانی حقوق بشر استفاده از توقیف را ممنوع کرده است. در ماده ۹ آمده است که «هیچ کس نباید در معرض توقیف، بازداشت یا تبعید خودسرانه قرار گیرد. »[ ۵]
در کره شمالی، اردوگاه های کار اجباری وجود دارند. به طوری که اگر کسی مرتکب جرمی شود، علاوه بر او، کل خانواده اش به اردوگاه فرستاده می شوند. گانگ چول هوان ( زندانی سابق اردوگاه یودوک ) در کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ، شرح زندگی ۱۰ ساله خود در اردوگاه های کار اجباری کره شمالی را آورده است. نتیجه هرگونه مخالفت و انتقاد از نظام حاکم و رهبر این کشور، تبعید افراد به این اردوگاه هاست. وضعیت زندگی در آنجا به شدت اسفبار است چنان که اسیران از کمبود غذا گاه دست به خوردن موشها می زنند. [ ۶]
wiki: توقیف
توقیف (فیلم ۲۰۱۱). توقیف ( انگلیسی: Detention ) یک فیلم کمدی اسلشر آمریکایی در سال ۲۰۱۱ به کارگردانی جوزف کان و نویسندگی مشترک کان با مارک پالرمو است. [ ۱] فیلم در مارس ۲۰۱۱ در جنوب از جنوب غربی در آستین، تگزاس نمایش داده شد. [ ۲] در فیلم جاش هاچرسون، شنلی کسول، اسپنسر لاک و دین کوک به ایفای نقش می پردازند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: توقیف (فیلم ۲۰۱۱)
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: بازداشت) در اصطلاح حقوق، بازداشت یا توقیف ممکن است راجع به انسان باشد که در این صورت توقیف کیفری است و به معنای دستگیرکردن متهمی که هنوز مجرم شناخته نشده است و نگه داشتن او در محل مخصوصی به نام بازداشتگاه است، یا ممکن است راجع به مال باشد که در این صورت توقیف حقوقی است و به معنی متوقف کردن هرگونه معامله و نقل و انتقال و جابه جایی مال است. توقیف در هر دو معنی، باید به دستور و اجازۀ مقام قضایی و حکم قانون باشد، و موقتی است. توقیف شخص با حبس فرق می کند، گرچه در هر دو حالت آزادی او سلب، و زندانی می شود. حبس، مجازات است که برای مدتی معین و به حکم نهایی و قطعی دادگاه به عمل می آید، اما توقیف یا بازداشت موقت با دستور مقام صلاحیت دار و برای مدت کوتاه و تا زمان تعیین تکلیف، انجام می شود و آزادکردن متهم فقط با اخذ تأمین مناسب مانند کفالت (← کفالت) و اخذ وثیقه از طرف دادگاه امکان پذیر است. گاه توقیف الزامی است، مانند این که آزادبودن متهم موجب ازبین رفتن آثار جرم شود و یا بیم فرار یا مخفی شدن متهم برود. به همین لحاظ آن را توقیف احتیاطی نیز گفته اند. براساس مقررات قانون آیین دادرسی کیفری در جرائمی مانند قتل عمد و آدم ربایی، بازداشت متهم تا صدور حکم، الزامی است. توقیف موقت باید با رعایت ترتیبات قانونی باشد. مطابق اصل ۳۲ قانون اساسی هیچ کس را نمی توان توقیف کرد، مگر به حکم قانون و ترتیبی که قانون معین می کند و متخلف از آن مرتکب جرم شده و قابل تعقیب است. به موجب مادۀ ۵۷۵ قانون مدنی اسلامی. هرگاه مقامات قضایی یا دیگر مأمورین ذیصلاح دولتی برخلاف قانون، دستور توقیف یا تعقیب کسی را صادر کنند، به مجازات مقرر محکوم می شوند. نیز وفق ماده ۵۸۳ قانون مدنی اسلامی. هر کس از مقامات دولتی یا نیروی مسلح یا غیر آن ها که بدون حکمی از مقامات صلاحیت دار، در غیر مواردی که قانون اجازه داده (تا ۲۴ ساعت)، شخصی را توقیف یا حبس کند، یا در محلی مخفی نماید به مجازات مقرر در این ماده محکوم می شود. توقیف حقوقی اموال نیز موقتی و تا زمان تعیین تکلیف و صدور حکم است و باید با اجازه قانون و دستور مقام صالح باشد، مانند توقیف مال برای تأمین خواسته، یا توقیف مال مدیون برای اجرای حکم دادگاه. در انگلستان توقیف شخص براساس قرار بازداشت دادگاه جنحه انجام می شود، اما به مأمور پلیس نیز در مواردی که به نظر او دلیل معقولی در حدود تحقق جرمی مهم وجود دارد، اجازه داده می شود، بدون قرار بازداشت، شخص مظنون را دستگیر کند.
wikijoo: توقیف
مترادف ها
جلوگیری، محو، فرونشانی، توقیف، قمع، موقوف سازی
انجام، اجرا، توقیف، اعدام، ادا، انفاذ
حفاظت، توقیف، حبس
هراس، خوف، درک، فهم، دلهره، دستگیری، بیم، توقیف
توقیف، بازداشت
توقیف، بازداشت، حبس
توقیف، نگاهداری
توقیف، بازداشت
بهم بستن، توقیف، تصرف
گرفتاری، توقیف، قید، محدودیت، اجبار، اضطرار، فشار
تجزیه، توقیف، تفرقه، مصادره، ضبط، جدا سازی، انزوا، توقیف غیر قانونی
توقیف، قفه
توقیف، حبس، بازداشتگاه، تعطیل کردن اموزشگاه
توقیف
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
توقیف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
دیا dyā ( اوستایی )
رایود rāyud ( اوستایی: raod )
دیا dyā ( اوستایی )
رایود rāyud ( اوستایی: raod )
توقیف:
الف - منع حرکت ، ممانعت کردن از حرکت یک شئ متحرک
ب - منع فعالیت اجازه فعالیت ندادن به چیزی که قبلاً فعالیت داشته است
ج - منع تصرف مادی و فیزیکی بدستور مقام صالح قضایی
د - منع تصرف حقوقی و نقل و انتقال از مال بدستور مقام صالح قضایی
... [مشاهده متن کامل]
ر - منع و سلب آزادی از انسان
ز - منع انتشار کتاب، روزنامه ، مجله و فیلم و اجازه نشر یا نمایش ندادن
الف - منع حرکت ، ممانعت کردن از حرکت یک شئ متحرک
ب - منع فعالیت اجازه فعالیت ندادن به چیزی که قبلاً فعالیت داشته است
ج - منع تصرف مادی و فیزیکی بدستور مقام صالح قضایی
د - منع تصرف حقوقی و نقل و انتقال از مال بدستور مقام صالح قضایی
... [مشاهده متن کامل]
ر - منع و سلب آزادی از انسان
ز - منع انتشار کتاب، روزنامه ، مجله و فیلم و اجازه نشر یا نمایش ندادن
بازداشت .
توقیف:[اصطلاح حقوق] سلب آزادی از شخص یا مال او با حالت انتظار ترخیص.