تودار

/tudAr/

مترادف تودار: آب زیرکاه، موذی، حیله گر، محیل، مکار، نیرنگ باز، دورو، ریاکار، ظاهرساز، خوددار

معنی انگلیسی:
close, closemouthed, reserved, reticent, self-contained, strange, uncommunicative, undemonstrative, dark horse, deep, impassive

لغت نامه دهخدا

تودار. ( نف مرکب ) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل : چهره ٔاو جوان و تودار بود. ( سایه روشن صادق هدایت ص 13 ).

تودار. ( اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

تودار. ( اِخ ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

تودار. ( اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

رازدار، کسی که راز ودیادیگری رادردل نگاهدارد
دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است ٠

فرهنگ عمید

کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه دارد و به کسی اظهار نکند، رازدار.

گویش مازنی

/to daar/ تابیده – بافته - آدم رازدار ۳تب دار & از انواع درختان جنگلی & از مراتع نشتای عباس آباد & از انواع درختان جنگلی

دانشنامه عمومی

تودار (آذربایجان). تودار ( به لاتین: Tudar ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان خیزی واقع شده است. [ ۱]
عکس تودار (آذربایجان)عکس تودار (آذربایجان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

self-contained (صفت)
جامع، خود دار، با حوصله، تودار، برون بی نیاز

پیشنهاد کاربران

You are hard to read.
درون گرا.
تو دار: [عامیانه، اصطلاح] راز نگهدار.
تودار حیله گر و. . . نمیشه میشه راز نگه دار تو خودش می ریزد
اندوخته
کنایه از درون گرابودن کسی است ومانای خوددار و خویشتن دار و راز دار و کم گوی داردکه هیچکدام چم بد و ناپسندو زشتی را با خود ندارد

بپرس