تودار
/tudAr/
مترادف تودار: آب زیرکاه، موذی، حیله گر، محیل، مکار، نیرنگ باز، دورو، ریاکار، ظاهرساز، خوددار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
تودار. ( اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
تودار. ( اِخ ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
تودار. ( اِخ ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
فرهنگ فارسی
دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است ٠
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
تودار (آذربایجان). تودار ( به لاتین: Tudar ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان خیزی واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: تودار (آذربایجان)
مترادف ها
جامع، خود دار، با حوصله، تودار، برون بی نیاز
پیشنهاد کاربران
درون گرا.
تو دار: [عامیانه، اصطلاح] راز نگهدار.
تودار حیله گر و. . . نمیشه میشه راز نگه دار تو خودش می ریزد
اندوخته
کنایه از درون گرابودن کسی است ومانای خوددار و خویشتن دار و راز دار و کم گوی داردکه هیچکدام چم بد و ناپسندو زشتی را با خود ندارد