توجیه سخن

لغت نامه دهخدا

توجیه سخن. [ ت َ / تُو هَِ س ُ خ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزد بلغا آنست که نسبت افعال و اقوال و حرکات و سکنات و جز آن بر هر ذاتی موافق کند یا بر حکم اصطلاح و استعمال یا بر حکم اعتیاد، چنانکه آدمی را گفتن و خوردن و آشامیدن و بلبل و طوطی را سخن و پریدن و سنگ را شکستن و افتادن و درخت را خاستن و قلم را نوشتن و رفتن. و آنچه مخالف این سیاق است و منافی این دقایق از آن اجتناب گزیند، مثاله شعر:
در وغا دشمن ترا تیغت
آنچنان زد لگد که سینه شکست.
لگد زدن را بر تیغ اطلاق کردن سخت ناموجه است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

نزد بلغا آنست که نسبت بافعال و اقوال و حرکات و سکنات و جز آن بر هر ذاتی موافق کند یا بر حکم یا بر حکم اصطلاح و استعمال یا بر حکم اعتیاد ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس