[ویکی فقه] توبه و برادران دینی (قرآن). توبه مشرکان، زمینه ساز پیوند برادری میان آنان و مسلمانان می گردد.
کیف یکون للمشرکین عهد...(چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالی که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟! مگر کسانی که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید؛ (و پیمان خود را محترم شمردند؛) تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفاداری کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! ) این آیه متعرض حکم پناه دادن به مشرکین است که پناه خواهی می کنند، و می فرماید پناهشان بدهید تا کلام خدا را بشنوند، و این سخن هر چند در خلال آیات برائت و سلب امنیت از مشرکین جمله ای معترضه و یا شبیه به معترضه است، لیکن گفتنش واجب بود، چون در حقیقت دفع دخل و جواب از توهمی بود که حتما می شد. آری، اساس این دعوت حقه و وعد و وعیدش و بشارت و انذارش و لوازم این وعد و وعید یعنی عهد و پیمان بستنش و یا پیمان شکستنش و نیز احکام و دستورات جنگیش همه و همه هدایت مردم است و مقصود از همه آنها این است که مردم را از راه ضلالت به سوی رشد و هدایت برگردانیده و از بدبختی و نکبت شرک بسوی سعادت توحید بکشاند. و لازمه این منظور این است که کمال اهتمام را در رسیدن به آن هدف مبذول داشته و برای هدایت یک گمراه و احیای یک حق هر چند هم ناچیز باشد از هر راهی که امید می رود به هدف برسد استفاده شود، و به همین جهت است که خدای تعالی با اینکه از مشرکین غیر معاهد بیزاری جسته و خون و مال و عرض آنان را هدر کرده بود از آنجایی که منظورش این بود که حقی احیاء و باطلی ابطال شود لذا وقتی احتمال می دهد همین مشرکین براه راست بیایند همین امید و احتمال تا آنجا که مبدل به یاس و نومیدی از هدایتشان نشود از هر قصد سویی جلوگیری می کند.
شرط برادری
فان تابوا واقاموا الصلوة وءاتوا الزکوة فاخونکم فی الدین...((ولی) اگر توبه کنند، نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، برادر دینی شما هستند؛ و ما آیات خود را برای گروهی که می دانند (و می اندیشند)، شرح می دهیم!) منظورش از توبه به دلالت سیاق این است که بسوی ایمان به خدا و آیات او برگردند، و به همین جهت بصرف توبه اکتفاء نکرده و مساله بپا داشتن نماز را که روشن ترین مظاهر عبادت خداست و همچنین زکات دادن را که قوی ترین ارکان جامعه دینی است به آن اضافه کرد، و این دو را به عنوان نمونه و اشاره به همه وظایف دینی که در تمامیت ایمان به آیات خدا دخالت دارند ذکر نمود.
توبه مشرکان
خداوند در قرآن در دو مورد یادآور می شود که گناه شرک قابل بخشش نیست: ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء؛ خداوند شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس که بخواهد می آمرزد. این حکم در جایی است که کافر و یا مشرک بر کفر و شرک خود باقی بماند و توبه نکند. در این صورت مشرک هیچ گونه شایستگی برای نزول رحمت حق ندارد، ولی بخشیده شدن در سایه توبه، برای کافر نیز فراهم است. آیات توبه با عمومیت محکمی شرک را نیز در بر می گیرد، آن جا که می فرماید: و هو الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفو عن السیئات؛ او است که توبه را از بندگانش می پذیرد و بدی ها را می بخشد. این آیه شامل کافر و مشرکی نیز می شود که توبه کرده باشد.
کیف یکون للمشرکین عهد...(چگونه برای مشرکان پیمانی نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالی که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟! مگر کسانی که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید؛ (و پیمان خود را محترم شمردند؛) تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفاداری کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! ) این آیه متعرض حکم پناه دادن به مشرکین است که پناه خواهی می کنند، و می فرماید پناهشان بدهید تا کلام خدا را بشنوند، و این سخن هر چند در خلال آیات برائت و سلب امنیت از مشرکین جمله ای معترضه و یا شبیه به معترضه است، لیکن گفتنش واجب بود، چون در حقیقت دفع دخل و جواب از توهمی بود که حتما می شد. آری، اساس این دعوت حقه و وعد و وعیدش و بشارت و انذارش و لوازم این وعد و وعید یعنی عهد و پیمان بستنش و یا پیمان شکستنش و نیز احکام و دستورات جنگیش همه و همه هدایت مردم است و مقصود از همه آنها این است که مردم را از راه ضلالت به سوی رشد و هدایت برگردانیده و از بدبختی و نکبت شرک بسوی سعادت توحید بکشاند. و لازمه این منظور این است که کمال اهتمام را در رسیدن به آن هدف مبذول داشته و برای هدایت یک گمراه و احیای یک حق هر چند هم ناچیز باشد از هر راهی که امید می رود به هدف برسد استفاده شود، و به همین جهت است که خدای تعالی با اینکه از مشرکین غیر معاهد بیزاری جسته و خون و مال و عرض آنان را هدر کرده بود از آنجایی که منظورش این بود که حقی احیاء و باطلی ابطال شود لذا وقتی احتمال می دهد همین مشرکین براه راست بیایند همین امید و احتمال تا آنجا که مبدل به یاس و نومیدی از هدایتشان نشود از هر قصد سویی جلوگیری می کند.
شرط برادری
فان تابوا واقاموا الصلوة وءاتوا الزکوة فاخونکم فی الدین...((ولی) اگر توبه کنند، نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، برادر دینی شما هستند؛ و ما آیات خود را برای گروهی که می دانند (و می اندیشند)، شرح می دهیم!) منظورش از توبه به دلالت سیاق این است که بسوی ایمان به خدا و آیات او برگردند، و به همین جهت بصرف توبه اکتفاء نکرده و مساله بپا داشتن نماز را که روشن ترین مظاهر عبادت خداست و همچنین زکات دادن را که قوی ترین ارکان جامعه دینی است به آن اضافه کرد، و این دو را به عنوان نمونه و اشاره به همه وظایف دینی که در تمامیت ایمان به آیات خدا دخالت دارند ذکر نمود.
توبه مشرکان
خداوند در قرآن در دو مورد یادآور می شود که گناه شرک قابل بخشش نیست: ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء؛ خداوند شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس که بخواهد می آمرزد. این حکم در جایی است که کافر و یا مشرک بر کفر و شرک خود باقی بماند و توبه نکند. در این صورت مشرک هیچ گونه شایستگی برای نزول رحمت حق ندارد، ولی بخشیده شدن در سایه توبه، برای کافر نیز فراهم است. آیات توبه با عمومیت محکمی شرک را نیز در بر می گیرد، آن جا که می فرماید: و هو الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفو عن السیئات؛ او است که توبه را از بندگانش می پذیرد و بدی ها را می بخشد. این آیه شامل کافر و مشرکی نیز می شود که توبه کرده باشد.
wikifeqh: توبه_و_برادران_دینی_(قرآن)