[ویکی فقه] توبه و ایمان (قرآن). توبه از نفاق، موجب قرار گرفتن در شمار مؤمنان می گردد.
ان المنـفقین... ولن تجد لهم نصیرا(منافقان در پایین ترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنابر این، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)) الا الذین تابوا...(مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را برای خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمی خواهد داد.)
بدترین کفر
از آیه ۱۴۵ سوره نساء به خوبی استفاده میشود که از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پستترین نقطه دوزخ است، و باید هم چنین باشد، زیرا خطراتی که از ناحیه منافقان به جوامع انسانی میرسد با هیچ خطری قابل مقایسه نیست. آنها با استفاده از مصونیتی که در پناه اظهار ایمان پیدا میکنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به افراد بی دفاع حمله ور شده، از پشت به آنها خنجر میزنند، مسلما حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافه دوست آشکار میشوند از حال دشمنانی که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته اند بمراتب بدتر است، در حقیقت" نفاق" راه و رسم افراد بی شخصیت و پست، و مرموز و ترسو، و بتمام معنی آلوده است.
شرایط خشکاندن ریشه نفاق
بر اساس آیات قرآن کریم از بین بردن ریشه های نفاق و صفات زشت آن شرایطی دارد. یکی از آن شرائط و یا به عبارت دیگر یکی از آن عواملی که ریشه های نفاق را می خشکاند توبه است، یعنی برگشتن به سوی خدای تعالی و این برگشتن وقتی نافع است که شخص تائب آنچه را که تا کنون از خود تباه ساخته اصلاح کند، اگر جان پاک خدادادی خود را آلوده کرده، باید با رژیم هایی که هست آن آلودگی ها را پاک کند و این اصلاح نیز نتیجه ای نمی دهد، مگر آنکه انسان خود را از خطر لغزش و انحراف به خدا بسپارد و از او عصمت و مصونیت بخواهد یعنی کتاب خدا و سنت پیغمبرش را پیروی کند زیرا راهی به سوی خدا نیست مگر آن راهی که خود او معین فرموده، از آن گذشته هر راهی دیگر راه شیطان است. باز این اعتصام کار را تمام نمی کند و سود نهایی را نمی رساند مگر وقتی که انسان دین خود را خالص برای خدا کند و اتفاقا اعتصام هم در همین اخلاص معنا می دهد، برای اینکه شرک، ظلم است، آن هم ظلمی که آمرزیده و بخشیده نمی شود و وقتی بیماردلان توبه کردند و اصلاح مفاسد خویش نمودند و به خدای عزّوجلّ نیز اعتصام جستند و دین خود را خالص برای خدا نمودند، در آن هنگام مؤمن حقیقی خواهند بود و ایمانشان آمیخته با شرک خواهد بود و آن وقت است که از خطر نفاق ایمن شده، خودشان راه گم شده را پیدا می کنند.
ان المنـفقین... ولن تجد لهم نصیرا(منافقان در پایین ترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنابر این، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)) الا الذین تابوا...(مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را برای خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمی خواهد داد.)
بدترین کفر
از آیه ۱۴۵ سوره نساء به خوبی استفاده میشود که از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پستترین نقطه دوزخ است، و باید هم چنین باشد، زیرا خطراتی که از ناحیه منافقان به جوامع انسانی میرسد با هیچ خطری قابل مقایسه نیست. آنها با استفاده از مصونیتی که در پناه اظهار ایمان پیدا میکنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به افراد بی دفاع حمله ور شده، از پشت به آنها خنجر میزنند، مسلما حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافه دوست آشکار میشوند از حال دشمنانی که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته اند بمراتب بدتر است، در حقیقت" نفاق" راه و رسم افراد بی شخصیت و پست، و مرموز و ترسو، و بتمام معنی آلوده است.
شرایط خشکاندن ریشه نفاق
بر اساس آیات قرآن کریم از بین بردن ریشه های نفاق و صفات زشت آن شرایطی دارد. یکی از آن شرائط و یا به عبارت دیگر یکی از آن عواملی که ریشه های نفاق را می خشکاند توبه است، یعنی برگشتن به سوی خدای تعالی و این برگشتن وقتی نافع است که شخص تائب آنچه را که تا کنون از خود تباه ساخته اصلاح کند، اگر جان پاک خدادادی خود را آلوده کرده، باید با رژیم هایی که هست آن آلودگی ها را پاک کند و این اصلاح نیز نتیجه ای نمی دهد، مگر آنکه انسان خود را از خطر لغزش و انحراف به خدا بسپارد و از او عصمت و مصونیت بخواهد یعنی کتاب خدا و سنت پیغمبرش را پیروی کند زیرا راهی به سوی خدا نیست مگر آن راهی که خود او معین فرموده، از آن گذشته هر راهی دیگر راه شیطان است. باز این اعتصام کار را تمام نمی کند و سود نهایی را نمی رساند مگر وقتی که انسان دین خود را خالص برای خدا کند و اتفاقا اعتصام هم در همین اخلاص معنا می دهد، برای اینکه شرک، ظلم است، آن هم ظلمی که آمرزیده و بخشیده نمی شود و وقتی بیماردلان توبه کردند و اصلاح مفاسد خویش نمودند و به خدای عزّوجلّ نیز اعتصام جستند و دین خود را خالص برای خدا نمودند، در آن هنگام مؤمن حقیقی خواهند بود و ایمانشان آمیخته با شرک خواهد بود و آن وقت است که از خطر نفاق ایمن شده، خودشان راه گم شده را پیدا می کنند.
wikifeqh: توبه_و_ایمان_(قرآن)