توبت

لغت نامه دهخدا

توبت. [ ت َ / تُو ب َ ] ( از ع ، اِمص ) توبه. توبة : بر او باید پیوست... آنگاه... انابت مفید نباشد، نه راه بازگشتن مهیا... و نه طریق توبت آسان. ( کلیله و دمنه ).
عهدهای شکسته را چه طریق
چاره هم توبتست و شعابی.
سعدی.
رجوع به توبه شود.

توبة. [ ت َ ب َ ] ( اِخ ) سوره نهمین از قرآن کریم ، مدنیه و آن دارای 129 آیت است ، پس از انفال و پیش از یونس. نام دیگر آن بحوث است. سوره برائه. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).

توبة. [ ت َ ب َ ] ( اِخ ) ابن حمیربن حزن بن کعب . شاعری بوده است. ( منتهی الارب ). شاعری از عشاق مشهور عرب است و در اواسط قرن اول هجری و در زمان خلافت بنی امیه می زیست. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 167 و عقد الفرید ج 3 ص 302 و قاموس الاعلام ترکی و البیان و التبیین ج 1 ص 196 و المرصع شود.

توبة. [ ت َ ب َ ] ( اِخ ) ( تل... ) در جانب شرقی دجله مقابل شهر موصل و متصل به نینوا و در آنجای تلی است که آنرا زیارت کنند و در آنجا به تفرج پردازند. رجوع به معجم البلدان ذیل «تل توبة» شود.

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) دست کشیدن از گناه باز گشتن بطریق حقپشیمان شدن از گناه.۲ -( اسم ) بازگشت از گناه پشیمانی . یا توب. نصوح . توب. راست توبه ای که باز رجوع نکند بر آنچه از آن توبه کرده باشند .

پیشنهاد کاربران

بپرس