تهم
فرهنگ اسم ها
معنی: قوی، نیرومند
برچسب ها: اسم، اسم با ت، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
تهم هست در پهلوانی زبان
به مردی فزون ز اژدهای دمان.
این کلمه در جزو اول تهماسب و تهمورث و تهمتن آمده.( حاشیه برهان چ معین ):
کرا بخت و شمشیر و دینار باشد
و بالا و تن تهم و نسبت کیانی.
دقیقی.
جزاسفندیار تهم را نماندکس او را جز از شاه ایران نخواند.
فردوسی.
ورا هوش در زاولستان بودبدست تهم ، پور دستان بود.
فردوسی.
شوم گفت آگه کنم شاهراکه پیمود رخش تهم ، راه را.
فردوسی.
رجوع به مزدیسنا ص 331 و 354 و یشتها ج 2 ص 139 و تهمتن شود.تهم. [ت َ هََ ] ( ع مص ) متغیر گردیدن و بدبوی شدن روغن و گوشت : تهم الدّهن و اللحم تهماً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بدبو شدن روغن و گوشت. ( آنندراج ). || عاجز و متحیر گردیدن. || ناخوش و ناگوار داشتن شتر چراگاه را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || لاغر گردیدن شتر از گرما. ( از اقرب الموارد ).
تهم. [ ت َهََ ] ( ع اِ ) سختی گرما و سکون باد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شدت گرما و ایستادن باد. ( آنندراج ). || زمینی که از آن به سوی دریا فرودآیند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تهمة شود.
تهم. [ ت َ هَِ ] ( ع ص ) نعت است از تَهَم به معنی بدبوی شدن گوشت. ( منتهی الارب ). بدبوی و فاسد و متغیر شده. ( ناظم الاطباء ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ معین
(تُ هَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تهمت .
فرهنگ عمید
۲. بزرگ.
۳. بی همتا در بزرگی و دلیری و زورمندی.
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
( تُهم ) چند تُهم
دانشنامه عمومی
تهم (زنجان). تهم ( زنجان ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان زنجان در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان تهم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۰۷۵ نفر ( ۲۷۹خانوار ) بوده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین روستا در دهستان تهم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۰۷۵ نفر ( ۲۷۹خانوار ) بوده است.
wiki: تهم (زنجان)
جدول کلمات
مترادف ها
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
با سلام
تَهم: بی همتا در بزرگی و قامت و شجاعت، دلاور بی همتا
انواع پسوند ( ( ک ) ) :
۱ - نشانه ی تصغیر مثل زاغه
۲ - نشانه ی ترحّم و دلسوزی مثل طفلک
۳ - '' شباهت: لواشک، پولک
۴ - " حالت: نرمک
... [مشاهده متن کامل]
۵ - " تحقیر و توهین: مردم
۶ - " تحبیب: دخترک
۷ - " همراهی: سنگک، بادبادک
۸ - " تفخیم و تعظیم و اعزاز: بابک ( پدر گرامی )
۹ - " نسبی: سفیدک، زردک
۱۰ - " کمی و تقلیل و کوتاهی: بهترک، آبک
حال، به نظر شما سروران گرامی، کاف در تهمک - با توجه به معنی ارزنده ی تهم - کاف تصغیر است تا تعظیم و عزیز شمردن؟!
تهمک: دلاور عزیز، پهلوان گرامی. . .
اگر کاف تحبیب هم باشد: پهلوان دوست داشتنی
تَهم: بی همتا در بزرگی و قامت و شجاعت، دلاور بی همتا
انواع پسوند ( ( ک ) ) :
۱ - نشانه ی تصغیر مثل زاغه
۲ - نشانه ی ترحّم و دلسوزی مثل طفلک
۳ - '' شباهت: لواشک، پولک
۴ - " حالت: نرمک
... [مشاهده متن کامل]
۵ - " تحقیر و توهین: مردم
۶ - " تحبیب: دخترک
۷ - " همراهی: سنگک، بادبادک
۸ - " تفخیم و تعظیم و اعزاز: بابک ( پدر گرامی )
۹ - " نسبی: سفیدک، زردک
۱۰ - " کمی و تقلیل و کوتاهی: بهترک، آبک
حال، به نظر شما سروران گرامی، کاف در تهمک - با توجه به معنی ارزنده ی تهم - کاف تصغیر است تا تعظیم و عزیز شمردن؟!
تهمک: دلاور عزیز، پهلوان گرامی. . .
اگر کاف تحبیب هم باشد: پهلوان دوست داشتنی
دهخدا گفته به دربایست شعر تهَم گفته اند درست نیست این را میتوان هم تهم گفت و هم تهَم و هم تخم - ایا در تهمتن نمیبینیم - ان را تَخم نیز توان گفت رستخم و تخمورث نیز امده
چیثرتخم نام سرداری پارسی بود
... [مشاهده متن کامل]
در پارسی باستان هخامنشی انرا توم و در پارسی باستان اوستا انرا تخم اورده اند
ان که مزه باشد طعم عربی است پارسیان انرا تهم و توم گویندتومش نی /تهمس نی ( مزه اش نیست )
این واژه پارسیست و گویا از روزگار بسیار کهن ( شاید پنج هزار سال و از سوی کاسیان یا هیتیان ) به آرامی رفته چرا که در ارامی نیست طعم را برابر تخم ( هسته ) و مزه دانند
چیثرتخم نام سرداری پارسی بود
... [مشاهده متن کامل]
در پارسی باستان هخامنشی انرا توم و در پارسی باستان اوستا انرا تخم اورده اند
ان که مزه باشد طعم عربی است پارسیان انرا تهم و توم گویندتومش نی /تهمس نی ( مزه اش نیست )
این واژه پارسیست و گویا از روزگار بسیار کهن ( شاید پنج هزار سال و از سوی کاسیان یا هیتیان ) به آرامی رفته چرا که در ارامی نیست طعم را برابر تخم ( هسته ) و مزه دانند
رپر ایرانی عضو گروه پایدار
در زبان لری بختیاری به معنی
تهم::نژاد
Tohm
تهم::نژاد
آهن
در زبان لری بختیاری به معنی
مزه غذا. طعم
Tam
مزه غذا. طعم