تهران شهر بی آسمان. تهران، شهر بی آسمان از رمانهای فارسی و اثر امیرحسن چهل تن اولین کتاب از تریلوژی تهران است که در بهار سال ۱۳۸۱ در تهران منتشر شد. این متن سانسور شده چهل در صد کوتاه تر از متن کامل رمان است.
این رمان کوتاه به همراه گور و گهواره نوشته غلامحسین ساعدی و شب هول نوشته هرمز شهدادی از مهم ترین رمان ها دربارهٔ لمپنیسم در جامعه ایران است.
این رمان روایتی از تاریخ مخفی شهر تهران از اشغال آن توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ تا جنگ ایران و عراق ( ۱۳۶۷ - ۱۳۵۹ ) است. در این رمان که منتقدی آن را رمانی روی تند توصیف کرده است، لحن تراژیک مدام به لودگی تبدیل می شود، نوعی پارودی که پر از اشارات کنایه آمیز به برهه ای از تاریخ مدرن ایران است. تغییر نظرگاه، گفتگوی درونی، حرکت در زمان های مختلف و فضاهای کارناوالیستیک و در یک کلام راوی مردد به این متافیکشن ساختاری موزائیکی بخشیده است. در بحبوحه روایت، راوی وارد داستان می شود و خط روایت را با حضور و صدای خود می شکند تا واقعیتی بیرونی را در دل واقعیت ادبی عیان کند. شرح حال کرامت قهرمان رمان، با همه نیرنگ ها، فریبکاری ها و سوداگری هایش، در جامعه ای که از فقر فرهنگی رنج می برد، این رمان را به یک پیکارسک نزدیک می کند.
کرامت، بتول، اقدس، طلا و غنچه شخصیتهای اصلی رمان را تشکیل می دهند.
رمان «تهران، شهر بی آسمان» به مفهوم واقعی کلمه، یک رمان سیاسی است و بی شک یکی از سیاسی ترین رمان های کوتاه ادبیات فارسی معاصر و مانند بیگانه اثر آلبر کامو بر محور شخصیت ( کرامت ) شکل می گیرد. داستان در فاصله زمانی میان کودتای ۲۸ مرداد و سال های پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران روایت می شود.
در این مفهوم نویسنده زاویه دید را در ذهن کرامت کار می گذارد و وقایع از دریچه ذهن او ( نمونه کاملی از یک لمپن ) روایت می شود. با این حال چگونگی گزینش نظرگاه فاصله ای میان نویسنده و شخصیت به وجود می آید که در آثار متقدم تر وجود ندارند. «کرامت که افسانه ای از مردانگی است از هر نظر ارزش های جامعه مردم سالار را نمایندگی می کند. در جابه جایی این اثر مردانگی و مناسبات جهان، مردانه به چشم می آیند. با این حال نویسنده نه تنها فریفته این ارزش ها یا ضد ارزش ها نمی شود، بلکه بیهودگی آنها و درماندگی شخصیت را نمایش می دهد.
کرامت در این مفهوم یک قهرمان نیست و نویسنده به او چشم امید ندوخته است. زیرا کرامت یک لمپن است. مردی است که در کودکی توسط گروهبانی انگلیسی و بعدها توسط صاحب کارش ( حبیب ) مورد سوء استفاده قرار گرفته است. تجاوز دیده و تجاوزگر است و گاه مراد و در هر حال سازش و مصالحه. او ابزاری در دست صاحبان قدرت است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین رمان کوتاه به همراه گور و گهواره نوشته غلامحسین ساعدی و شب هول نوشته هرمز شهدادی از مهم ترین رمان ها دربارهٔ لمپنیسم در جامعه ایران است.
این رمان روایتی از تاریخ مخفی شهر تهران از اشغال آن توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ تا جنگ ایران و عراق ( ۱۳۶۷ - ۱۳۵۹ ) است. در این رمان که منتقدی آن را رمانی روی تند توصیف کرده است، لحن تراژیک مدام به لودگی تبدیل می شود، نوعی پارودی که پر از اشارات کنایه آمیز به برهه ای از تاریخ مدرن ایران است. تغییر نظرگاه، گفتگوی درونی، حرکت در زمان های مختلف و فضاهای کارناوالیستیک و در یک کلام راوی مردد به این متافیکشن ساختاری موزائیکی بخشیده است. در بحبوحه روایت، راوی وارد داستان می شود و خط روایت را با حضور و صدای خود می شکند تا واقعیتی بیرونی را در دل واقعیت ادبی عیان کند. شرح حال کرامت قهرمان رمان، با همه نیرنگ ها، فریبکاری ها و سوداگری هایش، در جامعه ای که از فقر فرهنگی رنج می برد، این رمان را به یک پیکارسک نزدیک می کند.
کرامت، بتول، اقدس، طلا و غنچه شخصیتهای اصلی رمان را تشکیل می دهند.
رمان «تهران، شهر بی آسمان» به مفهوم واقعی کلمه، یک رمان سیاسی است و بی شک یکی از سیاسی ترین رمان های کوتاه ادبیات فارسی معاصر و مانند بیگانه اثر آلبر کامو بر محور شخصیت ( کرامت ) شکل می گیرد. داستان در فاصله زمانی میان کودتای ۲۸ مرداد و سال های پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران روایت می شود.
در این مفهوم نویسنده زاویه دید را در ذهن کرامت کار می گذارد و وقایع از دریچه ذهن او ( نمونه کاملی از یک لمپن ) روایت می شود. با این حال چگونگی گزینش نظرگاه فاصله ای میان نویسنده و شخصیت به وجود می آید که در آثار متقدم تر وجود ندارند. «کرامت که افسانه ای از مردانگی است از هر نظر ارزش های جامعه مردم سالار را نمایندگی می کند. در جابه جایی این اثر مردانگی و مناسبات جهان، مردانه به چشم می آیند. با این حال نویسنده نه تنها فریفته این ارزش ها یا ضد ارزش ها نمی شود، بلکه بیهودگی آنها و درماندگی شخصیت را نمایش می دهد.
کرامت در این مفهوم یک قهرمان نیست و نویسنده به او چشم امید ندوخته است. زیرا کرامت یک لمپن است. مردی است که در کودکی توسط گروهبانی انگلیسی و بعدها توسط صاحب کارش ( حبیب ) مورد سوء استفاده قرار گرفته است. تجاوز دیده و تجاوزگر است و گاه مراد و در هر حال سازش و مصالحه. او ابزاری در دست صاحبان قدرت است.
wiki: تهران شهر بی آسمان