در تناقض هشت وحدت شرط دان
وحدت موضوع و محمول و مکان
وحدت شرط و اضافه جزء و کل
قوه و فعل است در آخر زمان.
( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
و صاحب اساس الاقتباس آرد: و تناقض اختلاف دو قضیه باشد در کیفیت ، اما بر وجهی که لذاته اقتضاء آن کند که یکی از آن دو قضیه بعینه یا لابعینه صادق بود، و دیگر کاذب. و اختلاف کیفیت ، گاه بود که اقتضاء اقسام صدق و کذب نکند چنانکه گویند: انسان کاتب است - انسان کاتب نیست و گاه بود که اقتضاء اقتسام صدق و کذب کند، اما آن اقتضاء لذاته نبود، بلکه بسبب امری دیگر بود. چنانکه گوید: زید ناطق است ، زید انسان نیست. چه این اقتسام از جهت تساوی دلالت انسان و ناطق است ، نه از جهت اختلاف سلب و ایجاب لذاته. اما چون گویند:زید انسان است - زید انسان نیست ، بهمه حال این اختلاف اقتضاء امتناع اجتماع هر دو قضیه کند بر صدق و کذب و مراد از اختلافی که در تناقض افتد این است. و اما تعیین و لاتعیین طرف صدق و کذب به اعتبار مواد باشد، چه در ماده وجوب و امتناع همیشه صدق در جانب ایجاب بعینه ، یا در طرف سلب بعینه بود، مثالش : زید انسان است - زید انسان نیست ، و این ماده وجوب است. و همیشه موجبه صادق بود، و سالبه کاذب. و همچنین زید حجر است - زید حجر نیست ، و این ماده امتناع بود و برعکس اول باشد. و در ماده ممکن اگر زمانی اعتبار کنند که یکی از دو طرف سلب و ایجاب حاصل آمده باشد، مانند ماضی و حال ، همیشه صدق در یک طرف حاصل بود،چنانکه زید دی کتاب کرد -زید دی کتاب نکرد، و اما در زمان مستقل که هنوز یکی از دو طرف حاصل نیامده باشد و هریکی ممکن بود، از دو لابعینه صادق بود، و دیگر کاذب : این است معرفت معانی این قضایا برحسب اصطلاح. واز همه مهمتر معرفت تناقض بود در علوم و محاورات ازاعتبارش گزیر نبود گوئیم : در قضایاء شخصی چون شرایطتقابل رعایت کنند تناقض حاصل شود، چه اگر در زمانی معین گویند:بیشتر بخوانید ...