تنابز

لغت نامه دهخدا

تنابز. [ ت َ ب ُ ] ( ع مص ) یکدیگر را به لقب بد خواندن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یکدیگر را به لقب خواندن. ( زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). لقب نهادن همدیگر را. || یکدیگر را عیب کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دیگری را با لقب زشت خواندن را تنابز گویند. از آن در باب حدود به مناسبت بدان اشاره رفته است.
در قرآن کریم از تنابز به عنوان صفتی ناپسند نهی شده است.
تنابز مؤمن
خواندن و صدا کردن مسلمانی با لقب زشت همچون فاسق، فاجر، احمق و سفیه، حرام است و در صورت ثبوت آن نزد حاکم به بیّنه یا اقرار، تعزیر می شود. مگر آنکه مخاطب، به صفتی مشهور باشد که اقتضای آن لقب را داشته باشد، مانند خواندن کسی که تظاهر به فسق و فجور می کند به لقب فاسق یا فاجر.
تنابز کافر
حکم یادشده اختصاص به مسلمان دارد؛ ازاین رو، تنابز کفّار نسبت به یکدیگر موجب تعزیر نخواهد بود مگر آنکه در ترک تعزیر بیم وقوع در فتنه برود که در این صورت برای دفع فتنه تعزیر می شود.

پیشنهاد کاربران

تنابزوا: نبز به معنای لقب زشت و یا با لقب زشت کسی را صدا زدن است ( اصطلاحا برای کسی اسم گذاشتن، مثلا اکبر کوره، سعید گاوی، نیما پلشت و القاب زشت دیگری که قرآن به شدت ما را بر حذر می دارد و نباید به هیچ وجه با کسی اینگونه صحبت کنیم )

بپرس