[ویکی فقه] تمدن سرزمین سبأ (قرآن). قرآن کریم می فرماید، سبا، دارای تمدن و حکومتی مقتدر بود.
قرآن کریم می فرماید، سبا، دارای تمدن و حکومتی مقتدر بود: «فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به وجئتک من سبا بنبا یقین• انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم• قالت یـایها الملؤا انی القی الی کتـب کریم• قالت یـایها الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون• قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید والامر الیک فانظری ماذا تامرین• قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون• قال یـایها الملؤا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین• فلما جاءت قیل اهـکذا عرشک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین؛ چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی برای تو آورده ام• من زنی را دیدم که بر آنها حکومت می کند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد• (ملکه سبأ) گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افکنده شده! • (سپس) گفت: ای اشراف (و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام• گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور می دهی؟ • گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می کشند و عزیزان آنجا را ذلیل می کنند، (آری) کار آنها همین گونه است• (سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! • هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم! (« عرش »، کنایه از عزت، سلطنت و مملکت است. )»
قرآن کریم می فرماید، سبا، دارای تمدن و حکومتی مقتدر بود: «فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به وجئتک من سبا بنبا یقین• انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم• قالت یـایها الملؤا انی القی الی کتـب کریم• قالت یـایها الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون• قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید والامر الیک فانظری ماذا تامرین• قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون• قال یـایها الملؤا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین• فلما جاءت قیل اهـکذا عرشک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین؛ چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی برای تو آورده ام• من زنی را دیدم که بر آنها حکومت می کند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد• (ملکه سبأ) گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افکنده شده! • (سپس) گفت: ای اشراف (و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام• گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور می دهی؟ • گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می کشند و عزیزان آنجا را ذلیل می کنند، (آری) کار آنها همین گونه است• (سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! • هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم! (« عرش »، کنایه از عزت، سلطنت و مملکت است. )»
[ویکی فقه] تمدن سرزمین سبا (قرآن). قرآن کریم می فرماید، سبا، دارای تمدن و حکومتی مقتدر بود.
قرآن کریم می فرماید، سبا، دارای تمدن و حکومتی مقتدر بود: «فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به وجئتک من سبا بنبا یقین• انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم• قالت یـایها الملؤا انی القی الی کتـب کریم• قالت یـایها الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون• قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید والامر الیک فانظری ماذا تامرین• قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون• قال یـایها الملؤا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین• فلما جاءت قیل اهـکذا عرشک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین؛ چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی برای تو آورده ام• من زنی را دیدم که بر آنها حکومت می کند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد• (ملکه سبأ) گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افکنده شده! • (سپس) گفت: ای اشراف (و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام• گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور می دهی؟ • گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می کشند و عزیزان آنجا را ذلیل می کنند، (آری) کار آنها همین گونه است• (سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! • هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم! (« عرش »، کنایه از عزت، سلطنت و مملکت است. )»
خبر هدهد
سلیمان در جستجوی پرنده هدهد برآمد و گفت چرا هدهد را نمی بینم یا اینکه او از غایبان است، من او را قطعا کیفر شدیدی خواهم داد و یا او را ذبح می کنم و یا دلیل روشنی (برای غیبتش) برای من بیاورد، ولی غیبت هدهد، چندان به طول نیانجامید، بازگشت و رو به سلیمان کرد و چنین گفت : من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نداری، من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی (و دست اول) برای تو آورده ام.
← رفع خشم حضرت سلیمان
«قالت یایها الملؤا انی القی الی کتب کریم انه من سلیمن و انه بسم الله الرحمن الرحیم»، در این کلام حذف و ایجاز ، یعنی اختصار بکار رفته و تقدیر کلام این است که : هدهد نامه را از سلیمان گرفته به سر زمین سباء برد تا به ملکه آنجا برساند و چون بدانجا رسید نامه را نزد وی بینداخت، ملکه نامه را گرفت همین که آن را خواند به اشراف قوم خود گفت : «یا ایها الملوا...».
گفتار ملکه سبأ
...
قرآن کریم می فرماید، سبا، دارای تمدن و حکومتی مقتدر بود: «فمکث غیر بعید فقال احطت بما لم تحط به وجئتک من سبا بنبا یقین• انی وجدت امراة تملکهم واوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم• قالت یـایها الملؤا انی القی الی کتـب کریم• قالت یـایها الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون• قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید والامر الیک فانظری ماذا تامرین• قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون• قال یـایها الملؤا ایکم یاتینی بعرشها قبل ان یاتونی مسلمین• فلما جاءت قیل اهـکذا عرشک قالت کانه هو واوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین؛ چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی برای تو آورده ام• من زنی را دیدم که بر آنها حکومت می کند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد• (ملکه سبأ) گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افکنده شده! • (سپس) گفت: ای اشراف (و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام• گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور می دهی؟ • گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می کشند و عزیزان آنجا را ذلیل می کنند، (آری) کار آنها همین گونه است• (سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! • هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم! (« عرش »، کنایه از عزت، سلطنت و مملکت است. )»
خبر هدهد
سلیمان در جستجوی پرنده هدهد برآمد و گفت چرا هدهد را نمی بینم یا اینکه او از غایبان است، من او را قطعا کیفر شدیدی خواهم داد و یا او را ذبح می کنم و یا دلیل روشنی (برای غیبتش) برای من بیاورد، ولی غیبت هدهد، چندان به طول نیانجامید، بازگشت و رو به سلیمان کرد و چنین گفت : من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نداری، من از سرزمین سبأ یک خبر قطعی (و دست اول) برای تو آورده ام.
← رفع خشم حضرت سلیمان
«قالت یایها الملؤا انی القی الی کتب کریم انه من سلیمن و انه بسم الله الرحمن الرحیم»، در این کلام حذف و ایجاز ، یعنی اختصار بکار رفته و تقدیر کلام این است که : هدهد نامه را از سلیمان گرفته به سر زمین سباء برد تا به ملکه آنجا برساند و چون بدانجا رسید نامه را نزد وی بینداخت، ملکه نامه را گرفت همین که آن را خواند به اشراف قوم خود گفت : «یا ایها الملوا...».
گفتار ملکه سبأ
...
wikifeqh: تمدن_سرزمین_سبأ_(قرآن)