لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (فقه ) خود را هم مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان.
۳. [قدیمی] پرهیزکاری.
۴. [قدیمی] پرهیز کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] تَقیه ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.
بحث تقیه در قرون نخستین هجری از مباحث متداول کلامی و فقهی بوده است. در ماجرای محنت در عصر مأمون، بنا به نقل مورخان، برخی دانشمندان اسلامی به سبب تهدید و ارعاب خلیفه، مجبور به پذیرفتن ظاهری نظریه خلقِ قرآن شدند که می توان آن را مصداق تقیه دانست.
شیعیان بیش از سایر پیروان مذاهب اسلامی به التزام به روش تقیه شهرت یافته اند. علت این گرایش را فشارهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بر شیعیان و وجود عناصر باطنی در برخی فرقه های شیعی، دانسته اند. برخی نویسندگان اهل سنّت، تقیه را از نقاط ضعف شیعیان دانسته اند و علمای شیعه به این انتقادات پاسخ داده اند.
بحث تقیه در قرون نخستین هجری از مباحث متداول کلامی و فقهی بوده است. در ماجرای محنت در عصر مأمون، بنا به نقل مورخان، برخی دانشمندان اسلامی به سبب تهدید و ارعاب خلیفه، مجبور به پذیرفتن ظاهری نظریه خلقِ قرآن شدند که می توان آن را مصداق تقیه دانست.
شیعیان بیش از سایر پیروان مذاهب اسلامی به التزام به روش تقیه شهرت یافته اند. علت این گرایش را فشارهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بر شیعیان و وجود عناصر باطنی در برخی فرقه های شیعی، دانسته اند. برخی نویسندگان اهل سنّت، تقیه را از نقاط ضعف شیعیان دانسته اند و علمای شیعه به این انتقادات پاسخ داده اند.
wikishia: تقیه
[ویکی اهل البیت] «تقیّه» اسم مصدر اتّقاء است که در آن تاء بدل واو آمده، مانند «تهمة». این کلمه در لغت به معنای پرهیز از خطر می باشد.
«تقیه» در اصطلاح شرع یعنی خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی(آبرو) متوجه شخص باشد؛ و به تعبیر دیگر: رهانیدن خویش از خطری که از ناحیه دیگری به انسان متوجه است، با گفتار یا کردار، بر خلاف وظیفه اولیه شرعیه.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الاّ أن تتّقوا منهم تقیةً و یحذّرکم الله نفسه و الی الله المصیر»; اهل ایمان را نشاید که مؤمنان را واگذارند و کافران را به دوستی گزینند و هر که چنین کند رابطه اش با خدا گسیخته است جز اینکه بخواهد از این رهگذر، شرّ آنها را از خود دفع سازد. (سوره آل عمران: 28)
تقریباً عموم مذاهب اسلامی بر جواز تقیه در شرایط خاص خود اتفاق نظر دارند و تنها از برخی گروههای مُحَکِّمه در منابع فرقه شناسی گزارش شده است که تقیه را در هیچ شرایطی جایز نمی شمردند. در نقطۀ مقابل، شیعه به وجوب تقیه در برخی شرایط تصریح نموده اند و تأکید بسیاری بر عمل به آن در این شرایط دارند؛ در حالی که تنها جواز آن از اهل سنت گزارش شده است
مسئله تقیه و رعایت آن در مذهب شیعه رائج و معمول بوده، زیرا پیشوایان این مذهب، یعنی امامان و اوصیاء معصوم رسول الله (صلی الله علیه و اله) در عصر حکّام بنی امیه و بنی عباس ـ که از نظر شیعه زمامداران باطل و غاصبان مقام خلافت می باشند ـ می زیسته اند، و با توجه به موقعیت اجتماعی امامان و اعتقادی که بخش عظیمی از مردم به اولویت آنها به مقام زمامداری مسلمین داشته اند، زمامداران وقت، آنها را برای مقام خویش خطر قطعی می پنداشته و از نفوذ آنها سخت در هراس بوده اند؛ لذا پیوسته آنها را زیر نظر می داشته، و آنان در کنار چنان حکّامی در محدودیت شدید می زیسته اند. از این رو بسا می شده ـ به منظور حفظ جان خود و جان پیروانشان ـ مسئله ای را بر خلاف واقع و بر وفق نظر علماء مورد تأیید حکومت وقت، بیان می داشته اند. و گاه می شده که خود امام در مورد حکمی از احکام بر خلاف علم خود و به مقتضای تقیه عمل می کرده، چنانکه اگر حاکم وقت، روزی را که از نظر امام، روز آخر ماه رمضان بود، عید فطر اعلام می کرد، امام نیز به ناچار آن روز را افطار می نمود.
مرحوم طبرسی ذیل آیه: «و اذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم...فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظالمین)(انعام:68)، نوشته است که جبائی (از مفسرین اهل سنت) گفته: «این آیه دلالت دارد بر بطلان قول شیعه که تقیه را بر پیغمبر و امام جایز می دانند».
سپس مرحوم طبرسی در پاسخ می گوید: «شیعه در موردی تقیه را بر امام جایز می داند که آن حکم، قبلاً بیان شده باشد و حجت بر مکلف تمام باشد، و اما اگر تنها راه دسترسی مکلف به حکم همین مورد باشد، امام را نرسد که در آن مورد تقیه کند».
«تقیه» در اصطلاح شرع یعنی خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی(آبرو) متوجه شخص باشد؛ و به تعبیر دیگر: رهانیدن خویش از خطری که از ناحیه دیگری به انسان متوجه است، با گفتار یا کردار، بر خلاف وظیفه اولیه شرعیه.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الاّ أن تتّقوا منهم تقیةً و یحذّرکم الله نفسه و الی الله المصیر»; اهل ایمان را نشاید که مؤمنان را واگذارند و کافران را به دوستی گزینند و هر که چنین کند رابطه اش با خدا گسیخته است جز اینکه بخواهد از این رهگذر، شرّ آنها را از خود دفع سازد. (سوره آل عمران: 28)
تقریباً عموم مذاهب اسلامی بر جواز تقیه در شرایط خاص خود اتفاق نظر دارند و تنها از برخی گروههای مُحَکِّمه در منابع فرقه شناسی گزارش شده است که تقیه را در هیچ شرایطی جایز نمی شمردند. در نقطۀ مقابل، شیعه به وجوب تقیه در برخی شرایط تصریح نموده اند و تأکید بسیاری بر عمل به آن در این شرایط دارند؛ در حالی که تنها جواز آن از اهل سنت گزارش شده است
مسئله تقیه و رعایت آن در مذهب شیعه رائج و معمول بوده، زیرا پیشوایان این مذهب، یعنی امامان و اوصیاء معصوم رسول الله (صلی الله علیه و اله) در عصر حکّام بنی امیه و بنی عباس ـ که از نظر شیعه زمامداران باطل و غاصبان مقام خلافت می باشند ـ می زیسته اند، و با توجه به موقعیت اجتماعی امامان و اعتقادی که بخش عظیمی از مردم به اولویت آنها به مقام زمامداری مسلمین داشته اند، زمامداران وقت، آنها را برای مقام خویش خطر قطعی می پنداشته و از نفوذ آنها سخت در هراس بوده اند؛ لذا پیوسته آنها را زیر نظر می داشته، و آنان در کنار چنان حکّامی در محدودیت شدید می زیسته اند. از این رو بسا می شده ـ به منظور حفظ جان خود و جان پیروانشان ـ مسئله ای را بر خلاف واقع و بر وفق نظر علماء مورد تأیید حکومت وقت، بیان می داشته اند. و گاه می شده که خود امام در مورد حکمی از احکام بر خلاف علم خود و به مقتضای تقیه عمل می کرده، چنانکه اگر حاکم وقت، روزی را که از نظر امام، روز آخر ماه رمضان بود، عید فطر اعلام می کرد، امام نیز به ناچار آن روز را افطار می نمود.
مرحوم طبرسی ذیل آیه: «و اذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم...فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظالمین)(انعام:68)، نوشته است که جبائی (از مفسرین اهل سنت) گفته: «این آیه دلالت دارد بر بطلان قول شیعه که تقیه را بر پیغمبر و امام جایز می دانند».
سپس مرحوم طبرسی در پاسخ می گوید: «شیعه در موردی تقیه را بر امام جایز می داند که آن حکم، قبلاً بیان شده باشد و حجت بر مکلف تمام باشد، و اما اگر تنها راه دسترسی مکلف به حکم همین مورد باشد، امام را نرسد که در آن مورد تقیه کند».
wikiahlb: تقیه
[ویکی حج] «تقیه»، در اصطلاح عبارت است از: صیانت خویش از صدمه دیگری با ابراز همسویی با او در گفتار یا رفتار مخالف حق؛ و به تعبیر دیگر، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور تحفّظ از زیان دینی و دنیایی.
یکى از مسائلى که در تمامی جمعیت های بشری و در بین همه ادیان الهی و مکتب حیات بخش اسلام به عنوان یکى از اصول مسلم پذیرفته شده است، «اصل تقیه» می باشد؛ زیرا انسجام و اتحاد هر جامعه بشری در برابر دشمن مشترک، از ضرورت هاى اجتناب ناپذیر است که تقیه، در حفظ و گسترش آن نقش بسزایی دارد.
در تقیه بر خلاف نفاق ـ که موضوع آن پنهان کردن شرک و باطل و تظاهر به حق است ـ مؤمن به دلیل بیم از رسیدن ضرر به او از اظهار حقیقت خودداری می کند. تقیه در حقیقت از یک سو، سپر دفاعی برای مؤمن جهت مصون ماندن از تعرّض دشمن و تحفّظ از خطرهای جانی و مالی است و از دیگر سو موجب پیشگیری از اختلاف و خون ریزی و حفظ مذهب و مصالح اجتماعی است.
یکى از مسائلى که در تمامی جمعیت های بشری و در بین همه ادیان الهی و مکتب حیات بخش اسلام به عنوان یکى از اصول مسلم پذیرفته شده است، «اصل تقیه» می باشد؛ زیرا انسجام و اتحاد هر جامعه بشری در برابر دشمن مشترک، از ضرورت هاى اجتناب ناپذیر است که تقیه، در حفظ و گسترش آن نقش بسزایی دارد.
در تقیه بر خلاف نفاق ـ که موضوع آن پنهان کردن شرک و باطل و تظاهر به حق است ـ مؤمن به دلیل بیم از رسیدن ضرر به او از اظهار حقیقت خودداری می کند. تقیه در حقیقت از یک سو، سپر دفاعی برای مؤمن جهت مصون ماندن از تعرّض دشمن و تحفّظ از خطرهای جانی و مالی است و از دیگر سو موجب پیشگیری از اختلاف و خون ریزی و حفظ مذهب و مصالح اجتماعی است.
wikihaj: تقیه
[ویکی فقه] تقیه (ابهام زدایی). تقیه ممکن است در معانی ذیل و یا در مقالات ذیل به کار رفته باشد: • تقیه (فقه)، ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی• تقیه از نگاه شیعه، معنای تقیه و شرایط تقیه از منظر شیعه• تقیه در عمل، تقیه در عمل به عمل نکردن مطابق احکام و یا عقاید مذهب حق به سبب ترس از مخالفان• تقیه در فتوا، تقیه در فتوا به کتمان حکم واقعی و ابراز حکم موافق مخالفان• اجماع تقیه ای، بیان رأیِ شنیده شده از امام (علیه السلام) - در زمان حضور - در قالب اجماع ، به سبب تقیه• احکام تقیه ای، احکام ثانوی واقعی در حالت خوف از دشمن• اخبار تقیه، روایات صادر شده در مقام تقیّه و بیان کننده حکم تقیّه• اهداف تقیه، تقیه به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی• پاسخ شبهات تقیه، تقیه به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی
...
...
wikifeqh: تقیه_در_شرع
[ویکی فقه] تقیه (ادله). تقیه مخفی کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به حق و پرده پوشی از مخالفان است؛ و اینکه در مقابل ایشان چیزی را که به دین یا دنیای تو ضرر می رساند انجام ندهی.ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.شیعه و اکثر اهل سنت تقیه را لازم ولی در مقابل برخی اهل سنت آن را نامشروع می دانند. علمای مسلمان در بخش ادله روایی به دیدگاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، صحابه، تابعین و بزرگان اهل سنت که به لزوم تقیه اسرار دارند اشاره کرده اند.
علما و فقهای شیعه در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند؛ اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند.
← شیخ مفید
علاوه بر دلیل عقلی که برای مشروعیت تقیه اقامه می شود، از دلایل نقلی از جمله: آیاتی از قرآن کریم، احادیث نبوی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند، اجماع فقها و... می توان سود برد که به طور اختصار در این باره بحث خواهیم کرد.
← ادله عقلی
۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۳۷.
...
علما و فقهای شیعه در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند؛ اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند.
← شیخ مفید
علاوه بر دلیل عقلی که برای مشروعیت تقیه اقامه می شود، از دلایل نقلی از جمله: آیاتی از قرآن کریم، احادیث نبوی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند، اجماع فقها و... می توان سود برد که به طور اختصار در این باره بحث خواهیم کرد.
← ادله عقلی
۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۳۷.
...
wikifeqh: تقیه_(ادله)
[ویکی فقه] تقیه (دیدگاه اهل سنت). علمای مسلمان در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند و آن مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار حق باشد. البته برخی اهل سنت به جای کلمه تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند. یکی از وقایعی که پیرامون آن می شود نظریات علمای اهل سنت را بررسی کرد فتنه ای است که تاریخ نویسان اهل سنت از آن به «محنة خلق القرآن» یاد می کنند. در این موضوع علمای اهل سنت تقیه کردن مردم را تأیید و به آن مشروعیت بخشیده اند.
آنچه از کلمات علمای اهل سنت استفاده می شود، این است که ایشان بر مشروعیت تقیه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده اند؛ این نکته از کلمات علمای اهل سنت در تعریف تقیه به روشنی قابل رأیت است:
← محمد بن جریر طبری
آنچه از کلمات علمای اهل سنت استفاده می شود، این است که آنها نیز همانند پیروان اهل بیت بر مشروعیت تقیه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده اند؛ البته برخی چون نخواسته اند که اعتقاد شیعیان را در مشروعیت تقیه تأیید کنند، اسم آن را عوض و به جای تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند.علاوه بر آنچه که از قول فخر رازی، ابن خازن، عینی، آلوسی، تاج الدین حنفی، عبد الرحمن سعدی و... در شأن نزول آیات تقیه گذشت، بسیاری دیگر از علمای اهل سنت در کتاب های حدیثی و تفسیری خود، بر مشروعیت تقیه تصریح کرده اند.هر چند که عبارت های ابن بطال، ابن کثیر دمشقی و قرطبی، ارزش و صراحت بیشتری در مشروعیت تقیه دارد؛ اما به ترتیب سال وفات علمای اهل سنت، عبارت هایشان نقل می کنیم:
← قتادة بن دعامه
در تاریخ وقایعی از سیره عملی علمای اهل سنت آمده است که از مسلمان تقیه کرده اند:
← ابوحنیفه
...
آنچه از کلمات علمای اهل سنت استفاده می شود، این است که ایشان بر مشروعیت تقیه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده اند؛ این نکته از کلمات علمای اهل سنت در تعریف تقیه به روشنی قابل رأیت است:
← محمد بن جریر طبری
آنچه از کلمات علمای اهل سنت استفاده می شود، این است که آنها نیز همانند پیروان اهل بیت بر مشروعیت تقیه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده اند؛ البته برخی چون نخواسته اند که اعتقاد شیعیان را در مشروعیت تقیه تأیید کنند، اسم آن را عوض و به جای تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند.علاوه بر آنچه که از قول فخر رازی، ابن خازن، عینی، آلوسی، تاج الدین حنفی، عبد الرحمن سعدی و... در شأن نزول آیات تقیه گذشت، بسیاری دیگر از علمای اهل سنت در کتاب های حدیثی و تفسیری خود، بر مشروعیت تقیه تصریح کرده اند.هر چند که عبارت های ابن بطال، ابن کثیر دمشقی و قرطبی، ارزش و صراحت بیشتری در مشروعیت تقیه دارد؛ اما به ترتیب سال وفات علمای اهل سنت، عبارت هایشان نقل می کنیم:
← قتادة بن دعامه
در تاریخ وقایعی از سیره عملی علمای اهل سنت آمده است که از مسلمان تقیه کرده اند:
← ابوحنیفه
...
wikifeqh: تقیه_(دیدگاه_اهل سنت)
[ویکی فقه] تقیه (دیدگاه صحابه). تقیه به معنای مخفی کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به حق و پرده پوشی از مخالفان است؛ و اینکه در مقابل ایشان چیزی را که به دین یا دنیای انسان ضرر می رساند انجام ندهد. اکثر مسلمین تقیه را لازم ولی در مقابل برخی اهل سنت آن را نامشروع می دانند.در مقابل موافقین مشروعیت تقیه ادله متعددی من جمله سیره عملی صحابه پیامبر و وقایع تاریخی مستندی را که مشعر بر مشرعیت تقیه است ذکر کرده اند.
تقیه به معنای دست برداشتن کامل از عقیده نیست؛ بلکه نوعی دیگر از مبارزه برای مکاتب و گروه هایی است که خطر انقراض را احساس می کنند و در حقیقت تغییر شکل مبارزه از شیوه مستقیم به حالت غیر مستقیم و از رویاروئی آشکارا به مبارزه مخفیانه است؛ زیرا در این برهه، تنها این روش است که آنها را از خطر نابودی کامل حفظ می کند.
تقیه صحابی پیامبر از مسیلمه کذاب
روایت فخر الدین رازی در تفسیرش در باره تقیه صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مسیلمه کذاب:«قال الحسن اخذ مسیلمة الکذاب رجلین من اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال لاحدهما: اتشهد ان محمدا رسول الله؟ قال: نعم نعم نعم، فقال: افتشهد انی رسول الله؟ قال: نعم، وکان مسیلمة یزعم انه رسول بنی حنیفة، ومحمد رسول قریش، فترکه ودعا الآخر فقال اتشهد ان محمدا رسول الله؟ قال: نعم، قال: افتشهد انی رسول الله؟ فقال: انی اصم ثلاثا، فقدمه وقتله فبلغ ذلک رسول الله صلی الله علیه وسلم، فقال: اما هذا المقتول فمضی علی یقینه وصدقه فهنیئا له، واما الآخر فقبل رخصة الله فلا تبعة علیه.»
فخر رازی شافعی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۳.
ابن حزم اندلسی در المحلی می نویسد:«وقد رُوِّینَا من طَرِیقِ شُعْبَةَ قال نا ابو حَیَّانَ یحیی بن سَعْدٍ التَّیْمِیُّ عن ابیه قال قال لی الْحَارِثُ بن سُوَیْدٌ سَمِعْت عَبْدَ اللَّهِ بن مَسْعُودٍ یقول ما من ذِی سُلْطَانٍ یُرِیدُ اَنْ یُکَلِّفَنِی کَلاَمًا یَدْرَاُ عَنِّی سَوْطًا او سَوْطَیْنِ اِلاَّ کُنْت مُتَکَلِّمًا بِهِ؛
ابن حزم ظاهری، علی بن احمد، المحلی، ج۷، ص۲۱۲.
...
تقیه به معنای دست برداشتن کامل از عقیده نیست؛ بلکه نوعی دیگر از مبارزه برای مکاتب و گروه هایی است که خطر انقراض را احساس می کنند و در حقیقت تغییر شکل مبارزه از شیوه مستقیم به حالت غیر مستقیم و از رویاروئی آشکارا به مبارزه مخفیانه است؛ زیرا در این برهه، تنها این روش است که آنها را از خطر نابودی کامل حفظ می کند.
تقیه صحابی پیامبر از مسیلمه کذاب
روایت فخر الدین رازی در تفسیرش در باره تقیه صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مسیلمه کذاب:«قال الحسن اخذ مسیلمة الکذاب رجلین من اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال لاحدهما: اتشهد ان محمدا رسول الله؟ قال: نعم نعم نعم، فقال: افتشهد انی رسول الله؟ قال: نعم، وکان مسیلمة یزعم انه رسول بنی حنیفة، ومحمد رسول قریش، فترکه ودعا الآخر فقال اتشهد ان محمدا رسول الله؟ قال: نعم، قال: افتشهد انی رسول الله؟ فقال: انی اصم ثلاثا، فقدمه وقتله فبلغ ذلک رسول الله صلی الله علیه وسلم، فقال: اما هذا المقتول فمضی علی یقینه وصدقه فهنیئا له، واما الآخر فقبل رخصة الله فلا تبعة علیه.»
فخر رازی شافعی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۸، ص۱۹۳.
ابن حزم اندلسی در المحلی می نویسد:«وقد رُوِّینَا من طَرِیقِ شُعْبَةَ قال نا ابو حَیَّانَ یحیی بن سَعْدٍ التَّیْمِیُّ عن ابیه قال قال لی الْحَارِثُ بن سُوَیْدٌ سَمِعْت عَبْدَ اللَّهِ بن مَسْعُودٍ یقول ما من ذِی سُلْطَانٍ یُرِیدُ اَنْ یُکَلِّفَنِی کَلاَمًا یَدْرَاُ عَنِّی سَوْطًا او سَوْطَیْنِ اِلاَّ کُنْت مُتَکَلِّمًا بِهِ؛
ابن حزم ظاهری، علی بن احمد، المحلی، ج۷، ص۲۱۲.
...
wikifeqh: تقیه_(دیدگاه_صحابه)
[ویکی فقه] تقیه (دیدگاه فریقین). علمای مسلمان در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند؛ اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند و این نکته در همه آنها مشترک است که: تقیه، یعنی مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار حق باشد. الیته برخی اهل سنت به جای کلمه تقیه گاهی از کلمه «اکراه» و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده اند.علمای مسلمان حکم عقل را نیز تأیید بر این مسأله می دانند که اگر بین عمل به وظیفه فردی، با شوکت و عزت و قدرت اسلام تقابل و تزاحم باشد، یا بین حفظ جان و عملی واجب یا حرام تقابل صورت گیرد، در این هنگام وظیفه فردی ساقط می شود؛ واینجا عقلا جای تقیه است. بنابراین خواستگاه اصلی تقیه و مهمترین دلیل بر مشروعیت آن، حکم عقل و سیره عملی عقلای عالم اعم از مسلمان و غیر مسلمان است.همچنین مفسرین شیعه و سنی به آیات زیادی بر اثبات مشروعیت تقیه استدلال کرده اند من جمله آیه ۲۸ سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۶ سوره نحل وآیه ۲۸ سوره غافر که به خوبی مشعر بر مشروعیت تقیه اند.با این همه برخی تقیه مسلمان از کافر را پذیرفته اند اما برتقیه مسلمان از مسلمان اشکال می کنند که در پاسخ آنها گفته اند که تمام ادله مشروعیت تقیه شامل این قسم هم می شود و جایی برای این تفریع نیست.
تقیه به معنای دست برداشتن کامل از عقیده نیست؛ بلکه نوعی دیگر از مبارزه برای مکاتب و گروه های است که خطر انقراض را احساس می کنند و در حقیقت تغییر شکل مبارزه از شیوه مستقیم به حالت غیر مستقیم و از رویاروئی آشکارا به مبارزه مخفیانه است؛ زیرا در این برهه، تنها این روش است که آنها را از خطر نابودی کامل حفظ می کند.از آنجایی که پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) همواره در اقلیت و حکومت ها در اختیار دشمنان آنان بوده، از این روشن مبارزه که آغازگرش خود امیر مؤمنان (علیه السّلام) بوده استفاده بیشتری کرده اند و به جرأت می توان گفت که تقیه نقش تعیین کننده ای در حفظ و بالندگی مکتب شیعه به ویژه در زمان حکومت های بنی امیه و بنی عباس داشته است.
← دیدگاه ابن تیمیه
تقیه، مصدر باب «اتقی یتقی» به معنای صیانت، خودنگه داری و محافظت از خویش است.فیروز آبادی (متوفای۸۱۷هـ) می گوید:«اتقیت الشی ء، وتقیته اتقیه...: حذرته؛
فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱ ص۱۳۴۴، ناشر:مؤسسة الرسالة – بیروت.
همآنگونه که در معنای لغوی تقیه تفاوت چندانی در تعریف آن دیده نمی شد، در معنای اصطلاحی آن نیز اختلاف فاحشی به چشم نمی آید و تقریباً تمامی علمای شیعه و سنی از عبارت های مشابهی برای شناساندن آن استفاده کرده اند.در این قسمت ابتدا نظر اندیشمندان شیعه و سپس سنی را نقل می کنیم.
تعریف تقیه از دیدگاه شیعه
...
تقیه به معنای دست برداشتن کامل از عقیده نیست؛ بلکه نوعی دیگر از مبارزه برای مکاتب و گروه های است که خطر انقراض را احساس می کنند و در حقیقت تغییر شکل مبارزه از شیوه مستقیم به حالت غیر مستقیم و از رویاروئی آشکارا به مبارزه مخفیانه است؛ زیرا در این برهه، تنها این روش است که آنها را از خطر نابودی کامل حفظ می کند.از آنجایی که پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) همواره در اقلیت و حکومت ها در اختیار دشمنان آنان بوده، از این روشن مبارزه که آغازگرش خود امیر مؤمنان (علیه السّلام) بوده استفاده بیشتری کرده اند و به جرأت می توان گفت که تقیه نقش تعیین کننده ای در حفظ و بالندگی مکتب شیعه به ویژه در زمان حکومت های بنی امیه و بنی عباس داشته است.
← دیدگاه ابن تیمیه
تقیه، مصدر باب «اتقی یتقی» به معنای صیانت، خودنگه داری و محافظت از خویش است.فیروز آبادی (متوفای۸۱۷هـ) می گوید:«اتقیت الشی ء، وتقیته اتقیه...: حذرته؛
فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱ ص۱۳۴۴، ناشر:مؤسسة الرسالة – بیروت.
همآنگونه که در معنای لغوی تقیه تفاوت چندانی در تعریف آن دیده نمی شد، در معنای اصطلاحی آن نیز اختلاف فاحشی به چشم نمی آید و تقریباً تمامی علمای شیعه و سنی از عبارت های مشابهی برای شناساندن آن استفاده کرده اند.در این قسمت ابتدا نظر اندیشمندان شیعه و سپس سنی را نقل می کنیم.
تعریف تقیه از دیدگاه شیعه
...
wikifeqh: تقیه_(دیدگاه_فریقین)
[ویکی فقه] تقیه (شبهات). تقیه یعنی مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار حق باشد. از طرف وهابیت اشکالاتی بر تقیه و مسلک شیعه وارد شده است و در مقابل علمای شیعه ادله متعددی از آیات شریفه قرآن کریم و وقایع تاریخی زمان پیامبر اکرم و صحابه بر مشرعیت تقیه بیان کرده اند.
در لغت از «تقی یتقی» به معنای پرهیز کردن و جانب احتیاط را رعایت کردن می آید
بستانی، فواد افرام، منجد الطلاب، ص۶۸۹، مترجم محمد، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰.
محمدبن عبدالوهاب که موسس رسمی وهابیت به شمار می رود در این رابطه با صراحت اعلام می کند که :«از واجبات مذهب شیعیان تقیه است و نسبت می دهند به جعفر صادق (رضی الله عنه) که گفت: تقیه دین من و دین آباء من است و عده ای «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»؛
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
وهابی ها برای این مطلب به سه دلیل تمسک کرده اند:۱. آلوسی می گوید: برخی از اهل سنت به آیه شریفه «فلا تخشوهم و اخشونی» برای حرام بودن تقیه ای که شیعیان بدان قائلند تمسک نموده اند که تحقیق این مطلب در جای خود خواهد آمد.
آلوسی بغدادی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۱، ص۴۱۶، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
...
در لغت از «تقی یتقی» به معنای پرهیز کردن و جانب احتیاط را رعایت کردن می آید
بستانی، فواد افرام، منجد الطلاب، ص۶۸۹، مترجم محمد، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰.
محمدبن عبدالوهاب که موسس رسمی وهابیت به شمار می رود در این رابطه با صراحت اعلام می کند که :«از واجبات مذهب شیعیان تقیه است و نسبت می دهند به جعفر صادق (رضی الله عنه) که گفت: تقیه دین من و دین آباء من است و عده ای «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»؛
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
وهابی ها برای این مطلب به سه دلیل تمسک کرده اند:۱. آلوسی می گوید: برخی از اهل سنت به آیه شریفه «فلا تخشوهم و اخشونی» برای حرام بودن تقیه ای که شیعیان بدان قائلند تمسک نموده اند که تحقیق این مطلب در جای خود خواهد آمد.
آلوسی بغدادی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۱، ص۴۱۶، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
...
wikifeqh: تقیه_(شبهات)
[ویکی فقه] تقیه (فقه). ـــ ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی را تقیّه گویند. در کتابهای مربوط به قواعد فقهی از تقیّه به عنوان یک قاعده نام برده شده و برخی فقها رساله ای مستقل تحت عنوان «التقیّه» تألیف کرده اند. علاوه بر آن از تقیّه در بابهایی نظیر طهارت، صوم و حج به مناسبت سخن رفته است. ـــ تقیه به کتمان حق یا ترک عمل به احکام شرعی واقعی به دلیل ترس از مخالفان اطلاق می شود.
ـــ تَقیه، اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص می باشد. ـــ تقیه اصطلاحی فقهی است. کلمه «تقیه» از «اتّقی یتّقی» گرفته شده و به معنای پرهیز کردن و پرهیزکاری است. در اصطلاح، برای تقیه تعریف های متعددی بیان شده که برخی از آنها عبارت است از:۱. تعریف « شیخ مفید :» «التقیة کتمان الحق و ستر الاعتقاد فیه و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم بما یعقب ضررا فی الدین و الدنیا».۲. تعریف « شیخ انصاری :» «المراد (منها) هنا التحفظ عن ضرر الغیر بموافقته فی قول او فعل مخالف للحقّ».۳. تعریف «شهرستانی:» «التقیة اخفاء امر دینی لخوف الضرر من اظهاره». بنابر آن چه گذشت، تقیه به معنای ترک عمل به برخی از احکام شرع به طور موقت یا کتمان برخی از فتاوی یا باورهای دینی در شرایط خاص، مانند ترس از حاکمان ظالم و یا مدارا نمودن با دیگر فرقه های اسلامی و یا افکار عمومی، می باشد، به شرط این که برای آن غرض عقلایی حفظ مصالح مهم دینی و دنیوی وجود داشته باشد و یا حفظ جان، مال و آبروی مسلمانان به آن وابسته باشد.
تقیه در لغت
تقیّه در لغت عبارت است از نگاه داشتن، پرهیز کردن و پنهان نمودن.
تقیه در اصطلاح
در اصطلاح شرع، صیانت خویش از صدمۀ دیگری با ابراز همسویی با او در گفتار یا رفتار مخالف حق؛ و به تعبیر برخی، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور تحفّظ از زیان دینی و دنیایی می باشد.
اقسام تقیه
...
ـــ تَقیه، اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص می باشد. ـــ تقیه اصطلاحی فقهی است. کلمه «تقیه» از «اتّقی یتّقی» گرفته شده و به معنای پرهیز کردن و پرهیزکاری است. در اصطلاح، برای تقیه تعریف های متعددی بیان شده که برخی از آنها عبارت است از:۱. تعریف « شیخ مفید :» «التقیة کتمان الحق و ستر الاعتقاد فیه و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم بما یعقب ضررا فی الدین و الدنیا».۲. تعریف « شیخ انصاری :» «المراد (منها) هنا التحفظ عن ضرر الغیر بموافقته فی قول او فعل مخالف للحقّ».۳. تعریف «شهرستانی:» «التقیة اخفاء امر دینی لخوف الضرر من اظهاره». بنابر آن چه گذشت، تقیه به معنای ترک عمل به برخی از احکام شرع به طور موقت یا کتمان برخی از فتاوی یا باورهای دینی در شرایط خاص، مانند ترس از حاکمان ظالم و یا مدارا نمودن با دیگر فرقه های اسلامی و یا افکار عمومی، می باشد، به شرط این که برای آن غرض عقلایی حفظ مصالح مهم دینی و دنیوی وجود داشته باشد و یا حفظ جان، مال و آبروی مسلمانان به آن وابسته باشد.
تقیه در لغت
تقیّه در لغت عبارت است از نگاه داشتن، پرهیز کردن و پنهان نمودن.
تقیه در اصطلاح
در اصطلاح شرع، صیانت خویش از صدمۀ دیگری با ابراز همسویی با او در گفتار یا رفتار مخالف حق؛ و به تعبیر برخی، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور تحفّظ از زیان دینی و دنیایی می باشد.
اقسام تقیه
...
wikifeqh: تقیه_(فقه)
[ویکی فقه] تقیه (قرآن). ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی را تقیّه گویند.
تقیه از ماده «وقایه» در لغت به معنای حفظ و نگهداری چیزی از اذیت و آزار دیگران می باشد.
← معنای اصطلاحی
۱. ↑ مفردات،راغب، ص۸۸۱، «وقی».
فرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «تقیه»
...
تقیه از ماده «وقایه» در لغت به معنای حفظ و نگهداری چیزی از اذیت و آزار دیگران می باشد.
← معنای اصطلاحی
۱. ↑ مفردات،راغب، ص۸۸۱، «وقی».
فرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «تقیه»
...
wikifeqh: تقیه_(قرآن)
دانشنامه آزاد فارسی
تَقیّه
اصطلاحی در کلام و فقه اسلامی به معنای پنهان کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور اجتناب از ضرر. تقیه کننده، برخلاف منافق، در باطن به حق اعتقاد دارد. این واژه به صورت فعل در آل عمران، ۲۸ به کار رفته است. به نظر شیعیان تقیه جایز و گاه واجب و در مواردی نیز حرام است. آنان برای صحت تقیه از قرآن (بقره، ۱۷۳؛ ۱۸۵؛ ۱۹۵؛ آل عمران، ۲۸؛ نحل، ۱۱۵؛ انعام، ۱۴۵؛ حج، ۷۸) و حدیث و ادلۀ عقل و سیرۀ عقلا دلیل می آورند. فقها تقیه را اگر برای حفظ جان باشد واجب و اگر برای حفظ مال باشد مباح می دانند. همچنین اگر تقیه برای جلب محبت مخالفان و مدارا با ایشان باشد مستحب است و اگر به مرگ بی گناهی بینجامد حرام است. تکالیفی که به صورت تقیه ای به جا آورده شده مجزی است و قضا ندارد. عقود جاری شده به صورت تقیه ای نیز اگر تدارک مجددشان مقدور نباشد، کفایت می کنند. امامان شیعه، شیعیان را به این کار تشویق کرده اند و گاه خود نیز در روایات، تقیه پیش گرفته اند. براساس فقه شیعی عباداتی که به تقیه و به صورت نادرست و مطابق با مذهب مخالف به جا آورده شود قضا ندارد. اما در احکام وضعی در صورتی درست است که امکان تدارک آن پس از رفع اضطرار تقیه ای ممکن نباشد.
اصطلاحی در کلام و فقه اسلامی به معنای پنهان کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور اجتناب از ضرر. تقیه کننده، برخلاف منافق، در باطن به حق اعتقاد دارد. این واژه به صورت فعل در آل عمران، ۲۸ به کار رفته است. به نظر شیعیان تقیه جایز و گاه واجب و در مواردی نیز حرام است. آنان برای صحت تقیه از قرآن (بقره، ۱۷۳؛ ۱۸۵؛ ۱۹۵؛ آل عمران، ۲۸؛ نحل، ۱۱۵؛ انعام، ۱۴۵؛ حج، ۷۸) و حدیث و ادلۀ عقل و سیرۀ عقلا دلیل می آورند. فقها تقیه را اگر برای حفظ جان باشد واجب و اگر برای حفظ مال باشد مباح می دانند. همچنین اگر تقیه برای جلب محبت مخالفان و مدارا با ایشان باشد مستحب است و اگر به مرگ بی گناهی بینجامد حرام است. تکالیفی که به صورت تقیه ای به جا آورده شده مجزی است و قضا ندارد. عقود جاری شده به صورت تقیه ای نیز اگر تدارک مجددشان مقدور نباشد، کفایت می کنند. امامان شیعه، شیعیان را به این کار تشویق کرده اند و گاه خود نیز در روایات، تقیه پیش گرفته اند. براساس فقه شیعی عباداتی که به تقیه و به صورت نادرست و مطابق با مذهب مخالف به جا آورده شود قضا ندارد. اما در احکام وضعی در صورتی درست است که امکان تدارک آن پس از رفع اضطرار تقیه ای ممکن نباشد.
wikijoo: تقیه
مترادف ها
ذخیره، شرط، قید، احتیاط، ملاحظه، استثناء، کتمان، تقیه، قطعه زمین اختصاصی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تقیه به چم : دروغ ، منافقت است.
هر که تقیه می کن اصلا مسلمان نیس
هر که تقیه می کن اصلا مسلمان نیس
معنی مناسب بودن نیز دارد کلمه ی تقیه
دین پوشی، باور پوشی
تقیه یعنی پوشاندن حقیقت، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد / تقیه در احادیث امامیه:
- ابْنُ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ اَبِی عُمَرَ الْاَعْجَمِیِّ قَالَ قَالَ لِی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السّلام ) یَا اَبَا عُمَرَ اِنَّ تِسْعَةَ اَعْشَارِ الدِّینِ فِی التَّقِیَّةِ ولاَ دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ وَالتَّقِیَّةُ؛ ( 1 )
... [مشاهده متن کامل]
ابو عُمَر اعجمی می گوید: امام صادق ( علیه السّلام ) به من فرمود: ای ابو عمر! نُه دهم دین در تقیه است و هر که تقیه ندارد دین ندارد.
- قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ( علیه السّلام ) :لاَ اِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّةِ ( 2 )
کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد براستی گرامی ترین شما نزد خدا آن کس باشد که بیشتر تقیه کند
- یَا أَبَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ اَلدِّینِ فِی اَلتَّقِیَّةِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ اَلتَّقِیَّةُ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ إِلاَّ فِی شُرْبِ اَلنَّبِیذِ وَ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ. ( 3 )
ابی عمر عجمی گوید: امام صادق ( ع ) بمن فرمود: ای ابا عمر نه دهم دین در تقیه است آنکه تقیه ندارد دین ندارد و در هر کار تقیه راه دارد جز در آشامیدن نبیذ و مسح کشیدن بر موزه.
- امام صادق ( علیه السّلام ) می فرماید: در همه کارى تقیّه می کنم، مگر در شُرب نبیذ و مَسح بر خفّین ( 4 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلتَّقِیَّةُ دِینِی وَ دِینُ آبَائِی/تقیه دین من و دین پدران من است ( 5 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ:لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ. ( 6 )
امام صادق علیه السّلام فرمود:کسی که تقیه نداشته باشد خیرى در او نیست، و کسی که تقیه نکند ایمان ندارد.
- قَالَ باقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ:ثَلاَثَةٌ لاَ اتَّقِی فِیهِنَّ أحَداً شُرْبُ المُسْکِرِ، وَ مَسْحُ الخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الحَجِّ�. ( 7 )
امام باقر می فرماید: سه چیز است که در آن از هیچ کس تقیّه نمی کنم: شُرب مُسکرات، مَسح بر خُفَّین ( کفش ها ) و حجّ تمتّع
منبع:
1 - کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۲، ص217.
2 - صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۷۱.
3 - الخصال، ج 2، ص 22
4 - کافی، کلینی، ج2، ص217
5 - جامع الأخبار , جلد۱ , صفحه۹۵
6 - مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج 1، ص 73
7 - کافی، جلد 3، صفحه 32 .
خُفَّین یا موزه =دو جوراب از جنس چرم نرم که تمام پا را بپوشاند
مُسکر=باده، شراب، عرق، مشروب، می، نبیذ، مستی بخش، نشئه زا
نَبیذ=باده، شراب، صهبا، می، شراب ساخته شده از خرما
- ابْنُ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ اَبِی عُمَرَ الْاَعْجَمِیِّ قَالَ قَالَ لِی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السّلام ) یَا اَبَا عُمَرَ اِنَّ تِسْعَةَ اَعْشَارِ الدِّینِ فِی التَّقِیَّةِ ولاَ دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ وَالتَّقِیَّةُ؛ ( 1 )
... [مشاهده متن کامل]
ابو عُمَر اعجمی می گوید: امام صادق ( علیه السّلام ) به من فرمود: ای ابو عمر! نُه دهم دین در تقیه است و هر که تقیه ندارد دین ندارد.
- قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ( علیه السّلام ) :لاَ اِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّةِ ( 2 )
کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد براستی گرامی ترین شما نزد خدا آن کس باشد که بیشتر تقیه کند
- یَا أَبَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ اَلدِّینِ فِی اَلتَّقِیَّةِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ اَلتَّقِیَّةُ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ إِلاَّ فِی شُرْبِ اَلنَّبِیذِ وَ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ. ( 3 )
ابی عمر عجمی گوید: امام صادق ( ع ) بمن فرمود: ای ابا عمر نه دهم دین در تقیه است آنکه تقیه ندارد دین ندارد و در هر کار تقیه راه دارد جز در آشامیدن نبیذ و مسح کشیدن بر موزه.
- امام صادق ( علیه السّلام ) می فرماید: در همه کارى تقیّه می کنم، مگر در شُرب نبیذ و مَسح بر خفّین ( 4 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلتَّقِیَّةُ دِینِی وَ دِینُ آبَائِی/تقیه دین من و دین پدران من است ( 5 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ:لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ. ( 6 )
امام صادق علیه السّلام فرمود:کسی که تقیه نداشته باشد خیرى در او نیست، و کسی که تقیه نکند ایمان ندارد.
- قَالَ باقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ:ثَلاَثَةٌ لاَ اتَّقِی فِیهِنَّ أحَداً شُرْبُ المُسْکِرِ، وَ مَسْحُ الخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الحَجِّ�. ( 7 )
امام باقر می فرماید: سه چیز است که در آن از هیچ کس تقیّه نمی کنم: شُرب مُسکرات، مَسح بر خُفَّین ( کفش ها ) و حجّ تمتّع
منبع:
1 - کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۲، ص217.
2 - صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۷۱.
3 - الخصال، ج 2، ص 22
4 - کافی، کلینی، ج2، ص217
5 - جامع الأخبار , جلد۱ , صفحه۹۵
6 - مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج 1، ص 73
7 - کافی، جلد 3، صفحه 32 .
خُفَّین یا موزه =دو جوراب از جنس چرم نرم که تمام پا را بپوشاند
مُسکر=باده، شراب، عرق، مشروب، می، نبیذ، مستی بخش، نشئه زا
نَبیذ=باده، شراب، صهبا، می، شراب ساخته شده از خرما
پرهیز
نگاهداری
نگاهداری
لفظ تقه به معنای نجات دادن است، بر وزن قضاه که قاعده آن در صرف مثل قضات است. در کل تقیه به معنای ترسیدن، نجات دادن و پرهیز کردن است. درباره تقیه و مراتب آن علماء سه گره می باشند.
1 - این گروه منکر تقیه بوده آن را بطور قطع رد می کنند، حال به هر نوع می خواهد باشد. ( مذهب خوارج ) .
... [مشاهده متن کامل]
2 - این گروه بر عکس گروه اول به آن خیلی اهمیت قائل می شوند و آن را جزء عقاید مهم مذهبی خود می دانند. ( شیعه امامیه )
3 - گروه سوم اهل سنت و جماعت می باشند که قائل اند تقیه همچون مدارات به سه صورت جائز و یک صورت ممنوع می باشد.
اقسام مدارات
مدارات به چهار قسمت تقسیم می شود:
1 - بخش اول یعنی مدارات کردن بخاطر دفع ضرر و زیان، ظاهر سازی.
2 - بخش دوم بنابر مصلحت دینی میباشد که شاید به وسیله آن امیدی برای اسلام آوردن یکی از آنها باشد ( منظور یهود و نصاری ) .
3 - بخش سوم اکرام یک کافر می باشد که طبق دستور رسول خدا جائز می باشد.
4 - بخش چهارم مدارات کردن جهت کسب منفعت دینی و عزت دنیوی است که بطور قطع نا جائز می باشد.
برای درک راحتتر این مسئله نکاتی را یادآور می شوم:
اگر بالفرض معادلات امامیه در مورد تقیه درست می باشد، می توان گفت تقیه در جائی که موجب ترویج بطلان باشد ناجائز است. حال اگر حضرت علی به خاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام بیست و شش سال سکوت کرد، چرا امت اسلامی امروزه بخاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام تقیه نمی کند؟ آیا اینها مصلحت امت اسلام را بهتر از حضرت علی درک می کنند؟ چرا در کتب امامیه بیشتر اعمال پیامبر ص حمل بر تقیه شده ؟ اینها سوالاتی است که هیچ جوابی نمیتوان برای آن یافت مگر با تقیه!!!!
1 - این گروه منکر تقیه بوده آن را بطور قطع رد می کنند، حال به هر نوع می خواهد باشد. ( مذهب خوارج ) .
... [مشاهده متن کامل]
2 - این گروه بر عکس گروه اول به آن خیلی اهمیت قائل می شوند و آن را جزء عقاید مهم مذهبی خود می دانند. ( شیعه امامیه )
3 - گروه سوم اهل سنت و جماعت می باشند که قائل اند تقیه همچون مدارات به سه صورت جائز و یک صورت ممنوع می باشد.
اقسام مدارات
مدارات به چهار قسمت تقسیم می شود:
1 - بخش اول یعنی مدارات کردن بخاطر دفع ضرر و زیان، ظاهر سازی.
2 - بخش دوم بنابر مصلحت دینی میباشد که شاید به وسیله آن امیدی برای اسلام آوردن یکی از آنها باشد ( منظور یهود و نصاری ) .
3 - بخش سوم اکرام یک کافر می باشد که طبق دستور رسول خدا جائز می باشد.
4 - بخش چهارم مدارات کردن جهت کسب منفعت دینی و عزت دنیوی است که بطور قطع نا جائز می باشد.
برای درک راحتتر این مسئله نکاتی را یادآور می شوم:
اگر بالفرض معادلات امامیه در مورد تقیه درست می باشد، می توان گفت تقیه در جائی که موجب ترویج بطلان باشد ناجائز است. حال اگر حضرت علی به خاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام بیست و شش سال سکوت کرد، چرا امت اسلامی امروزه بخاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام تقیه نمی کند؟ آیا اینها مصلحت امت اسلام را بهتر از حضرت علی درک می کنند؟ چرا در کتب امامیه بیشتر اعمال پیامبر ص حمل بر تقیه شده ؟ اینها سوالاتی است که هیچ جوابی نمیتوان برای آن یافت مگر با تقیه!!!!
تقیه یعنی دروغ
حکیم نزاری:
ز بامِ گنبد نه تشت آسمانِ غرور / فرو فتادم و تاسِ وجود بشکستم
کلاهِ تقیه و دستارِ زاهدی از سر / فرو نهادم و زنّار بر میان بستم
شیخ بهایی در کتاب موش و گربه:
بنده به عقیده خودم از راستى چیزى بهتر نمی دانم، اما راستى که شهادت بر خیانت در امانت است و دلیل بر حماقت و بی عقلی است لابد او را پنهان داشتن و دروغ گفتن بهتر خواهد بود، چرا که اگر راست گویم شنونده بر من غضب کند و خود خجالت برده باشیم بیان او را چگونه توانم کرد، چنانکه شیخ سعدى علیه الرحمه در گلستانش فرموده است. دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است.
... [مشاهده متن کامل]
راستی موجب رضاى خداست / کس ندیدم که گم شد از ره راست
میرزا حبیب خراسانی:
در دین نبی خلاف تا چند / از راه حق انحراف تا کی
از اهل دغا تقیه تا چند / بر کفر خود اعتراف تا کی
ملک الشعرا بهار:
چون به دست آورند دستاویز / طی شود پایمردی و وجدان
دم از ایمان نمی زنند الا / اینکه باشد تقیه از ایمان
ملک الشعرا بهار:
سگ ملعون شنیده از ملا / شده از ترس ، روز و شب دولا
راز دل را ز بیم رنج وگزند / باز ناگفته با زن و فرزند
کرده دایم تقیه در مذهب / پرده گسترده بر ذهاب و ذهب
حکیم نزاری:
ز بامِ گنبد نه تشت آسمانِ غرور / فرو فتادم و تاسِ وجود بشکستم
کلاهِ تقیه و دستارِ زاهدی از سر / فرو نهادم و زنّار بر میان بستم
شیخ بهایی در کتاب موش و گربه:
بنده به عقیده خودم از راستى چیزى بهتر نمی دانم، اما راستى که شهادت بر خیانت در امانت است و دلیل بر حماقت و بی عقلی است لابد او را پنهان داشتن و دروغ گفتن بهتر خواهد بود، چرا که اگر راست گویم شنونده بر من غضب کند و خود خجالت برده باشیم بیان او را چگونه توانم کرد، چنانکه شیخ سعدى علیه الرحمه در گلستانش فرموده است. دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است.
... [مشاهده متن کامل]
راستی موجب رضاى خداست / کس ندیدم که گم شد از ره راست
میرزا حبیب خراسانی:
در دین نبی خلاف تا چند / از راه حق انحراف تا کی
از اهل دغا تقیه تا چند / بر کفر خود اعتراف تا کی
ملک الشعرا بهار:
چون به دست آورند دستاویز / طی شود پایمردی و وجدان
دم از ایمان نمی زنند الا / اینکه باشد تقیه از ایمان
ملک الشعرا بهار:
سگ ملعون شنیده از ملا / شده از ترس ، روز و شب دولا
راز دل را ز بیم رنج وگزند / باز ناگفته با زن و فرزند
کرده دایم تقیه در مذهب / پرده گسترده بر ذهاب و ذهب
تقیه یعنی دروغ و پوشاندن حقیقت / دروغ به اسم دین / با نفاق و دورویی هم معنی است
تقیه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان، به منظور اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی است. به بیانی دیگر، حفظ خود یا دیگران از صدمه یا ضرر از ناحیه شخص دیگری، از طریق هم سویی با او در گفتار یا رفتار است.
... [مشاهده متن کامل]
تقیه در لغت از ماده �وَقی� و به معنای حفظ کردن، نگاه داشتن و پنهان نمودن برای در امان ماندن از آزار و اذیت است.
کلینی در کتاب الکافی بخشی را با عنوان �بابُ التَّقیة� به روایات تقیه اختصاص داده و ۲۳ روایت گرد آورده است. حر عاملی هم در وسائل الشیعه در دوازده باب، ۱۴۶ روایت مربوط به احکام مختلف تقیه گردآوری کرده است.
اهل سنت و جماعت ، تقیه را انکار نموده و آن را به �نفاق� تشبیه می کند و شیعیان را به علت اعتقاد به تقیه همانند یهودیان می داند و در نتیجه آن ها رو متهم به دروغ و نفاق کرده است.
در برخی منابع روایی شیعه، روایاتی با تعابیری همچون �لا دینَ لِمَن لا تَقِیَّةَ لَه؛ کسی که تقیه ندارد دین ندارد� نقل شده است که بیان کننده اهمیت تقیه نزد شیعه می باشد/ سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۶.
از مذاهب شیعه هم فرقه زیدیه مخالف تقیه است. / مشکور، مدیر شانه چی، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، ص۲۱۸.
وجوب و مشروعیت تقیه از دیدگاه شیعیان اجماعی است، که در این قسمت سخن شیخ صدوق ( متوفای۳۸۱هـ ) ، شیخ طوسی ( متوفای۴۶۰هـ ) و محقق کرکی ( متوفای۹۴۰هـ ) را نقل می کنیم: �شیخ صدوق� می نویسد: �التقیة فریضة واجبة علینا فی دولة الظالمین، فمن ترکها فقد خالف دین الإمامیة وفارقه. �
تقیه یکی از واجبات است که در زمان حکومت ظالمان وجوب آن حاصل می شود؛ بنابراین اگر کسی تقیه را ترک کند، با مذهب شیعه مخالفت کرده و از آن بیرون است
و در کتاب �الإعتقادات� می نویسد: �اعتقادنا فی التقیة انّها واجبة، من ترکها کان بمنزلة من ترک الصلاة. � نظر ما در مورد تقیه آن است که واجب است؛ کسی که آن را ترک نماید مانند کسی است که نماز را ترک کرده است.
در مذهب تشیع تقیه اصلی از اصول قرار گرفته است. در روایتی از زبان جعفر صادق گفته شده: �اگر بگویم کسی که تقیه کردن را کنار بگذارد مانند کسی است که نماز خواندن را کنار گذاشته، راست گفته ام�[۱].
و در روایت دیگری از ایشان نقل قول شده که:�تقیه کردن نه دهم دین است. و هر کس تقیه نکند دین ندارد�[۲].
و در روایتی منسوب به علی بن موسی الرضا گفته شده: �کسیکه تقیه نکند ایمان ندارد. و بدانید عزیزترین و محبوبترین شما نزد خداوند متعال آن کسی است که بیشتر از دیگران راه تقیه و توریه را در پیش گیرد. از ایشان پرسیده شد که ای فرزند رسول الله! این مسأله تا کی به همین صورت باقی خواهد ماند؟ ایشان پاسخ دادند: تا آن روزی که قائم ما ظهور کند. و هر کس قبل از قیام امام زمان تقیه کردن را کنار بگذارد، از ما نخواهد بود�[۳].
ابن بابویه در کتاب اعتقادات می گوید: �تقیه کردن یکی از واجباتی است که تا زمان قیام امام عصر ترک کردن آن روا نمی باشد. و هر کس این واجب را قبل از ظهور ایشان ترک کند از مذهب امامیه مرتد گشته و خداوند متعال و پیامبر و ائمه را سر پیچی کرده است�[۴].
[۱] – السرائر لابن ادریس الحلی ص ۴۷۹ المطبعه العلمیه، قم، ط: الثانیه، ۱۳۹۰ هـ. من لا یحضره الفقیه لابن بابویه ۲/۸۰ دار صعب، دار التعارف، بیروت ۱۴۰۱ هـ. جامع الاخبار لابن بابویه ص ۱۱۰، ط: ایران ۱۳۵۴ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۷/۹۴ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۱۲ - ۴۱۴ احیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳هـ.
[۲] – اصول الکافی للکلینی ۲/۲۱۷ تصحیح و تعلیق : علی اکبر الغفاری ، دار الکتب الاسلامیه، طهران ، ط: الثالثه : ۱۳۸۸ هـ. المحاسن للبرقی ص ۲۵۹، ط: ایران۱۳۳۱ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۰ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی ، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۲۳ احیاء التراث العربی، بیروت ، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳ هـ.
[۳] – اکمال الدین لابن بابویه ص ۳۵۵ المطبعه الحیدریه، النجف ۱۳۸۹ هـ. اعلام الوری للطبرسی ص ۴۰۸ تصحیح و تعلیق علی الغفاری، دار المعرفه، بیروت ۱۳۹۹ هـ. کفایه الاثر لابی القاسم الرازی ص ۳۲۳ ، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۵، ۴۶۶ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ.
[۴] – الاعتقادات لابن بابویه ص ۱۱۴ - ۱۱۵، ط: ایران ۱۳۲۰ هـ.
... [مشاهده متن کامل]
تقیه در لغت از ماده �وَقی� و به معنای حفظ کردن، نگاه داشتن و پنهان نمودن برای در امان ماندن از آزار و اذیت است.
کلینی در کتاب الکافی بخشی را با عنوان �بابُ التَّقیة� به روایات تقیه اختصاص داده و ۲۳ روایت گرد آورده است. حر عاملی هم در وسائل الشیعه در دوازده باب، ۱۴۶ روایت مربوط به احکام مختلف تقیه گردآوری کرده است.
اهل سنت و جماعت ، تقیه را انکار نموده و آن را به �نفاق� تشبیه می کند و شیعیان را به علت اعتقاد به تقیه همانند یهودیان می داند و در نتیجه آن ها رو متهم به دروغ و نفاق کرده است.
در برخی منابع روایی شیعه، روایاتی با تعابیری همچون �لا دینَ لِمَن لا تَقِیَّةَ لَه؛ کسی که تقیه ندارد دین ندارد� نقل شده است که بیان کننده اهمیت تقیه نزد شیعه می باشد/ سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۶.
از مذاهب شیعه هم فرقه زیدیه مخالف تقیه است. / مشکور، مدیر شانه چی، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، ص۲۱۸.
وجوب و مشروعیت تقیه از دیدگاه شیعیان اجماعی است، که در این قسمت سخن شیخ صدوق ( متوفای۳۸۱هـ ) ، شیخ طوسی ( متوفای۴۶۰هـ ) و محقق کرکی ( متوفای۹۴۰هـ ) را نقل می کنیم: �شیخ صدوق� می نویسد: �التقیة فریضة واجبة علینا فی دولة الظالمین، فمن ترکها فقد خالف دین الإمامیة وفارقه. �
تقیه یکی از واجبات است که در زمان حکومت ظالمان وجوب آن حاصل می شود؛ بنابراین اگر کسی تقیه را ترک کند، با مذهب شیعه مخالفت کرده و از آن بیرون است
و در کتاب �الإعتقادات� می نویسد: �اعتقادنا فی التقیة انّها واجبة، من ترکها کان بمنزلة من ترک الصلاة. � نظر ما در مورد تقیه آن است که واجب است؛ کسی که آن را ترک نماید مانند کسی است که نماز را ترک کرده است.
در مذهب تشیع تقیه اصلی از اصول قرار گرفته است. در روایتی از زبان جعفر صادق گفته شده: �اگر بگویم کسی که تقیه کردن را کنار بگذارد مانند کسی است که نماز خواندن را کنار گذاشته، راست گفته ام�[۱].
و در روایت دیگری از ایشان نقل قول شده که:�تقیه کردن نه دهم دین است. و هر کس تقیه نکند دین ندارد�[۲].
و در روایتی منسوب به علی بن موسی الرضا گفته شده: �کسیکه تقیه نکند ایمان ندارد. و بدانید عزیزترین و محبوبترین شما نزد خداوند متعال آن کسی است که بیشتر از دیگران راه تقیه و توریه را در پیش گیرد. از ایشان پرسیده شد که ای فرزند رسول الله! این مسأله تا کی به همین صورت باقی خواهد ماند؟ ایشان پاسخ دادند: تا آن روزی که قائم ما ظهور کند. و هر کس قبل از قیام امام زمان تقیه کردن را کنار بگذارد، از ما نخواهد بود�[۳].
ابن بابویه در کتاب اعتقادات می گوید: �تقیه کردن یکی از واجباتی است که تا زمان قیام امام عصر ترک کردن آن روا نمی باشد. و هر کس این واجب را قبل از ظهور ایشان ترک کند از مذهب امامیه مرتد گشته و خداوند متعال و پیامبر و ائمه را سر پیچی کرده است�[۴].
[۱] – السرائر لابن ادریس الحلی ص ۴۷۹ المطبعه العلمیه، قم، ط: الثانیه، ۱۳۹۰ هـ. من لا یحضره الفقیه لابن بابویه ۲/۸۰ دار صعب، دار التعارف، بیروت ۱۴۰۱ هـ. جامع الاخبار لابن بابویه ص ۱۱۰، ط: ایران ۱۳۵۴ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۷/۹۴ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۱۲ - ۴۱۴ احیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳هـ.
[۲] – اصول الکافی للکلینی ۲/۲۱۷ تصحیح و تعلیق : علی اکبر الغفاری ، دار الکتب الاسلامیه، طهران ، ط: الثالثه : ۱۳۸۸ هـ. المحاسن للبرقی ص ۲۵۹، ط: ایران۱۳۳۱ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۰ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی ، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۲۳ احیاء التراث العربی، بیروت ، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳ هـ.
[۳] – اکمال الدین لابن بابویه ص ۳۵۵ المطبعه الحیدریه، النجف ۱۳۸۹ هـ. اعلام الوری للطبرسی ص ۴۰۸ تصحیح و تعلیق علی الغفاری، دار المعرفه، بیروت ۱۳۹۹ هـ. کفایه الاثر لابی القاسم الرازی ص ۳۲۳ ، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۵، ۴۶۶ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ.
[۴] – الاعتقادات لابن بابویه ص ۱۱۴ - ۱۱۵، ط: ایران ۱۳۲۰ هـ.
پناه جان . [ پ َ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تقیه باشد. ( حاشیه ٔ مثنوی چ علاءالدوله ) : گفت ترسایان پناه جان کننددین خود رااز ملک پنهان کنند. مولوی .
مخفی کردن
تقی شدن باتقوا وپرهیزازجاروجنجال
پنهان کردن, پرهیز کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)