[ویکی فقه] تقوا و رفع مؤاخذه (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی رفع مؤاخذه از رفتار گذشته می باشد.
تقوا، از عوامل رفع مؤاخذه بر کردارهای ناروای گذشته می باشد:لیس علی الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا وءامنوا وعملوا الصــلحـت ثم اتقوا وءامنوا ثم اتقوا واحسنوا والله یحب المحسنین.بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، گناهی در آنچه خورده اند نیست (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمی شوند) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد.
دیدگاه علامه طبرسی
«فیما طعموا» یعنی آنچه از خمر که پیش از نزول تحریم خورده اند و یا بازی با قمار که انجام داده اند و «مااتقوا» یعنی پس از صدور حکم تحریم، از آن پرهیز نمایند.
دیدگاه آیت الله مکارم
در این آیه در پاسخ کسانی که نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحریم شراب و قمار و یا نسبت به وضع کسانی که این حکم هنوز به گوش آنها نرسیده، و در نقاط دور دست زندگی داشتند می گوید: آنهایی که ایمان و عمل صالح داشته اند و این حکم به آنها نرسیده بوده، اگر شرابی نوشیده اند و یا از درآمد قمار خورده اند گناهی بر آنها نیست (لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا). سپس این حکم را مشروط به این می کند که آنها تقوا را پیشه کنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند (اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات) بار دیگر همین موضوع را تکرار کرده، می گوید: سپس تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند (ثم اتقوا و آمنوا). و برای سومین بار با کمی تفاوت همین موضوع را تکرار نموده، می گوید: سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند (ثم اتقوا و احسنوا). و در پایان آیه می فرماید: خداوند نیکوکاران را دوست می دارد (و الله یحب المحسنین).درباره تکرار این سه جمله میان مفسران قدیم و جدید گفتگو بسیار است بعضی آنها را حمل بر تاکید کرده اند، زیرا اهمیت موضوع تقوا و ایمان و عمل صالح ایجاب می کند که روی آن بطور جدی و مکرر تکیه و تاکید شود. ولی جمعی از مفسرین معتقدند که هر یک از این سه جمله ناظر به حقیقت جداگانه ای است و در زمینه تفاوت آنها احتمالات متعددی داده اند که بسیاری از آنها دلیل و شاهدی ندارد. شاید بهترین سخن در این زمینه این است که گفته شود:منظور از تقوا که نخستین بار ذکر شده همان احساس مسئولیت درونی است که انسان را به سوی تحقیق و بررسی درباره دین و نگاه کردن در معجزه پیامبر صلی الله علیه وآله و جستجو درباره حق می کند و نتیجه آن ایمان و عمل صالح است، و به تعبیر دیگر تا مرحله ای از تقوا در وجود انسان نبوده باشد به فکر تحقیق و جستجوی حق نمی افتد، و بنابراین نخستین بار که در آیه فوق سخن از تقوا به میان آمده اشاره به این مرحله از تقوا است و این منافات با آغاز آیه که می گوید: لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات...، ندارد، زیرا ایمان در آغاز آیه ممکن است به معنی تسلیم ظاهری بوده باشد ولی ایمانی که بعد از تقوا به وجود آید ایمان واقعی است.و دومین بار که سخن از تقوا به میان آمده اشاره به تقوایی است که در درون جان انسان نفوذ می کند و اثر آن عمیقتر می گردد و نتیجه آن ایمان مستقر و ثابتی است که عمل صالح جزء آن است، لذا در جمله دوم پس از ذکر ایمان سخنی از عمل صالح به میان نیامده تنها می فرماید: ثم اتقوا و آمنوا... یعنی این ایمان بقدری نافذ و ثابت است که نیازی به ذکر عمل صالح در تعقیب آن نیست.و در مرحله سوم که گفتگو از تقوا می کند منظور تقوایی است که به مرحله عالی خود رسیده بطوری که علاوه بر دعوت به انجام وظائف حتمی، دعوت به احسان یعنی کارهای نیک نیز می کند حتی کارهایی که از واجبات نیست.خلاصه اینکه هر یک از این سه تقوا اشاره به مرحله ای از احساس مسئولیت و پرهیزگاری است، مرحله ابتدایی، مرحله متوسط، و مرحله نهایی و هر یک قرینه ای در خود آیه دارد که به اتکای آن می توان مقصود را دریافت. بر خلاف احتمالاتی که بعضی از مفسرین در تفاوت این سه تقوا و سه ایمان داده اند که فاقد قرینه و شاهد است.
دیدگاه علامه طباطبایی
...
تقوا، از عوامل رفع مؤاخذه بر کردارهای ناروای گذشته می باشد:لیس علی الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا وءامنوا وعملوا الصــلحـت ثم اتقوا وءامنوا ثم اتقوا واحسنوا والله یحب المحسنین.بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، گناهی در آنچه خورده اند نیست (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمی شوند) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد.
دیدگاه علامه طبرسی
«فیما طعموا» یعنی آنچه از خمر که پیش از نزول تحریم خورده اند و یا بازی با قمار که انجام داده اند و «مااتقوا» یعنی پس از صدور حکم تحریم، از آن پرهیز نمایند.
دیدگاه آیت الله مکارم
در این آیه در پاسخ کسانی که نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحریم شراب و قمار و یا نسبت به وضع کسانی که این حکم هنوز به گوش آنها نرسیده، و در نقاط دور دست زندگی داشتند می گوید: آنهایی که ایمان و عمل صالح داشته اند و این حکم به آنها نرسیده بوده، اگر شرابی نوشیده اند و یا از درآمد قمار خورده اند گناهی بر آنها نیست (لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا). سپس این حکم را مشروط به این می کند که آنها تقوا را پیشه کنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند (اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات) بار دیگر همین موضوع را تکرار کرده، می گوید: سپس تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند (ثم اتقوا و آمنوا). و برای سومین بار با کمی تفاوت همین موضوع را تکرار نموده، می گوید: سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند (ثم اتقوا و احسنوا). و در پایان آیه می فرماید: خداوند نیکوکاران را دوست می دارد (و الله یحب المحسنین).درباره تکرار این سه جمله میان مفسران قدیم و جدید گفتگو بسیار است بعضی آنها را حمل بر تاکید کرده اند، زیرا اهمیت موضوع تقوا و ایمان و عمل صالح ایجاب می کند که روی آن بطور جدی و مکرر تکیه و تاکید شود. ولی جمعی از مفسرین معتقدند که هر یک از این سه جمله ناظر به حقیقت جداگانه ای است و در زمینه تفاوت آنها احتمالات متعددی داده اند که بسیاری از آنها دلیل و شاهدی ندارد. شاید بهترین سخن در این زمینه این است که گفته شود:منظور از تقوا که نخستین بار ذکر شده همان احساس مسئولیت درونی است که انسان را به سوی تحقیق و بررسی درباره دین و نگاه کردن در معجزه پیامبر صلی الله علیه وآله و جستجو درباره حق می کند و نتیجه آن ایمان و عمل صالح است، و به تعبیر دیگر تا مرحله ای از تقوا در وجود انسان نبوده باشد به فکر تحقیق و جستجوی حق نمی افتد، و بنابراین نخستین بار که در آیه فوق سخن از تقوا به میان آمده اشاره به این مرحله از تقوا است و این منافات با آغاز آیه که می گوید: لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات...، ندارد، زیرا ایمان در آغاز آیه ممکن است به معنی تسلیم ظاهری بوده باشد ولی ایمانی که بعد از تقوا به وجود آید ایمان واقعی است.و دومین بار که سخن از تقوا به میان آمده اشاره به تقوایی است که در درون جان انسان نفوذ می کند و اثر آن عمیقتر می گردد و نتیجه آن ایمان مستقر و ثابتی است که عمل صالح جزء آن است، لذا در جمله دوم پس از ذکر ایمان سخنی از عمل صالح به میان نیامده تنها می فرماید: ثم اتقوا و آمنوا... یعنی این ایمان بقدری نافذ و ثابت است که نیازی به ذکر عمل صالح در تعقیب آن نیست.و در مرحله سوم که گفتگو از تقوا می کند منظور تقوایی است که به مرحله عالی خود رسیده بطوری که علاوه بر دعوت به انجام وظائف حتمی، دعوت به احسان یعنی کارهای نیک نیز می کند حتی کارهایی که از واجبات نیست.خلاصه اینکه هر یک از این سه تقوا اشاره به مرحله ای از احساس مسئولیت و پرهیزگاری است، مرحله ابتدایی، مرحله متوسط، و مرحله نهایی و هر یک قرینه ای در خود آیه دارد که به اتکای آن می توان مقصود را دریافت. بر خلاف احتمالاتی که بعضی از مفسرین در تفاوت این سه تقوا و سه ایمان داده اند که فاقد قرینه و شاهد است.
دیدگاه علامه طباطبایی
...
wikifeqh: تقوا_و_رفع_مؤاخذه_(قرآن)