تقوا و درخواست بیجا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقوا و درخواست بیجا (قرآن). تقوا انسان را باز می دارد از اینکه درخواست بی جا از خداوند و دیگران کند.
آراسته شدن به تقوای الهی، عامل پرهیز از درخواست های بی جا از خداوند است:اذ قال الحواریون یـعیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین.در آن هنگام که حواریون گفتند: «ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می تواند مائده ای از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!»
دیدگاه مفسرین
قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین: بترسید که از خداوند چیزی مسالت کنید که پیش از شما کسی مسالت نکرده است. ابوعلی فارسی گوید: مقصود راهنمای آنها بسوی تقوا است و به تقوی خاص نظر ندارد. مثل «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله» زجاج گوید: عیسی به آنها امر کرد که از خداوند آیات و معجزات نخواهند و در این راه بر خدا و رسولش سبقت نگیرند، زیرا به اندازه کافی، آیات و معجزات (به وسیله زنده شدن مردگان و... که خیلی اهمیت آنها بیشتر از آنچه آنها مسالت می کردند، بود) در دسترس آنها قرار گرفته است. اذ قال الحواریون یا عیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء، کلمه اذ ظرفی است متعلق به مقدر و تقدیر آن چنین است: اذکر اذ قال، به یاد آر روزی را که حواریون گفتند، و یا کلمه دیگری نظیر آن. بعضی از مفسرین برآنند که کلمه اذ، متعلق است به قالوا آمنا...، که در آیه قبلی است و معنای آن این است: حواریون گفتند ایمان آوردیم به خدا و تو گواه باش که ما مسلمانیم، وقتی این را گفتند و اظهار ایمان کردند که به عیسی گفتند آیا پروردگار تو می تواند مائده ای از آسمان به سوی ما نازل کند؟و به زعم این مفسرین مراد از این آیه این است که حواریون نه در دعوی ایمان راستگو بودند و نه در اینکه عیسی علیه السّلام را که بر اسلام و ایمان خود گواهی می گرفتند جدی بودند، و این تفسیر صحیح نیست، و نمی توان گفت متعلق اذ جمله قالوا آمنا، در آیه قبلی است، زیرا با ظاهر سیاق آیه قبلی نمی سازد چون از آن آیه استفاده می شود که ایمان حواریون خالص بوده و خداوند به آنان الهام کرد که به من و به رسولم ایمان بیاورید و به همین موهبت به عیسی منت نهاده، با این حال چطور می توان گفت ایمان شان خالص نبوده؟! علاوه بر این، اگر آیه مورد بحث نشانه بی ایمانی شان بود جا نداشت حواریون این حرف را بزنند و بی ایمانی خود را اظهار کنند تا آنکه خداوند رسوایشان سازد.و متن سؤالی که خداوند در این آیه از حواریون حکایت نموده، یعنی جمله: آیا پروردگار تو می تواند مائده ای از آسمان بر ما نازل کند، معنی ظاهریش معنایی است که بسیار بعید به نظر می رسد که از مثل حواریین صدور یابد و حال آنکه آنان اصحاب مسیح و شاگردان و خواص و ملازمین او بودند و از انوار علم و معارف او اقتباس می نمودند، از آداب و آثارش پیروی می کردند و پست ترین مراتب ایمان در آدمی این مقدار اثر را دارد که بفهمد خدا بر هر چیز قادر است و عجز و زبونی در ساحت او راه ندارد. با این حال چطور ممکن است حواریون با داشتن مراتب عالیه ایمان این معنا را نفهمند و از پیغمبر خود بپرسند که آیا پروردگارش می تواند مائده ای از آسمان نازل کند؟!، از همین جهت بوده که کسایی (که یکی از قاریان هفتگانه است) آیه شریفه را اینطور قرائت کرده: هل تستطیع ربک، یعنی کلمه تستطیع، را با تاء که یکی از علائم فعل مضارع است خوانده و کلمه ربک را هم به فتح باء قرائت کرده تا مفعول باشد برای فعل مقدر و تقدیر آیه (بنابراین قرائت) چنین است: هل تستطیع ان تسال ربک، آیا می توانی از پروردگارت خواهش کنی که...، و چون معنا معلوم بوده، کلمه تسال حذف شده و تستطیع به جای آن باقیمانده است. اکثر مفسرین نیز بنای شان بر این است که آیه را توجیه کنند چون فهمیده اند که مراد از آیه غیر آن چیزی است که از ظاهر آن استفاده می شود، زیرا ساحت حواریین از چنین جهالت سخیف و رسوایی منزه است. بهترین توجیهی که در این باب شده است این است که استطاعت کنایه است از اقتضای مصلحت و وقوع اذن و رخصت، چنان که امکان و قوة و قدرت هم کنایه آورده می شود برای وجود مصلحت و گفته می شود: پادشاه قدرت ندارد به حرف یک یک ارباب حوائج گوش دهد. و مراد این است مصلحت ملک مانع است از اینکه شاه اینقدر افتادگی کند. نه اینکه گوش دادن به حرف اشخاص از قدرت او خارج است، و نیز گفته می شود: مرد توانگر استطاعت ندارد که به هر سائلی پول بدهد، و مراد این است که مصلحت حفظ مال مانع است از بذل و بخشش او، نه اینکه برایش مقدور نیست، و نیز گفته می شود: ممکن نیست دانشمندان آنچه را که می دانند انتشار دهند، و مراد این است که مصلحت دین و مصلحت مردم و نظامی که در میان شان دائر است اجازه نمی دهد که چنین کنند، خود ما هم به یکدیگر می گوییم: آیا استطاعت داری با من بیایی؟، اینگونه پرسشها سؤال از اصل استطاعت و توانایی نیست، بلکه از استطاعت بر حسب مصلحت و حکمت است.

پیشنهاد کاربران

بپرس