[ویکی فقه] تقوا و ترک جهاد (قرآن). تقوا، نه تنها باعث تشویق انسان به جهاد می شود بلکه باعث عدم تخلف در امر جهاد می شود.
تقوا، سبب اجتناب از تخلف در جهاد با مال و جان می شود:لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین.آنها که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو اجازه نمی گیرند و خداوند پرهیزگاران را می شناسد.
دیدگاه آیت الله مکارم
لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر... یترددون. این آیه و آیه بعد یکی از علائم نفاق که منافقین را از مؤمنین جدا می سازد بیان می کند، و آن این است که منافق از پیغمبر اجازه تخلف از جهاد می گیرد، ولی مؤمن در جهاد در راه خدا پیشدستی نموده، هرگز به تخلف راضی نمی شود. خداوند در این دو آیه می خواهد بفرماید: جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ایمان واقعی و درونی به خدا و روز جزا است، چون چنین ایمانی آدمی را به تقوی وا می دارد، و مؤمن بخاطر داشتن چنین ایمانی نسبت به وجوب جهاد بصیرتی بدست می آورد و همین بصیرت نمی گذارد که در امر جهاد تثاقل و کاهلی کند، تا چه رسد به اینکه از ولی امر خود اجازه تخلف و معافیت از جهاد بخواهد. بخلاف منافق که او بخاطر نداشتن ایمان به خدا و روز جزا دارای چنین تقوایی نگشته، دلش همواره در تزلزل و تردید است و در نتیجه در مواقف دشواری که پای جان و مال در میان است دلش می خواهد به هر وسیله ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد، و برای اینکه از رسوایی خود نیز جلوگیری به عمل آورده باشد و صورت قانونی بدان بدهد از ولی امرش درخواست معافیت می کند.
دیدگاه علامه طباطبایی
این آیه به شرح یکی از نشانه های مؤمنان و منافقان پرداخته می گوید: آنها که ایمان به خدا و سرای دیگر دارند هیچگاه از تو اجازه برای عدم شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمی خواهند (لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم). بلکه هنگامی که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستی به دنبال آن می شتابند و همان ایمان به خدا و مسئولیت هایشان در برابر او، و ایمان به دادگاه رستاخیز آنان را به این راه دعوت می کند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان می بندد. خداوند به خوبی افراد پرهیزکار را می شناسد و از نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است (و الله علیم بالمتقین). سپس در آیه بعد می گوید: تنها کسانی از تو اجازه برای عدم شرکت در میدان جهاد می طلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند (انما یستاذنک الذینلا یؤمنون بالله و الیوم الآخر)، سپس برای تاکید عدم ایمان آنها می گوید: آنها کسانی هستند که دلهایشان مضطرب و آمیخته با شک و تردید است! (و ارتابت قلوبهم). به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش می گذارند و گاهی باز می گردند و پیوسته در حیرت و سرگردانی به سر می برند، و به همین جهت منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فهم فی ریبهم یترددون) گرچه صفات فوق به شکل فعل مضارع ذکر شده است ولی منظور از آن بیان صفات و حال منافقان و مؤمنان است و ماضی و حال و مضارع در آن تفاوت نمی کند. به هر حال مؤمنان در پرتو ایمانشان تصمیم و اراده ای محکم و خلل ناپذیر دارند راه را به روشنی دیده اند، مقصدشان معلوم، و هدفشان مشخص است، به همین دلیل با عزمی راسخ و بدون تردید و دودلی با گامهایی استوار به پیش می روند. اما منافقان چون هدفشان تاریک و نامشخص است گرفتار حیرت و سرگردانی هستند و همیشه به دنبال بهانه ای برای فرار از زیر بار مسئولیت ها می گردند. این دو نشانه مخصوص مؤمنان و منافقان صدر اسلام و میدان جنگ تبوک نبود بلکه هم امروز نیز مؤمنان راستین را از مدعیان دروغین با این دو صفت می توان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!
تقوا، سبب اجتناب از تخلف در جهاد با مال و جان می شود:لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین.آنها که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو اجازه نمی گیرند و خداوند پرهیزگاران را می شناسد.
دیدگاه آیت الله مکارم
لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر... یترددون. این آیه و آیه بعد یکی از علائم نفاق که منافقین را از مؤمنین جدا می سازد بیان می کند، و آن این است که منافق از پیغمبر اجازه تخلف از جهاد می گیرد، ولی مؤمن در جهاد در راه خدا پیشدستی نموده، هرگز به تخلف راضی نمی شود. خداوند در این دو آیه می خواهد بفرماید: جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ایمان واقعی و درونی به خدا و روز جزا است، چون چنین ایمانی آدمی را به تقوی وا می دارد، و مؤمن بخاطر داشتن چنین ایمانی نسبت به وجوب جهاد بصیرتی بدست می آورد و همین بصیرت نمی گذارد که در امر جهاد تثاقل و کاهلی کند، تا چه رسد به اینکه از ولی امر خود اجازه تخلف و معافیت از جهاد بخواهد. بخلاف منافق که او بخاطر نداشتن ایمان به خدا و روز جزا دارای چنین تقوایی نگشته، دلش همواره در تزلزل و تردید است و در نتیجه در مواقف دشواری که پای جان و مال در میان است دلش می خواهد به هر وسیله ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد، و برای اینکه از رسوایی خود نیز جلوگیری به عمل آورده باشد و صورت قانونی بدان بدهد از ولی امرش درخواست معافیت می کند.
دیدگاه علامه طباطبایی
این آیه به شرح یکی از نشانه های مؤمنان و منافقان پرداخته می گوید: آنها که ایمان به خدا و سرای دیگر دارند هیچگاه از تو اجازه برای عدم شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمی خواهند (لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم). بلکه هنگامی که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستی به دنبال آن می شتابند و همان ایمان به خدا و مسئولیت هایشان در برابر او، و ایمان به دادگاه رستاخیز آنان را به این راه دعوت می کند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان می بندد. خداوند به خوبی افراد پرهیزکار را می شناسد و از نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است (و الله علیم بالمتقین). سپس در آیه بعد می گوید: تنها کسانی از تو اجازه برای عدم شرکت در میدان جهاد می طلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند (انما یستاذنک الذینلا یؤمنون بالله و الیوم الآخر)، سپس برای تاکید عدم ایمان آنها می گوید: آنها کسانی هستند که دلهایشان مضطرب و آمیخته با شک و تردید است! (و ارتابت قلوبهم). به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش می گذارند و گاهی باز می گردند و پیوسته در حیرت و سرگردانی به سر می برند، و به همین جهت منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فهم فی ریبهم یترددون) گرچه صفات فوق به شکل فعل مضارع ذکر شده است ولی منظور از آن بیان صفات و حال منافقان و مؤمنان است و ماضی و حال و مضارع در آن تفاوت نمی کند. به هر حال مؤمنان در پرتو ایمانشان تصمیم و اراده ای محکم و خلل ناپذیر دارند راه را به روشنی دیده اند، مقصدشان معلوم، و هدفشان مشخص است، به همین دلیل با عزمی راسخ و بدون تردید و دودلی با گامهایی استوار به پیش می روند. اما منافقان چون هدفشان تاریک و نامشخص است گرفتار حیرت و سرگردانی هستند و همیشه به دنبال بهانه ای برای فرار از زیر بار مسئولیت ها می گردند. این دو نشانه مخصوص مؤمنان و منافقان صدر اسلام و میدان جنگ تبوک نبود بلکه هم امروز نیز مؤمنان راستین را از مدعیان دروغین با این دو صفت می توان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!
wikifeqh: تقوا_و_ترک_جهاد_(قرآن)