تقارن گل ( انگلیسی: Floral symmetry ) ، تقارن گلی توضیح می دهد که آیا و چگونه می توان یک گل، به ویژه اطراف آن را به دو یا چند قسمت یکسان یا آینه ای تقسیم کرد. به طور معمول، گل ها ممکن است اصلاً محور تقارن نداشته باشند، معمولاً به این دلیل که قسمت های آن ها به صورت مارپیچی چیده شده اند.
بیشتر گل ها اکتیومورفیک هستند ( "ستاره شکل"، "شعاعی" ) ، به این معنی که می توان آنها را به ۳ یا چند بخش یکسان تقسیم کرد که با چرخش در مرکز گل به یکدیگر مرتبط هستند. به طور معمول، هر بخش ممکن است شامل یک گلبرگ یا یک گلبرگ و یک کاسبرگ و غیره باشد. ممکن است تقسیم گل به نصف های متقارن توسط همان تعداد صفحات طولی که از محور می گذرد ممکن باشد یا نباشد: خرزهره نمونه ای از گل بدون چنین صفحات آینه ای است. گل های اکتینومورفیک را گل های متقارن شعاعی یا منظم نیز می نامند. نمونه های دیگر گل های اکتینومورفیک سوسن ( سوسنیان ) و آلاله ( آلالگان ) هستند.
گلهای زایگومورفیک ( "یوغ شکل"، "دوطرفه" - از یونانی، zygon, yoke، و شکل، morphe، شکل ) را می توان تنها با یک صفحه به دو نیمه آینه ای تقسیم کرد، بسیار شبیه به صورت یک فرد است. برای نمونه، ارکیده ها و گل های اکثر اعضای نعناسانان ( گل میمونیان و جسنریان ) هستند. برخی از نویسندگان اصطلاح تک تقارن یا تقارن دو طرفه را ترجیح می دهند. [ ۱]
عدم تقارن به گرده اجازه می دهد تا در مکان های خاص روی حشرات گرده افشان رسوب کند و این ویژگی می تواند منجر به تکامل گونه های جدید شود. [ ۲] در سطح جهانی و در شبکه های فردی، گل های زیگومورفیک در اقلیت هستند. گیاهان با گل های زیگومورفیک تعداد گونه های بازدیدکننده کمتری در مقایسه با گیاهانی با گل های اکتینومورف دارند. شبکه های فرعی گیاهان با گل های زایگومورفیک اتصال بیشتر، عدم تقارن بیشتر و استحکام هم انقراض کمتری را هم برای گیاهان و هم برای گونه های بازدیدکننده به اشتراک می گذارند. گونه های گیاهی با گل های زایگومورفیک می توانند به دلیل کاهش گرده افشان ( Pollinator decline ) خطر انقراض بیشتری داشته باشند. [ ۳]
تعداد کمی از گونه های گیاهی دارای گل هایی هستند که هیچ گونه تقارنی ندارند و بنابراین دارای «راست دستی و چپ دستی» هستند. مثال: سنبل الطیب و گل اختر. [ ۴]
گل های تقارن شعاعی یک شخصیت نهان دانگان پایه هستند. گل های تقارن آینه ای یک شخصیت مشتق شده است که بارها تکامل یافته است. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبیشتر گل ها اکتیومورفیک هستند ( "ستاره شکل"، "شعاعی" ) ، به این معنی که می توان آنها را به ۳ یا چند بخش یکسان تقسیم کرد که با چرخش در مرکز گل به یکدیگر مرتبط هستند. به طور معمول، هر بخش ممکن است شامل یک گلبرگ یا یک گلبرگ و یک کاسبرگ و غیره باشد. ممکن است تقسیم گل به نصف های متقارن توسط همان تعداد صفحات طولی که از محور می گذرد ممکن باشد یا نباشد: خرزهره نمونه ای از گل بدون چنین صفحات آینه ای است. گل های اکتینومورفیک را گل های متقارن شعاعی یا منظم نیز می نامند. نمونه های دیگر گل های اکتینومورفیک سوسن ( سوسنیان ) و آلاله ( آلالگان ) هستند.
گلهای زایگومورفیک ( "یوغ شکل"، "دوطرفه" - از یونانی، zygon, yoke، و شکل، morphe، شکل ) را می توان تنها با یک صفحه به دو نیمه آینه ای تقسیم کرد، بسیار شبیه به صورت یک فرد است. برای نمونه، ارکیده ها و گل های اکثر اعضای نعناسانان ( گل میمونیان و جسنریان ) هستند. برخی از نویسندگان اصطلاح تک تقارن یا تقارن دو طرفه را ترجیح می دهند. [ ۱]
عدم تقارن به گرده اجازه می دهد تا در مکان های خاص روی حشرات گرده افشان رسوب کند و این ویژگی می تواند منجر به تکامل گونه های جدید شود. [ ۲] در سطح جهانی و در شبکه های فردی، گل های زیگومورفیک در اقلیت هستند. گیاهان با گل های زیگومورفیک تعداد گونه های بازدیدکننده کمتری در مقایسه با گیاهانی با گل های اکتینومورف دارند. شبکه های فرعی گیاهان با گل های زایگومورفیک اتصال بیشتر، عدم تقارن بیشتر و استحکام هم انقراض کمتری را هم برای گیاهان و هم برای گونه های بازدیدکننده به اشتراک می گذارند. گونه های گیاهی با گل های زایگومورفیک می توانند به دلیل کاهش گرده افشان ( Pollinator decline ) خطر انقراض بیشتری داشته باشند. [ ۳]
تعداد کمی از گونه های گیاهی دارای گل هایی هستند که هیچ گونه تقارنی ندارند و بنابراین دارای «راست دستی و چپ دستی» هستند. مثال: سنبل الطیب و گل اختر. [ ۴]
گل های تقارن شعاعی یک شخصیت نهان دانگان پایه هستند. گل های تقارن آینه ای یک شخصیت مشتق شده است که بارها تکامل یافته است. [ ۵]
wiki: تقارن گل