تفکر استراتژیک یا تفکر راهبردی ( به انگلیسی: Strategic thinking ) به پروسهٔ فکر کردن به نحوهٔ بازی حریف، و تصمیمات او، و واکنش های احتمالی او گفته می شود. در تعریفی دیگر، تفکر استراتژیک را فرایندی دانسته اند که به افراد کمک می کند در مورد آینده خود و دیگران تفکر کنند، آن را ارزیابی کنند و ایجاد کنند.
در ادبیات موضوع مدیریت و علوم اجتماعی اشارات گوناگونی به انواع تفکرات شده است؛ از جمله تفکر انتقادی، قیاسی، استقرائی، سیستمی و استراتژیک. تشخیص و تمایز انواع این تفکرات از یکدیگر بعضاً بسیار دشوار است؛ در مواردی نیز مشابهت هایی میان آن ها به چشم می خورد. در مورد تفکر استراتژیک آراء ارائه شده گوناگون و متنوع است و گاهی در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند. [ ۱]
تفکر استراتژیک صرفاً یک فرایند فکری عمدی و منطقی است که بر تجزیه و تحلیل عوامل و متغیرهای حیاتی تمرکز دارد که بر موفقیت بلندمدت یک تجارت، یک تیم یا یک فرد تأثیر می گذارد.
تفکر استراتژیک شامل پیش بینی دقیق و آگاهانه تهدیدها و آسیب پذیری ها و فرصت هایی برای پیگیری است. در نهایت تفکر استراتژیک و تحلیل منجر به مجموعه ای واضح از اهداف، برنامه ها و ایده های جدید مورد نیاز برای بقا و شکوفایی در یک محیط رقابتی و متغیر می شود. این نوع تفکر باید واقعیت های اقتصادی، نیروهای بازار و منابع موجود را در نظر بگیرد. [ ۲]
برای سال ها «تفکر استراتژیک» برای جلسات تیم اجرایی یا اتاق های هیئت مدیره به عنوان بخشی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک یک شرکت در نظر گرفته شده است. با این حال، محیط های بسیار پویایی که امروزه در آن ها کار می کنیم به این معنی است که مفروضات و توافق هایی که اساس برنامه های استراتژیک را تشکیل می دهند، می توانند به طور چشمگیری بین این فرایند برنامه ریزی بسیار ساختاریافته تغییر کنند.
برای حفظ و احتمالاً تسریع عملکرد در برابر اهداف بلندمدت، باید به طور مکرر و اغلب غیررسمی بر قابلیت های تفکر استراتژیک تکیه کرد. همان طور که کاپیتان یک کشتی بادبانی بزرگ به خدمه بستگی دارد تا با توجه به تغییر نیروها و چالش هایی که در سفر آنها ایجاد می شود، آنها را ارزیابی و عمل کند. همچنین هر تیم رهبری باید بتواند برای بررسی، ارزیابی و تصمیم گیری در مورد چگونگی ایجاد تغییرات به مدیران خود وابسته باشد و همچنان شرکت را در مسیر دستیابی به اهداف بلندمدت خود نگه دارد. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر ادبیات موضوع مدیریت و علوم اجتماعی اشارات گوناگونی به انواع تفکرات شده است؛ از جمله تفکر انتقادی، قیاسی، استقرائی، سیستمی و استراتژیک. تشخیص و تمایز انواع این تفکرات از یکدیگر بعضاً بسیار دشوار است؛ در مواردی نیز مشابهت هایی میان آن ها به چشم می خورد. در مورد تفکر استراتژیک آراء ارائه شده گوناگون و متنوع است و گاهی در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند. [ ۱]
تفکر استراتژیک صرفاً یک فرایند فکری عمدی و منطقی است که بر تجزیه و تحلیل عوامل و متغیرهای حیاتی تمرکز دارد که بر موفقیت بلندمدت یک تجارت، یک تیم یا یک فرد تأثیر می گذارد.
تفکر استراتژیک شامل پیش بینی دقیق و آگاهانه تهدیدها و آسیب پذیری ها و فرصت هایی برای پیگیری است. در نهایت تفکر استراتژیک و تحلیل منجر به مجموعه ای واضح از اهداف، برنامه ها و ایده های جدید مورد نیاز برای بقا و شکوفایی در یک محیط رقابتی و متغیر می شود. این نوع تفکر باید واقعیت های اقتصادی، نیروهای بازار و منابع موجود را در نظر بگیرد. [ ۲]
برای سال ها «تفکر استراتژیک» برای جلسات تیم اجرایی یا اتاق های هیئت مدیره به عنوان بخشی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک یک شرکت در نظر گرفته شده است. با این حال، محیط های بسیار پویایی که امروزه در آن ها کار می کنیم به این معنی است که مفروضات و توافق هایی که اساس برنامه های استراتژیک را تشکیل می دهند، می توانند به طور چشمگیری بین این فرایند برنامه ریزی بسیار ساختاریافته تغییر کنند.
برای حفظ و احتمالاً تسریع عملکرد در برابر اهداف بلندمدت، باید به طور مکرر و اغلب غیررسمی بر قابلیت های تفکر استراتژیک تکیه کرد. همان طور که کاپیتان یک کشتی بادبانی بزرگ به خدمه بستگی دارد تا با توجه به تغییر نیروها و چالش هایی که در سفر آنها ایجاد می شود، آنها را ارزیابی و عمل کند. همچنین هر تیم رهبری باید بتواند برای بررسی، ارزیابی و تصمیم گیری در مورد چگونگی ایجاد تغییرات به مدیران خود وابسته باشد و همچنان شرکت را در مسیر دستیابی به اهداف بلندمدت خود نگه دارد. [ ۳]
wiki: تفکر راهبردی