[ویکی اهل البیت] تفسیر عاملی، تفسیری است کامل و به زبان فارسی که در 8 مجلد به نگارش درآمده و شامل مباحث گوناگونی است از قبیل لغت شناسی، شأن نزول آیات، ترجمه، ذکر اقوال مفسرین و توضیح نکات تربیتی و اجتماعی. مفسر گرامی، اساس کار خود را در لغت، به توضیح و تفسیر و تبیین لغات مشکل و دیریاب گذاشته و پس از نقل آیات، بلافاصله این لغات را توضیح می دهد، ریشه یابی می کند، اعراب و حرکت آن را روشن می نماید. پس از ذکر واژه ها، جهت نزول و رابطه تاریخی و فرهنگی، اسباب و موقعیت نزول آیه را شرح می دهد. از قسمت های مهم و قابل توجه تفسیر، ترجمه آیات به فارسی روان، ساده و مطابق با ترتیب کلمات قرآنی است. این جانب ترجمه عاملی را با چند ترجمه آن دوران، چون پاینده و آل آقا مقایسه کرده ام، از این جهت می تواند از جهاتی برتری و در مواردی قابل قیاس باشد. همچنین در لغزشگاه های ترجمه، چون« ان مخففه» از« ثقیله» که برخی به اشتباه ان« نافیه»،« شرطیه» و یا« وصلیه» گرفته اند، چند جا، مورد توجه قرار گرفت و دقت مترجم در این موارد در مجموع روشن گردید. به عنوان نمونه، آیه 164 سوره آل عمران:« و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» را این چنین ترجمه کرده است: با آنکه زان پیش به آشکار گمراه بودند. در این مورد بدون تأکید ترجمه کرده است.
یا در ترجمه« و ان کنا عن دراستهم لغافلین»( انعام / 6 / 156) آورده است: و ما از فراگیری و خواندن ایشان آگاه نبودیم، که باز بدون تأکید آورده است.
نمونه دیگر در ترجمه« و ان وجدنا اکثرهم لفاسقین»( اعراف / 7 / 102) که ایشان این گونه ترجمه کرده اند: ولی بیشتر ایشان را کج رفتار و بدکار دیدیم. در اینجا هم مانند بسیاری از مترجمان مانند: یاسری، الهی قمشه ای، پاینده، معزی، خواجوی، آیتی، بهبودی، فارسی و تفسیر نمونه، بدون تأکید ترجمه کرده است.
و باز در تفاوت میان ان مخففه و ان نافیه در ترجمه:« و ان کنت من قبله لمن الغافلین»( یونس / 10 / 29) چنین ترجمه کرده است: و البته که تو زین پیش از آن بی خبر بودی, که مطابق تفسیر لاهیجی، مجتبوی، یاسری، خواجوی و ملا فتح اللّه کاشانی و ترجمه و تفسیر رهنما مخففه معنا کرده اند.
و نمونه دیگر در ترجمه:« و ان کنا من قبله لمن الغافلین»( یوسف / 12 / 3) است که این گونه ترجمه کرده: و ما به راه بد رفتیم. که مانند ترجمه آیتی و فیض الاسلام بدون تأکید ترجمه کرده است. نکته قابل توجه در این ترجمه ها و موارد دیگر که زمینه لغزش در آن فراوان است، عدم پی گیری بسیاری از مترجمان از جنبه های ادبی و قرائت کلمات است که ایشان در حد قابل قبولی حساسیت به خرج داده و ابعاد ادبی را بررسی کرده است، به همین دلیل پشتوانه ترجمه ایشان بحثهای ادبی و تفسیری است. به هر حال گرچه این ترجمه، پایاپای و اصطلاحا تحت اللفظی نیست، اما ترتیب کلمات قرآنی را رعایت کرده و گاهی برای روشن کردن بیشتر مفهوم آیه داخل پرانتز، توضیحاتی را می افزاید و رابطه جمله قبل و بعد و خطاب آیه را مشخص می کند. بدین جهت درباره این ترجمه می توان گفت: ترجمه ای است وفادار به متن، منضبط، مفهوم و روشن که بایسته است به عنوان ترجمه ای مستقل، ارزیابی شود و به طور جداگانه چاپ گردد.
از دیگر ویژگی های تفسیر عاملی، بهره گیری گسترده این کتاب از تفاسیر شیعه و سنی، تفاسیر قدیم و جدید با سبک های گوناگون تفسیری و تأویلی است. عاملی پس از توضیحات کلی و ترجمه، عنوانی دارد به نام: سخن مفسرین، در این قسمت به مناسبت اهمیت و یا حساسیت موضوع، از تفاسیری چون جامع البیان طبری، مجمع البیان طبرسی، روض الجنان ابو الفتوح رازی، کشّاف زمخشری، تفسیر کبیر فخر رازی( مفاتیح الغیب)، روح البیان برسوی، روح المعانی آلوسی، المنار عبده و حتی تفاسیر عرفانی چون صفی علیشاه( منظومه تفسیر)، تأویلات ملا عبد الرزاق کاشانی( معروف به تفسیر ابن عربی) و حسینی کاشفی استفاده می کند و نظرات تفسیری مفسرینی چون سید احمدخان هندی را با تأیید نقل کرده است. روش او در نقل اقوال چنین است که اگر در جایی خود مستقلا مطلبی را در ذیل بیان کرد، نشان می دهد نظر خاصی دارد وگرنه نظرات مفسرین را پذیرفته است. در ضمن بیان مطالب و برای جذابیت بخشیدن به سخن، گاه اشعاری را از شعرای نامدار فارسی زبان به ویژه از مثنوی مولوی و سعدی و حافظ نقل می کند و از آنها استفاده تربیتی و نتیجه گیری هدایتی می کند.
در استخراج پیام قرآن به سراغ روایات اهل بیت عصمت رفته و از تفاسیر مأثور شیعه به ویژه علی بن ابراهیم قمی در جای جای تفسیر نقل می کند و از آنها سود می جوید. همچنین نظرات علمی و بیان اهل سیاست و حقوق را به میان می کشد و موضوعات مختلف اجتماعی را تحلیل می کند. به عنوان مثال در ذیل آیه:« لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین»( آل عمران / 3 / 28) پس از نقل اقوال مفسرین درباره دوست نگرفتن از کفار در ذیل عنوان: سخن ما، می نویسد: این آیه برای جلوگیری از دوستی مردم ناموافق است تا از اعمال غرض و سوء استفاده آنها جلوگیری شود. و چنین توضیح می دهد که در آن روز که این آیه نازل شد، معلوم بود که مختصر رابطه با مخالفین اسلام مضرّ به اسلام و مسلمین بود. به زیان اجتماع و سیاست و مخالفت دین بود و لذا حرام شد، اما این سئوال مطرح است که آیا امروز این دستور به معنای عمومی و کلی برای مسلمین می تواند باشد تا هیچ مسلمانی نتواند با کافر دوستی برقرار کند، یا منظور آن دوستی با کافرانی است که موجب تقویت آنها و ضعف مسلمین شود؟ ایشان پاسخ می دهد: از کلمه« من دون المؤمنین» این معنا استفاده می شود که دوستی افراد باید به گونه ای باشد که جهت سیاسی نداشته باشد و از حدود متعارف تجاوز نکند وگرنه دوستی یک دانشجوی مسلمان با دانشجوی غیر مسلمان یا تاجر مسلمان با تاجر غیر مسلمان مفاد آیه نیست. دوستی هایی حرام است که موجب زیان مادی و معنوی به مسلمانان باشد همچنان که هم اکنون در بسیاری از کشورهای اسلامی، بر سر مسلمانان به بار آورده است.
مشابه همین برداشت اجتماعی و تربیتی در خطاب به اهل علم و اهل کتاب دارد که به مناسبت تفسیر:« الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب»( نساء / 4 / 44) می نویسد: به طوری که در هر جا اسم اهل کتاب و یهود آمده متذکر شده ایم، اینجا هم می گوییم قرآن راهنما است و وسیله تربیت در این دو آیه کتاب خوانده ها و مردم سرشناس و معروف آن زمان را معرفی می کند و امروز هم از نظر مردم شناسی و معرفی آنهایی که کتاب خوانده هستند و مشهور و سرشناس ما را به حال این جور اشخاص و خود آنها را به زشتی کارشان آگاه می کند که همین تحصیل کرده ها که اختیار اجتماعی و زندگی عمومی مردم را در دست دارند و قانون را به میل خود تفسیر می کنند، تخصیص می دهند، نقض می کنند، اینها مانند همان یهود مدینه هستند که کتاب تورات و وسیله شرافت و تمدن خود را به میل خود تحریف می کردند تا برای خود مقام و اعتبار پابرجا کنند. این اهل کتاب هم قانون و کتاب زندگی و نظم اجتماع را مطابق سود و صرفه خود تعبیر و اجرا می کنند.
یا در ترجمه« و ان کنا عن دراستهم لغافلین»( انعام / 6 / 156) آورده است: و ما از فراگیری و خواندن ایشان آگاه نبودیم، که باز بدون تأکید آورده است.
نمونه دیگر در ترجمه« و ان وجدنا اکثرهم لفاسقین»( اعراف / 7 / 102) که ایشان این گونه ترجمه کرده اند: ولی بیشتر ایشان را کج رفتار و بدکار دیدیم. در اینجا هم مانند بسیاری از مترجمان مانند: یاسری، الهی قمشه ای، پاینده، معزی، خواجوی، آیتی، بهبودی، فارسی و تفسیر نمونه، بدون تأکید ترجمه کرده است.
و باز در تفاوت میان ان مخففه و ان نافیه در ترجمه:« و ان کنت من قبله لمن الغافلین»( یونس / 10 / 29) چنین ترجمه کرده است: و البته که تو زین پیش از آن بی خبر بودی, که مطابق تفسیر لاهیجی، مجتبوی، یاسری، خواجوی و ملا فتح اللّه کاشانی و ترجمه و تفسیر رهنما مخففه معنا کرده اند.
و نمونه دیگر در ترجمه:« و ان کنا من قبله لمن الغافلین»( یوسف / 12 / 3) است که این گونه ترجمه کرده: و ما به راه بد رفتیم. که مانند ترجمه آیتی و فیض الاسلام بدون تأکید ترجمه کرده است. نکته قابل توجه در این ترجمه ها و موارد دیگر که زمینه لغزش در آن فراوان است، عدم پی گیری بسیاری از مترجمان از جنبه های ادبی و قرائت کلمات است که ایشان در حد قابل قبولی حساسیت به خرج داده و ابعاد ادبی را بررسی کرده است، به همین دلیل پشتوانه ترجمه ایشان بحثهای ادبی و تفسیری است. به هر حال گرچه این ترجمه، پایاپای و اصطلاحا تحت اللفظی نیست، اما ترتیب کلمات قرآنی را رعایت کرده و گاهی برای روشن کردن بیشتر مفهوم آیه داخل پرانتز، توضیحاتی را می افزاید و رابطه جمله قبل و بعد و خطاب آیه را مشخص می کند. بدین جهت درباره این ترجمه می توان گفت: ترجمه ای است وفادار به متن، منضبط، مفهوم و روشن که بایسته است به عنوان ترجمه ای مستقل، ارزیابی شود و به طور جداگانه چاپ گردد.
از دیگر ویژگی های تفسیر عاملی، بهره گیری گسترده این کتاب از تفاسیر شیعه و سنی، تفاسیر قدیم و جدید با سبک های گوناگون تفسیری و تأویلی است. عاملی پس از توضیحات کلی و ترجمه، عنوانی دارد به نام: سخن مفسرین، در این قسمت به مناسبت اهمیت و یا حساسیت موضوع، از تفاسیری چون جامع البیان طبری، مجمع البیان طبرسی، روض الجنان ابو الفتوح رازی، کشّاف زمخشری، تفسیر کبیر فخر رازی( مفاتیح الغیب)، روح البیان برسوی، روح المعانی آلوسی، المنار عبده و حتی تفاسیر عرفانی چون صفی علیشاه( منظومه تفسیر)، تأویلات ملا عبد الرزاق کاشانی( معروف به تفسیر ابن عربی) و حسینی کاشفی استفاده می کند و نظرات تفسیری مفسرینی چون سید احمدخان هندی را با تأیید نقل کرده است. روش او در نقل اقوال چنین است که اگر در جایی خود مستقلا مطلبی را در ذیل بیان کرد، نشان می دهد نظر خاصی دارد وگرنه نظرات مفسرین را پذیرفته است. در ضمن بیان مطالب و برای جذابیت بخشیدن به سخن، گاه اشعاری را از شعرای نامدار فارسی زبان به ویژه از مثنوی مولوی و سعدی و حافظ نقل می کند و از آنها استفاده تربیتی و نتیجه گیری هدایتی می کند.
در استخراج پیام قرآن به سراغ روایات اهل بیت عصمت رفته و از تفاسیر مأثور شیعه به ویژه علی بن ابراهیم قمی در جای جای تفسیر نقل می کند و از آنها سود می جوید. همچنین نظرات علمی و بیان اهل سیاست و حقوق را به میان می کشد و موضوعات مختلف اجتماعی را تحلیل می کند. به عنوان مثال در ذیل آیه:« لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین»( آل عمران / 3 / 28) پس از نقل اقوال مفسرین درباره دوست نگرفتن از کفار در ذیل عنوان: سخن ما، می نویسد: این آیه برای جلوگیری از دوستی مردم ناموافق است تا از اعمال غرض و سوء استفاده آنها جلوگیری شود. و چنین توضیح می دهد که در آن روز که این آیه نازل شد، معلوم بود که مختصر رابطه با مخالفین اسلام مضرّ به اسلام و مسلمین بود. به زیان اجتماع و سیاست و مخالفت دین بود و لذا حرام شد، اما این سئوال مطرح است که آیا امروز این دستور به معنای عمومی و کلی برای مسلمین می تواند باشد تا هیچ مسلمانی نتواند با کافر دوستی برقرار کند، یا منظور آن دوستی با کافرانی است که موجب تقویت آنها و ضعف مسلمین شود؟ ایشان پاسخ می دهد: از کلمه« من دون المؤمنین» این معنا استفاده می شود که دوستی افراد باید به گونه ای باشد که جهت سیاسی نداشته باشد و از حدود متعارف تجاوز نکند وگرنه دوستی یک دانشجوی مسلمان با دانشجوی غیر مسلمان یا تاجر مسلمان با تاجر غیر مسلمان مفاد آیه نیست. دوستی هایی حرام است که موجب زیان مادی و معنوی به مسلمانان باشد همچنان که هم اکنون در بسیاری از کشورهای اسلامی، بر سر مسلمانان به بار آورده است.
مشابه همین برداشت اجتماعی و تربیتی در خطاب به اهل علم و اهل کتاب دارد که به مناسبت تفسیر:« الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب»( نساء / 4 / 44) می نویسد: به طوری که در هر جا اسم اهل کتاب و یهود آمده متذکر شده ایم، اینجا هم می گوییم قرآن راهنما است و وسیله تربیت در این دو آیه کتاب خوانده ها و مردم سرشناس و معروف آن زمان را معرفی می کند و امروز هم از نظر مردم شناسی و معرفی آنهایی که کتاب خوانده هستند و مشهور و سرشناس ما را به حال این جور اشخاص و خود آنها را به زشتی کارشان آگاه می کند که همین تحصیل کرده ها که اختیار اجتماعی و زندگی عمومی مردم را در دست دارند و قانون را به میل خود تفسیر می کنند، تخصیص می دهند، نقض می کنند، اینها مانند همان یهود مدینه هستند که کتاب تورات و وسیله شرافت و تمدن خود را به میل خود تحریف می کردند تا برای خود مقام و اعتبار پابرجا کنند. این اهل کتاب هم قانون و کتاب زندگی و نظم اجتماع را مطابق سود و صرفه خود تعبیر و اجرا می کنند.
wikiahlb: تفسیر_عاملى