تفسیر سور ابادى

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تفسیر سور آبادى. تفسیر کهن قرآن کریم به فارسی نوشته ابوبکر عتیق بن محمد هروی نیشابوری، معروف به سورآبادی یا سوریانی، مفسر کرّامی در قرن پنجم.
از تاریخ تولد سورآبادی و جزئیات زندگی او اطلاعی در دست نیست. صَریفینی( ص 611) از او با عنوان« عتیق بن محمد سوریانی» و« شیخ طائفه ابی عبد اللّه در نیشابور» یاد کرده است. در آن دوران کنیه ابی عبد اللّه بیشتر به محمد بن کرّام، بنیانگذار فرقه کرّامیه، اطلاق می شده است( شفیعی کدکنی، ص 76).
در نسخه های مختلف این تفسیر، از او با عناوین ابوبکر عتیق بن محمد سورابانی / سوریانی / سورابادی، ابو عبد اللّه عتیق محمد نیسابوری معروف به سورابادی و ابوبکر عتیق محمد بن منصور سورابادی یاد شده است( سورآبادی، 1365 ش، مقدمه مهدوی، ص 6، 8- 11). مشخص نیست که اصل او از کجاست. نام روستا یا محلی به نام سورآباد در منابع نیامده، اما سوریان از روستاهای نیشابور در منابع دیده شده و احتمالا تداول ختم اسامی شهرها و روستاها به کلمه« آباد» باعث تبدیل« سوریان» به« سورآباد» شده است( یاقوت حموی، ذیل« سوریان», سورآبادی، 1365 ش، همان مقدمه، ص 14- 15).
علی فاضل( ژنده پیل، یادداشتها، ص 228- 229) او را از« زورآباد»، روستایی در نزدیکی تربت جام و هرات، دانسته و گفته است که زورآباد همان سورآباد است که بتدریج بر اثر کثرت استعمال یا از طریق ابدال حرف ز به س به این صورت در آمده است. یاقوت حموی( ذیل« زورابذ») نیز از« زورابذ» یاد کرده که روستایی در نیشابور بوده است.
در انتساب سورآبادی به هرات که در برخی منابع به آن اشاره شده است(- حمد اللّه مستوفی، ص 694, حاجی خلیفه، ج 1، ستون 440، 449, بغدادی، ج 1، ستون 651)، دلیل قاطعی در دست نیست. شاید وجود برخی ویژگیهای زبانی متعلق به لهجه هرات است، موجب این انتساب شده باشد( سورآبادی، 1365 ش، همان مقدمه، ص 15- 16). احمد بهمنیار نیز او را از شوذَبان، از روستاهای هرات، دانسته است( بیهقی، ص 248، پانویس 4, نیز یاقوت حموی، ذیل« شوذبان»).
در نسخه قونیه از تفسیر سورآبادی( ذیل آیه اول از سوره انبیاء) آمده که از زمان وحی تاکنون چهارصد و هفتاد و اندی سال گذشته و هنوز قیامت نشده است( سورآبادی، 1365 ش، همان مقدمه، ص 17). با توجه به این سخن، می توان گفته حمد اللّه مستوفی( همانجا) را که سورآبادی معاصر الب ارسلان سلجوقی( حک: 455-465) بوده است، پذیرفت. صریفینی( همانجا)، سورآبادی را عابد و مجتهد و فاضل خوانده و وفات او را در صفر 494 ذکر کرده است.
نام تفسیر سورآبادی در برخی نسخه های خطی موجود،« تفسیر التفاسیر» آمده است. این اثر، بر مبنای نسخ خطی موجود، تفسیری بزرگ است که ظاهرا به هفت سُبع تقسیم شده است. تفسیر با حمد خدا و نعت رسول اکرم آغاز می شود، سپس مقدمه ای درباره تفسیر می آید و سبب فارسی بودن آن و اینکه مفسر به روایت کدامیک از راویان اعتماد کرده است، شرح داده می شود، سپس از سوره حمد تا انتهای سوره ناس ترجمه و تفسیر می گردد.
سورآبادی درباره سبب به فارسی نوشتن این تفسیر گفته است که از او خواسته اند تا نفع آن عامتر باشد و افزوده است که اگر آن را به عربی می نوشتم، باید معلمی آن را درس می داد، در حالی که قرآن را به هیچیک از الفاظ عربی بهتر از الفاظ خود قرآن، نمی توان بیان کرد( سورآبادی، 1365 ش، همان مقدمه، ص 6- 7, همو، 1381 ش، ج 1، ص 7).

پیشنهاد کاربران

بپرس