تفسیر الشهرستانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] تفسیر الشهرستانی المسمی مفاتیح الأسرار و مصابیح الأبرار تألیف محمد بن عبدالکریم شهرستانی شافعی (متوفی 548ق) از مفسران به نام قرن ششم هجری است. از وی با القاب افضل، حجة الحق و تاج الدین یاد شده است.
مورخان و مترجمان، تفسیر مفاتیح الاسرار را جزو آثار شهرستانی نیاورده اند. تنها از تفسیر سوره یوسف سخن به میان آورده اند. بیهقی معاصر وی به نگارش تفسیری توسط او اشاره می کند ولی نام آن را ذکر نمی کند. شاید این به خاطر احتمالی باشد که بعضی داده اند که این تفسیر در زمان گوشه گیری شهرستانی در آخر عمرش در شهرستان به نگارش درآمده است. از این رو این تفسیر میان معاصران وی همچون خوارزمی، بیهقی و سمعانی شهرت نیافته است.کهن ترین مأخذی که نام آن را آورده، علامه مجلسی (ت 1111ق) در بحار الانوار (172/23) است. وی در باب این که ائمه(ع)اهل ذکرند می نویسد: گویند: مراد از اهل ذکر اهل علم هستند و نیز گویند اهل کتابند. از اخبار مستفیض معلوم می شود مراد از آنان ائمه(ع)هستند به دو دلیل: یکی این که ائمه(ع)اهل علم قرآنند و دیگر این که آنان اهل رسولند. خدا رسول الله(ص) را در قرآن ذکر نامیده است (طلاق10/ و 12). این را عامه نیز روایت کرده اند. شهرستانی در تفسیر مفاتیح الاسرار از امام صادق(ع) روایت کرده که امام علی(ع) فرمود: ما اهل ذکریم.
در پایان کلام مجلسی این روایت در فصل دوازده مفاتیح الفرقان (مقدمه تفسیر) آمده است (ج/1ص66). نیز ابوعبدالله زنجانی (ت 1360ق) از پژوهش گران معاصر برای اولین بار در تاریخ القرآن از نسخه مفاتیح الاسرار شهرستانی نقل قول کرده است. وی در پاورقی تاریخ القرآن شهرستانی را چنین معرفی می کند: او کتابی در تفسیر به نام مفاتیح الأسرار و مصابیح الأبرار دارد. نسخه خطی آن در کتابخانه مجلس ایران موجود است ...بروکلمان هم در تاریخ الأدب العربی آن را آورده است. دیگران از وی نقل کرده اند. اسلوب و محتوای تفسیر با سایر آثار شهرستانی سازگار است. شهرستانی، اسلوب ویژه ای دارد. پژوهش گر با دقت در اسلوب تفسیر آن را مناسب و موافق اسلوب شهرستانی می یابد. محتوا و به ویژه آنچه که در مقدمه تفسیر آورده با شیوه وی در نقد مذاهب و التزام او به قرآن و سنت کاملاً سازگار است.
وی در مقدمه تفسیر به انگیزه تألیف تفسیر اشاره می کند و می گوید: از نوجوانی نزد اساتید، تفسیر قرآن می آموختم. فضای فکری آن زمان بیشتر به روش تفسیر روایی اهل سنت گرایش داشت. این شیوه، شهرستانی معناگرا را سیراب نمی کند. از این رو از تفسیر ظاهری به تفسیر باطنی روی آورد. تفسیر باطنی را دریای عمیقی یافت که پایان ندارد. وی برای ورود به این عمق دو راه پیش رو داشت. یکی توسل به فلسفه و حکمت و حال آنکه می دانست که آن شایستگی رسیدن به عمق قرآن را ندارد. اگر چه مدتی نیز آن را آزمود.دیگر به دست آمدن سفینه ای که بتواند بدان به اعماق قرآن برسد. این سفینه همان گونه که از شواهد پیداست، علوم و معارف آل محمد(ص) است. وی حدیث سفینه را در تفسیر آورده و متذکر شده که سرگردانی مسلمانان به طور عموم و مفسران و متکلمان به شکل خاص به خاطر پیروی نکردن از اهل بیت(ع) است. او می گوید: تحول فکری تفسیری را مدیون استاد ابوالقاسم انصاری است. اوست که شهرستانی را با اسرار نهانی و مبانی استوار دانش تفسیری از لابه لای احادیث ائمه(ع)آشنا کرد. از اشارات وی روشن می شود که او به خاطر جو مخالفت با ائمه(ع)نتوانسته یک دوره تفسیر کامل بر مبنای معارف اهل بیت(ع)نزد استاد انصاری بیاموزد؛ زیرا این معارف دشمنان زیادی داشت و آن را از دسترس مخالفان پنهان می کردند. شهرستانی انگیزه تألیف تفسیر را به عبارت دیگر چنین بازگو می کند: هنگامی که به دنبال کشتی نجات بودم، دریافتم که یا آن را غاصبی غصب و یا عالمی سوراخ کرده است.با بیان این مطلب، به داستان سوراخ کردن کشتی درویشان به دست خضر از ترس غصب پادشاه جور، اشاره می کند و می خواهد بگوید که آزادانه نمی توانسته به علوم و حقایق اهل بیت به طور کامل دست بیابد. پس از آن، تلاش پی گیر خود را برای دست یابی به آن ابراز می دارد.
می گوید: کسی که کنار بیابان خوش یمن در بقعه مبارک بود از درخت پاکیزه ندایم کرد که ای مؤمنان از خدا پرهیز کنید و با راستگویان باشید ...این بود که به جستجوی راستگویان چون عاشق دلداده پرداختم. پس از چندی به کسی برخورد می کند که او را به معارف اهل بیت پیامبر(ص) راهنمایی می کند. می گوید:بنده ای از بندگان صالح خدا را یافتم، همان گونه که موسی و یوشع خضر را یافتند. راه های ظاهری و باطن، مدارج تضاد و ترتیب وجه عموم و خصوص و حکم ملک و ملکوت را آموختم و سیراب شدم.معارفی را که وی از این بنده صالح خدا آموخته، مهم ترین انگیزه تألیف تفسیر وی به شمار می آید. این معارف همان مطالبی است که در تفسیر به عنوان «اسرار» آمده است. خلاصه انگیزه او تعمق در فهم قرآن از لابه لای علوم و معارف اهل بیت(ع) است.
نام تفسیر نشان دهنده انگیزه و شیوه تفسیری وی است. نام آن ا ز دو جزء تشکیل یافته است: مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار. اول مفاتیح الاسرار است. مراد از آن همان گونه که گذشت علوم اهل بیت(ع) است. وی بیان می کند که این اسرار، علومی است که رسول خدا(ص) نزد علی(ع) به ودیعت نهاد. از علی(ع) به ائمه(ع)منتقل شد.در اینجا حدیثی از اهل سنت نقل می کند که رسالت دارای اسراری است که علی(ع) واجد آن بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس