تفریج

لغت نامه دهخدا

تفریج. [ ت َ ] ( ع مص ) اندوه وابردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بردن و دور کردن اندوه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). از دشواری و غم بیرون آوردن. ( آنندراج ). دور کردن خداوند غم را از کسی. ( از اقرب الموارد ) : یا ایوب قم باذن اﷲ فان اﷲ فرجک من الغم. ( قصص الانبیاء ).
درس گوید شب به شب تدریج را
در تأنی بردهد تفریج را.
مولوی.
|| گشادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گشایش دادن. ( آنندراج ). گشادن و وسیع ساختن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || پیر شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) گشودن وسعت دادن . ۲ - دفع کردن غم و اندوه . ۳ - ( اسم ) گشایش . جمع : تفریجات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - گشودن . ۲ - برطرف کردن اندوه . ۳ - پیر شدن .

فرهنگ عمید

دور کردن اندوه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گشودن و بازکردن را تَفریج گویند و از آن در باب طهارت و صلات یاد شده است.
پس از دفن میّت و پاشیدن آب بر قبر، مستحب است حاضران دستان خود را با انگشتان باز و گشوده بر قبر نهند.
استحباب تفریج دست موقع تیمم
در تیمّم مستحب است هنگام زدن دستها بر خاک، انگشتان از هم گشوده باشند.
استحباب تفریج دست موقع رکوع
مستحب است نمازگزار در رکوع، کف دو دست خویش را با انگشتان باز و گشوده بر زانو بگذارد. گشودن انگشتان در نماز در غیر حال رکوع کراهت دارد.
استحباب تفریج پا در حال قیام
...

پیشنهاد کاربران

بپرس