تعید

لغت نامه دهخدا

تعید. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) چشم زخم رسانیدن و سخت مبالغه نمودن در چشم زخم رسانیدن : تعید العاین بالمعیون. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || و تعیدت المراءة اذا اندرات بلسانها علی ضراتها و حرکت یدیها. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ای خرجت فجاءة بلسانها علی ضراتها و حرکت یدیها؛ یعنی ناگهان درآمد آن زن به بدگویی بر بنانجهای خود در حالی که تکان میداد دستهای خود را. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

چشم زخم رسانیدن و سخت مبالغه نمودن در چشم زخم رسانیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس