تعقید
/ta~qid/
مترادف تعقید: اشکال، پیچش، پیچیدگی، غموض، گره انداختن، گره زدن، پیچیدن، پیچاندن
لغت نامه دهخدا
غیر را جایی که من از دیدنش بد میبرم
بد نمی آید نمیدانم چرا خوب مرا.
مقصود شاعر آن است که هرگاه من دیدن غیر را مکروه میدانم و بد میبرم معشوق را، دیدنش چرا بد نمی آید لیکن بنابر تقدیم و تأخیر الفاظ ذهن سامع بدریافت معنی آن سریعاً انتقال نمی کنند. شاعری راست :
ترسم مجنون خبر ندارد
آنگه دارد که سر ندارد.
تعقید ظاهر است. مثال دیگر از محسن تأثیر:
ای آفتاب دم شب وصل از وفا مزن
زنهار این ترنج خلا را بما مزن.
درمصرع اول تعقید ظاهر است واقع شده نافهم. اما تعقیدمعنوی آن است که کلام غیر ظاهرالدلالات باشد. بنابراین صعوبت انتقال ذهن به ادراک مضمون از جهت آوردن لوازم بعیده که محتاج بوسایط کثیره باشد با وجود اخفای قرائن مدل مثلاً:
من نمی آیم از آن در کوی توبیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گرده زدن بسته کردن پیچیدن . ۲ - کلام پیچیده گفتن . ۳ - ( اسم ) پیچیدگی . جمع : تعقیدات . یا تعقید لفظی. آنست که بسبب پیچیدگی الفاظ خواننده و شنونده معنی کلام را به آسانی دریابد . یا تعقید معنوی . آنست که شاعر یا نویسنده کلماتی آورد که مرادش معنی حقیقی آنها نباشد بلکه منظورش معانی و مفاهیم دور از ذهنی باشدکه شنونده و خواننده به آسانی آنهارا درنیابد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (ادبی ) پیچیدگی شعر یا نثر به سبب کلمات و کنایات دور از ذهن.
۳. [قدیمی] گره زدن.
* تعقید لفظی: (ادبی ) پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر، مانندِ این شعر: آهوی آتشین دم چون از بره برآید / کافور خشک گردد با مشک تر برابر (فصیحی: لغت نامه: بره ). یعنی چون آفتاب به برج حمل درآید درازی روز و شب برابر می شود.
* تعقید معنوی: (ادبی ) پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن، مانندِ این شعر: چون از مه نو زنی عطارد / مریخ هدف شود مر آن را (خاقانی: ۳۴ ). منظور شاعر از مه نو کمان و از عطارد تیر است. یعنی چون تیری از کمان رها کنی به مریخ خواهد رسید.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تعقید، اصطلاحی در علم بلاغت به معنای پیچیده کردن سخن و دشوارگویی می باشد.
تعقید بر گرفته از «عُقْدة» و «عَقْد» (گره انداختن) و به معنای پیچیدگی است و کلام دارای تعقید را مُعَقَّد می گویند.
کلمات مترادف با تعقید
اغلاق و تقعیر نیز از دیگر الفاظی هستند که برای این پدیده زبانی به کار می روند.
تعقید از دیدگاه جاحظ
به گفته جاحظ (متوفی ۲۵۵)، احتراز از تعقید از شرایط بیان است و در کلام فصیح اجتناب از آن ضروری است.
معنای اصطلاحی تعقید
...
تعقید بر گرفته از «عُقْدة» و «عَقْد» (گره انداختن) و به معنای پیچیدگی است و کلام دارای تعقید را مُعَقَّد می گویند.
کلمات مترادف با تعقید
اغلاق و تقعیر نیز از دیگر الفاظی هستند که برای این پدیده زبانی به کار می روند.
تعقید از دیدگاه جاحظ
به گفته جاحظ (متوفی ۲۵۵)، احتراز از تعقید از شرایط بیان است و در کلام فصیح اجتناب از آن ضروری است.
معنای اصطلاحی تعقید
...
wikifeqh: تقعیر
پیشنهاد کاربران
- پیچیدگی و دشواری فهم
سخنی را که معنی آن پیچیده است ( مُعقد ) میگویند.
سخنی را که معنی آن پیچیده است ( مُعقد ) میگویند.