[ویکی فقه] تعصب مجرمان (قرآن). تهمت و تحقیر دیگران و تعصب بر عقاید خرافی، نشانه استکبار مجرمان است.
دامن زدن به تعصب، از اوصاف مجرمان:•«انا کذلک نفعل بالمجرمین ... یستکبرون ویقولون ائنا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مجنون:ما با گنهکاران این گونه عمل می کنیم.(زیرا) آنها چنین بودند که چون به آنان گفته می شد جز خدای یکتا معبودی نیست، تکبر می ورزیدند.و می گفتند: آیا به راستی ما به خاطر شاعری دیوانه رهاکننده خدایان خود باشیم؟!»
معنای مجرم
به عقیده طبرسی گناه را از آن جهت جرم گویند که عمل واجب الوصل را قطع می کند. بنا بر این قول، گناهکار را از آن مجرم گویند که عمل صالح را قطع می کند راغب در مفردات گوید: اصل جرم بفتح اوّل بمعنی قطع ثمره از درخت است و بطور استعاره به گناه کردن جرم گفته اند.
تفسیر آیه
مراد از" مجرمین" در آیه همان مشرکین هستند، ریشه تمام انحرافات مشرکین تکبر و خودبرتربینی، و زیر بار حق نرفتن و بر سر سن تهای غلط و تقالید باطل اصرار و لجاجت ورزیدن، تعصب و به همه چیز غیر از آن با دیده تحقیر نگریستن بود.نقطه مقابل روح استکبار همان خضوع و تسلیم در برابر حق است که اسلام واقعی همین است و بس، آن استکبار مایه تیره روزی است، و این خضوع و تسلیم خمیرمایه سعادت. ولی آنها برای این گناه بزرگ خود عذری بدتر از گناه می آوردند،" و پیوسته می گفتند: آیا ما خدایان و بت های خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم"؟! (وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ ).شاعرش می نامیدند چون سخنانش آن چنان در دل ها نفوذ داشت و به خاطر اینکه رنگ محیط به خود نمی گرفت، و در برابر عقاید خرافی انبوه متعصبان لجوج ایستاده بود، کاری که از نظر توده های گمراه یک نوع انتحار و خودکشی جنون آمیز است، در حالی که بزرگترین افتخار پیغمبر ص همین بود که تسلیم این شرائط نشد!
دامن زدن به تعصب، از اوصاف مجرمان:•«انا کذلک نفعل بالمجرمین ... یستکبرون ویقولون ائنا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مجنون:ما با گنهکاران این گونه عمل می کنیم.(زیرا) آنها چنین بودند که چون به آنان گفته می شد جز خدای یکتا معبودی نیست، تکبر می ورزیدند.و می گفتند: آیا به راستی ما به خاطر شاعری دیوانه رهاکننده خدایان خود باشیم؟!»
معنای مجرم
به عقیده طبرسی گناه را از آن جهت جرم گویند که عمل واجب الوصل را قطع می کند. بنا بر این قول، گناهکار را از آن مجرم گویند که عمل صالح را قطع می کند راغب در مفردات گوید: اصل جرم بفتح اوّل بمعنی قطع ثمره از درخت است و بطور استعاره به گناه کردن جرم گفته اند.
تفسیر آیه
مراد از" مجرمین" در آیه همان مشرکین هستند، ریشه تمام انحرافات مشرکین تکبر و خودبرتربینی، و زیر بار حق نرفتن و بر سر سن تهای غلط و تقالید باطل اصرار و لجاجت ورزیدن، تعصب و به همه چیز غیر از آن با دیده تحقیر نگریستن بود.نقطه مقابل روح استکبار همان خضوع و تسلیم در برابر حق است که اسلام واقعی همین است و بس، آن استکبار مایه تیره روزی است، و این خضوع و تسلیم خمیرمایه سعادت. ولی آنها برای این گناه بزرگ خود عذری بدتر از گناه می آوردند،" و پیوسته می گفتند: آیا ما خدایان و بت های خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم"؟! (وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ ).شاعرش می نامیدند چون سخنانش آن چنان در دل ها نفوذ داشت و به خاطر اینکه رنگ محیط به خود نمی گرفت، و در برابر عقاید خرافی انبوه متعصبان لجوج ایستاده بود، کاری که از نظر توده های گمراه یک نوع انتحار و خودکشی جنون آمیز است، در حالی که بزرگترین افتخار پیغمبر ص همین بود که تسلیم این شرائط نشد!
wikifeqh: تعصب_مجرمان_(قرآن)