[ویکی فقه] علم اخلاق علمی است که در آن، از تهذیب نفس و چگونگی رابطه ی افراد خانواده با یکدیگر و با جامعه بحث می شود.
اخلاق در لغت، جمع خلق است و خلق، ملکه ای را گویند که مقتضی سهولت صدور فعل، بدون تفکر و تامل است. علم اخلاق علمی است که در آن، از تهذیب نفس و چگونگی رابطه ی افراد خانواده با یکدیگر و با جامعه بحث می شود.به نظر علامه طباطبائی رحمة الله علیه علم اخلاق عبارت است از:
هدف علم اخلاق
فنی که درباره ی ملکات انسانی بحث می کند؛ ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست. و هدف این بحث این است که فضایل را از رذایل جدا سازد؛ یعنی این علم می خواهد معلوم کند که کدام یک از ملکات نفسانی انسان، خوب و بد و مایه ی کمال و فضیلت اوست و چه ملکاتی، بد و رذیله و مایه ی نقص اوست تا آدمی بعد از شناسایی آنها، خود را با فضایل آراسته سازد و از رذایل فاصله گیرد. پس غایت و هدف علم اخلاق، شناخت فضیلت ها و چگونگی به کارگیری آنها در جهت تزکیه ی نفس و شناخت پلیدی ها به منظور پاک کردن نفس از آنهاست؛ به همین جهت، علم اخلاق را علم سلوک یا تهذیب اخلاق یا حکمت عملی نامیده اند.
قید ملکه در تعریف
گفتنی است که قید «ملکه» در تعریف علم اخلاق برای این است که اوصاف اخلاقی در شخص، دوام و ثبات دارد و چون چنین قوایی در باطن و درون او وجود دارد، ستایش و ثنای عموم، متوجه او می شود. پس اگر وصفی از اوصاف حمیده یا رذیله، در فرد ملکه نشده و قوام و استقرار نیابد، جزء اخلاق به شمار نمی آید؛ البته این غایت علم اخلاق است. هدف و غایت کمالات اخلاقی از نگاه علامه، اکتفا نمودن به فضایل انسانی نیست؛ بلکه مرحله و مرتبه ای بالاتر از آن است و آن، طلب و درخواست رضای الهی است:هنگامی که ایمان بنده نسبت به پروردگارش شدت پیدا کرد و خود را به این فکر مشغول نمود و اسمای حسنای الهی و صفات زیبایی را که منزه از نقص و زشتی است در خود تقویت و مراقبت از نفس را تشدید نمود، خود را به حدی از عبودیت می رساند که در همه ی حالات، پروردگارش را ناظر اعمال خود می بیند و نسبت به او، حب و علاقه ی شدیدی نشان می دهد و این محبت تشدید می گردد؛ به طوری که از همه چیز، قطع علاقه نموده و دوست نمی دارد مگر پروردگارش را و قلبش خضوع نمی کند مگر برای او، چنین عبدی به سادگی نمی لغزد و جز حسن و جمال الهی، چیزی نمی بیند و چیزی را دوست نمی دارد مگر آنچه را که خداوند سبحان دوست دارد.
غایت اخلاق در اسلام
...
اخلاق در لغت، جمع خلق است و خلق، ملکه ای را گویند که مقتضی سهولت صدور فعل، بدون تفکر و تامل است. علم اخلاق علمی است که در آن، از تهذیب نفس و چگونگی رابطه ی افراد خانواده با یکدیگر و با جامعه بحث می شود.به نظر علامه طباطبائی رحمة الله علیه علم اخلاق عبارت است از:
هدف علم اخلاق
فنی که درباره ی ملکات انسانی بحث می کند؛ ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست. و هدف این بحث این است که فضایل را از رذایل جدا سازد؛ یعنی این علم می خواهد معلوم کند که کدام یک از ملکات نفسانی انسان، خوب و بد و مایه ی کمال و فضیلت اوست و چه ملکاتی، بد و رذیله و مایه ی نقص اوست تا آدمی بعد از شناسایی آنها، خود را با فضایل آراسته سازد و از رذایل فاصله گیرد. پس غایت و هدف علم اخلاق، شناخت فضیلت ها و چگونگی به کارگیری آنها در جهت تزکیه ی نفس و شناخت پلیدی ها به منظور پاک کردن نفس از آنهاست؛ به همین جهت، علم اخلاق را علم سلوک یا تهذیب اخلاق یا حکمت عملی نامیده اند.
قید ملکه در تعریف
گفتنی است که قید «ملکه» در تعریف علم اخلاق برای این است که اوصاف اخلاقی در شخص، دوام و ثبات دارد و چون چنین قوایی در باطن و درون او وجود دارد، ستایش و ثنای عموم، متوجه او می شود. پس اگر وصفی از اوصاف حمیده یا رذیله، در فرد ملکه نشده و قوام و استقرار نیابد، جزء اخلاق به شمار نمی آید؛ البته این غایت علم اخلاق است. هدف و غایت کمالات اخلاقی از نگاه علامه، اکتفا نمودن به فضایل انسانی نیست؛ بلکه مرحله و مرتبه ای بالاتر از آن است و آن، طلب و درخواست رضای الهی است:هنگامی که ایمان بنده نسبت به پروردگارش شدت پیدا کرد و خود را به این فکر مشغول نمود و اسمای حسنای الهی و صفات زیبایی را که منزه از نقص و زشتی است در خود تقویت و مراقبت از نفس را تشدید نمود، خود را به حدی از عبودیت می رساند که در همه ی حالات، پروردگارش را ناظر اعمال خود می بیند و نسبت به او، حب و علاقه ی شدیدی نشان می دهد و این محبت تشدید می گردد؛ به طوری که از همه چیز، قطع علاقه نموده و دوست نمی دارد مگر پروردگارش را و قلبش خضوع نمی کند مگر برای او، چنین عبدی به سادگی نمی لغزد و جز حسن و جمال الهی، چیزی نمی بیند و چیزی را دوست نمی دارد مگر آنچه را که خداوند سبحان دوست دارد.
غایت اخلاق در اسلام
...
wikifeqh: تعریف_علم_اخلاق