[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عری (۳ بار)
(بر وزن قفل) عریان بودن. در قاموس گفته: «اَلْعُرْیُ: عَدَمُ اللَّبْسِ» و نیز به معنی سالم و پاک بودن از عیب و گناه است فاعل آن عار و عریان است. در اقرب آمده: . تو در بهشت گرسنه نمیشوی و عریان نمیمانی. عراء: مکان خالی که چیزی از قبیل درخت و نبات آن را نپوشانده است. راغب گفته: «العراء: مکان لاسترة به» در مجمع فرموده: عراء فضائی است که درخت و غیره آن را نپوشانده و به قولی آن زمین خالی است شاعر گوید: و رفعت رجلا لااخاف عثارها و نبذت بالبلد العراء ثیابی این کلمه در قرآن مجید دو بار آمده و هر دو درباره افتادن حضرت یونس از شکم ماهی به مکان خالی است ، .
عری (۳ بار)
(بر وزن قفل) عریان بودن. در قاموس گفته: «اَلْعُرْیُ: عَدَمُ اللَّبْسِ» و نیز به معنی سالم و پاک بودن از عیب و گناه است فاعل آن عار و عریان است. در اقرب آمده: . تو در بهشت گرسنه نمیشوی و عریان نمیمانی. عراء: مکان خالی که چیزی از قبیل درخت و نبات آن را نپوشانده است. راغب گفته: «العراء: مکان لاسترة به» در مجمع فرموده: عراء فضائی است که درخت و غیره آن را نپوشانده و به قولی آن زمین خالی است شاعر گوید: و رفعت رجلا لااخاف عثارها و نبذت بالبلد العراء ثیابی این کلمه در قرآن مجید دو بار آمده و هر دو درباره افتادن حضرت یونس از شکم ماهی به مکان خالی است ، .
wikialkb: تَعْرَى