[ویکی فقه] تعجب از پذیرش ولایت شیطان (قرآن). پذیرش ولایت شیطان و نسل او از سوی برخی مردم با وجود عدوات شیطان با آنها، امری تعجب آور است.
«... ابلیس... افتتخذونه وذریته اولیاء من دونی وهم لکم عدو... ؛ ... ابلیس ... آیا او و نسلش را به جای من دوستان خود می گیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند...» «همزه» در «افتتخذونه» برای انکار و تعجب است. این جمله تقریر بر ما حصل واقعه ابلیس و آدم است که به استفهام انکاری تعبیر شده است، و معنایش این است: نتیجه ای که می توانید از داستان آدم و ابلیس بگیرید این است که نباید ابلیس و ذریه او را اولیای خود بگیرید، چون آنها دشمنان شما بنی نوع بشرند. و بنا بر این، پس مراد از ولایت، ولایت اطاعت خواهد بود، چون کفار شیطانها را در آنچه که به سویش دعوت می کنند اطاعت می کنند و خدا را در آنچه به سویش می خواند اطاعت نمی کنند. همه مفسرین نیز آیه را اینطور تفسیر کرده اند. و بعید هم نیست که مراد از ولایت، ولایت ملک و تدبیر باشد که عبارت دیگر ربوبیت است، زیرا بت پرستان همانطور که ملائکه را به طمع خیرشان می پرستیدند، جن را نیز به خاطر ترس از شرشان می پرستیدند و خدا هم که تصریح کرده که ابلیس از جن است و دارای ذریه ای است و ضلالت آدمی در راه سعادتش و همچنین همه بدبختی های دیگرش همه به اغوای شیطان است. پس با در نظر گرفتن این جهات، معنای آیه چنین می شود: آیا باز هم او و ذریه او را اولیاء و آلهه و ارباب خود می گیرید و به جای من آنها را می پرستید و به سویشان تقرب می جویید، با اینکه دشمنان شمایند؟
پذیرش رهبری شیطان
با این حال آیا او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید"؟! (ا فتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی). " در حالی که آنها دشمن شما هستند" (و هم لکم عدو). دشمنی سرسخت و قسم خورده که تصمیم به گمراهی و بدبختی همه شما گرفته اند و عداوت خود را از روز نخست نسبت به پدرتان آدم آشکارا اظهار داشته اند. راستی چه زشت است که انسان خدای عالم و آگاه و رحیم و مهربان و فیض بخش را رها کند و شیطان و دار و دسته اش را به جای او بپذیرد، این زشت ترین انتخابهاست، کدام عاقل دشمن را که از روز نخست، کمر به نابودیش بسته و سوگند یاد کرده، بعنوان ولی و رهبر و راهنما و تکیه گاه می پذیرد؟
«... ابلیس... افتتخذونه وذریته اولیاء من دونی وهم لکم عدو... ؛ ... ابلیس ... آیا او و نسلش را به جای من دوستان خود می گیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند...» «همزه» در «افتتخذونه» برای انکار و تعجب است. این جمله تقریر بر ما حصل واقعه ابلیس و آدم است که به استفهام انکاری تعبیر شده است، و معنایش این است: نتیجه ای که می توانید از داستان آدم و ابلیس بگیرید این است که نباید ابلیس و ذریه او را اولیای خود بگیرید، چون آنها دشمنان شما بنی نوع بشرند. و بنا بر این، پس مراد از ولایت، ولایت اطاعت خواهد بود، چون کفار شیطانها را در آنچه که به سویش دعوت می کنند اطاعت می کنند و خدا را در آنچه به سویش می خواند اطاعت نمی کنند. همه مفسرین نیز آیه را اینطور تفسیر کرده اند. و بعید هم نیست که مراد از ولایت، ولایت ملک و تدبیر باشد که عبارت دیگر ربوبیت است، زیرا بت پرستان همانطور که ملائکه را به طمع خیرشان می پرستیدند، جن را نیز به خاطر ترس از شرشان می پرستیدند و خدا هم که تصریح کرده که ابلیس از جن است و دارای ذریه ای است و ضلالت آدمی در راه سعادتش و همچنین همه بدبختی های دیگرش همه به اغوای شیطان است. پس با در نظر گرفتن این جهات، معنای آیه چنین می شود: آیا باز هم او و ذریه او را اولیاء و آلهه و ارباب خود می گیرید و به جای من آنها را می پرستید و به سویشان تقرب می جویید، با اینکه دشمنان شمایند؟
پذیرش رهبری شیطان
با این حال آیا او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید"؟! (ا فتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی). " در حالی که آنها دشمن شما هستند" (و هم لکم عدو). دشمنی سرسخت و قسم خورده که تصمیم به گمراهی و بدبختی همه شما گرفته اند و عداوت خود را از روز نخست نسبت به پدرتان آدم آشکارا اظهار داشته اند. راستی چه زشت است که انسان خدای عالم و آگاه و رحیم و مهربان و فیض بخش را رها کند و شیطان و دار و دسته اش را به جای او بپذیرد، این زشت ترین انتخابهاست، کدام عاقل دشمن را که از روز نخست، کمر به نابودیش بسته و سوگند یاد کرده، بعنوان ولی و رهبر و راهنما و تکیه گاه می پذیرد؟
wikifeqh: تعجب_از_پذیرش_ولایت_شیطان_(قرآن)