[ویکی فقه] کریشنامورتی، آموزه های خود را نه زیرمجموعه روان شناسی و نه در مسیر ایجاد مذهب و تعالیم عرفانی می داند؛ اما با اندکی تأمل به راحتی می توان تعالیم او را در حوزه روان شناسی و عرفان قرار داد. بسیاری از عبارات او با موضوع مذهب و معنویت شکل می گیرد. اعم از اینکه در جهت ترویج گرایشی خاص، در حوزه معنویت است و یا به وضعیت مذهب و عرفان در عصر حاضر و گذشته می پردازد. در این مقاله سعی شده ابعاد مختلف عقیده کریشنامورتی، در زمینه ادیان و مذاهب را روشن شود و با بررسی و تحلیل آنها، خواننده بیشتر با عقاید او آشنا گردد، سپس کیفیت استدلال های او را بررسی می شود.
برای فهم تعالیم کریشنا مورتی می توان زندگی او را به دو دوره تقسیم کرد.
← دوره نخست
کریشنامورتی بارها بیان کرده بود که در پی تأسیس مذهب و عرفان نیست. حتی تعالیم خود را با روان شناسی مرتبط نمی دانست! اما با توجه به کتاب های گوناگون که اکنون از او باقی مانده است، این سؤال همواره ذهن خوانندگان و مخصوصاً مشتاقان تعالیم او را به خود مشغول می کند که با توجه به ایده اساسی او و نوع پیچیدگی عمیقی که در تعالیم او وجود دارد، به راستی اساس تعالیم کریشنا چیست؟ یکی از علاقه مندان کریشنا، در یک سخنرانی از او می پرسد: نمی دانم در طول چند هفته دیگری که در هندوستان خواهید بود، فرصت هست که اصل تعالیم شما را روشن کنیم؟ ما حدود بیست تا بیست وپنج سال است که حرف های شما را می شنویم؛ به یک معنا بسیاری از ما توانسته ایم زمینه ی اساسی خط فکری شما را درک کنیم، اما هنوز یک پرسش برای من مطرح است که میل دارم از شما بپرسم: تعالیم شما چیست؟کریشنا می گوید: از من می پرسید تعالیم من چیست؟ خودم هم نمی دانم. نمی توانم آن را در چند کلمه بگنجانم. می توانم؟ فکر می کنم این عقیده که یک نفر تعلیم می دهد و دیگری تعلیم می بیند اساساً اشتباه است- دست کم به نظر من اشتباه است- به عقیده من موضوع بیشتر جنبه «شرکت کردن بیشتر جنبه «سهیم بودن و همکاری دارد، تا جنبه تعلیم دادن» و دریافت کردن. پس آیا ما می توانیم در چیزی سهیم و شریک باشیم که در فکر و حیطه ما نیست و جهت و هدف ندارد؟ آیا می توانیم شریک باشیم، یا همه ما چنان سخت شرطی شده ایم که هیچ گاه نمی دانیم معنای شریک بودن چیست؟
← ابهام در تعالیم
وی درباره دین و رابطه ی آن با جنگ و آزاداندیشی به بیان دیدگاه خویش می پردازد که به بیان و نقد آن خواهیم پرداخت.
← ادیان عامل جنگ ها
...
برای فهم تعالیم کریشنا مورتی می توان زندگی او را به دو دوره تقسیم کرد.
← دوره نخست
کریشنامورتی بارها بیان کرده بود که در پی تأسیس مذهب و عرفان نیست. حتی تعالیم خود را با روان شناسی مرتبط نمی دانست! اما با توجه به کتاب های گوناگون که اکنون از او باقی مانده است، این سؤال همواره ذهن خوانندگان و مخصوصاً مشتاقان تعالیم او را به خود مشغول می کند که با توجه به ایده اساسی او و نوع پیچیدگی عمیقی که در تعالیم او وجود دارد، به راستی اساس تعالیم کریشنا چیست؟ یکی از علاقه مندان کریشنا، در یک سخنرانی از او می پرسد: نمی دانم در طول چند هفته دیگری که در هندوستان خواهید بود، فرصت هست که اصل تعالیم شما را روشن کنیم؟ ما حدود بیست تا بیست وپنج سال است که حرف های شما را می شنویم؛ به یک معنا بسیاری از ما توانسته ایم زمینه ی اساسی خط فکری شما را درک کنیم، اما هنوز یک پرسش برای من مطرح است که میل دارم از شما بپرسم: تعالیم شما چیست؟کریشنا می گوید: از من می پرسید تعالیم من چیست؟ خودم هم نمی دانم. نمی توانم آن را در چند کلمه بگنجانم. می توانم؟ فکر می کنم این عقیده که یک نفر تعلیم می دهد و دیگری تعلیم می بیند اساساً اشتباه است- دست کم به نظر من اشتباه است- به عقیده من موضوع بیشتر جنبه «شرکت کردن بیشتر جنبه «سهیم بودن و همکاری دارد، تا جنبه تعلیم دادن» و دریافت کردن. پس آیا ما می توانیم در چیزی سهیم و شریک باشیم که در فکر و حیطه ما نیست و جهت و هدف ندارد؟ آیا می توانیم شریک باشیم، یا همه ما چنان سخت شرطی شده ایم که هیچ گاه نمی دانیم معنای شریک بودن چیست؟
← ابهام در تعالیم
وی درباره دین و رابطه ی آن با جنگ و آزاداندیشی به بیان دیدگاه خویش می پردازد که به بیان و نقد آن خواهیم پرداخت.
← ادیان عامل جنگ ها
...
wikifeqh: تعالیم_مورتی_درباره_دین_و_خدا