تضییع
/tazyi~/
مترادف تضییع: اتلاف، تباه سازی، حیف ومیل، ضایع سازی، هدر، هدر دادن، تلف کردن، ضایع کردن، ازبین بردن، پایمال کردن
برابر پارسی: نابودی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) ضایع کردن تباه ساختن تلف کردن . ۲ - مهمل و بیکار کردن یاوه کردن . ۳ -( اسم ) تباهی تلف . جمع : تضییعات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مهمل و بیکار ساختن چیزی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تضییع به معنی پایمال کردن و تباه ساختن که در بیشتر موارد با اضافه به حق و مال و در پارهای موارد با اضافه به نماز و حدود به کار رفته است
از آن به مناسبت در بابهایی نظیر صلات، حج، حجر، ودیعه، اجاره، شهادات و حدود سخن گفته شده است.
← تضییع مال
۱. ↑ الحدائق الناضرة ج۲۰، ص۳۵۱.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۵۱۰.
...
از آن به مناسبت در بابهایی نظیر صلات، حج، حجر، ودیعه، اجاره، شهادات و حدود سخن گفته شده است.
← تضییع مال
۱. ↑ الحدائق الناضرة ج۲۰، ص۳۵۱.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۵۱۰.
...
wikifeqh: تضییع
مترادف ها
کاهش، ضایعات، اتلاف، تضییع، تفریط کاری
پیشنهاد کاربران
پایمال سازی