تصفیه
/tasfiye/
مترادف تصفیه: تزکیه، تهذیب، پالایش، پاک سازی، فیلتر، تفریغ حساب، رفع اختلاف، پاک کردن، پالودن، صاف کردن ، رفع اختلاف کردن
متضاد تصفیه: آلودن
برابر پارسی: پالایش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- تصفیه ادارات یا سازمانها ؛ اعضای ناصالح را معزول کردن و کسان شایسته بجای آنان آوردن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن.
۳. امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن.
۴. رفع اختلاف کردن.
* تصفیهٴ حساب: = تسویه حساب
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تصفیه یعنی پالایش کردن و از آن به مناسبت در بابهای زکات، خمس، تجارت و نیز در بخش مسائل مستحدثه سخن رفته است.
تصفیه و تزکیه نفس به زدودن رذائل اخلاقی از آن و آراستن آن به فضائل اخلاقی، امری مطلوب و محبوب شارع مقدّس است.
تصفیه فاضلاب شهری
فاضلاب تصفیه شده با دستگاههای پیشرفته امروزی با علم به نجاست آن قبل از تصفیه، به صرف تصفیه پاک نمیشود مگر آنکه با تصفیه استحاله محقّق گردد؛ بدین صورت که عمل تصفیه با تبخیر آب و تبدیل بخار به مایع، کامل شود و یا به آب کر و جاری متّصل گردد.
تصفیه مال با اخراج زکات
زمان وجوب اخراج زکات- که مأمور جمعآوری زکات میتواند در آن زمان آن را مطالبه کند؛ زکات دهنده نیز در صورت تأخیر بدون عذر و ضرورت، ضامن است- در گندم و جو پس از چیدن و تصفیه و جدا کردن آن از کاه و سنبل است.
زکات درهم و دینار مغشوش (ناخالص و مخلوط با چیزی دیگر) در صورت نرسیدن خالص آن به حد نصاب، واجب نخواهد بود و در صورت شک در رسیدن خالص آن به حدّ نصاب، تصفیه آن برای آگاهی از مقدار خالصش واجب نیست؛ گرچه برخی در عدم وجوب تصفیه و مانند آن اشکال کرده و وجوب تصفیه را بعید ندانستهاند.
تصفیه مال با پرداخت خمس
...
تصفیه و تزکیه نفس به زدودن رذائل اخلاقی از آن و آراستن آن به فضائل اخلاقی، امری مطلوب و محبوب شارع مقدّس است.
تصفیه فاضلاب شهری
فاضلاب تصفیه شده با دستگاههای پیشرفته امروزی با علم به نجاست آن قبل از تصفیه، به صرف تصفیه پاک نمیشود مگر آنکه با تصفیه استحاله محقّق گردد؛ بدین صورت که عمل تصفیه با تبخیر آب و تبدیل بخار به مایع، کامل شود و یا به آب کر و جاری متّصل گردد.
تصفیه مال با اخراج زکات
زمان وجوب اخراج زکات- که مأمور جمعآوری زکات میتواند در آن زمان آن را مطالبه کند؛ زکات دهنده نیز در صورت تأخیر بدون عذر و ضرورت، ضامن است- در گندم و جو پس از چیدن و تصفیه و جدا کردن آن از کاه و سنبل است.
زکات درهم و دینار مغشوش (ناخالص و مخلوط با چیزی دیگر) در صورت نرسیدن خالص آن به حد نصاب، واجب نخواهد بود و در صورت شک در رسیدن خالص آن به حدّ نصاب، تصفیه آن برای آگاهی از مقدار خالصش واجب نیست؛ گرچه برخی در عدم وجوب تصفیه و مانند آن اشکال کرده و وجوب تصفیه را بعید ندانستهاند.
تصفیه مال با پرداخت خمس
...
wikifeqh: تصفیه
[ویکی فقه] تصفیه (فقه). تصفیه یعنی پالایش کردن و از آن به مناسبت در بابهای زکات، خمس، تجارت و نیز در بخش مسائل مستحدثه سخن رفته است.
تصفیه و تزکیه نفس به زدودن رذائل اخلاقی از آن و آراستن آن به فضائل اخلاقی، امری مطلوب و محبوب شارع مقدّس است.
فقه الصادق ج۱۴، ص۳۰۵.
فاضلاب تصفیه شده با دستگاههاى پیشرفته امروزى با علم به نجاست آن قبل از تصفیه، به صرف تصفیه پاک نمىشود مگر آنکه با تصفیه استحاله محقّق گردد؛ بدین صورت که عمل تصفیه با تبخیر آب و تبدیل بخار به مایع، کامل شود و یا به آب کر و جاری متّصل گردد.
صراط النجاة ج۲، ص۳۵-۳۶.
زمان وجوب اخراج زکات- که مأمور جمعآورى زکات مىتواند در آن زمان آن را مطالبه کند؛ زکات دهنده نیز در صورت تأخیر بدون عذر و ضرورت، ضامن است- در گندم و جو پس از چیدن و تصفیه و جدا کردن آن از کاه و سنبل است.
جواهر الکلام ج۱۵، ص۲۲۰.
...
تصفیه و تزکیه نفس به زدودن رذائل اخلاقی از آن و آراستن آن به فضائل اخلاقی، امری مطلوب و محبوب شارع مقدّس است.
فقه الصادق ج۱۴، ص۳۰۵.
فاضلاب تصفیه شده با دستگاههاى پیشرفته امروزى با علم به نجاست آن قبل از تصفیه، به صرف تصفیه پاک نمىشود مگر آنکه با تصفیه استحاله محقّق گردد؛ بدین صورت که عمل تصفیه با تبخیر آب و تبدیل بخار به مایع، کامل شود و یا به آب کر و جاری متّصل گردد.
صراط النجاة ج۲، ص۳۵-۳۶.
زمان وجوب اخراج زکات- که مأمور جمعآورى زکات مىتواند در آن زمان آن را مطالبه کند؛ زکات دهنده نیز در صورت تأخیر بدون عذر و ضرورت، ضامن است- در گندم و جو پس از چیدن و تصفیه و جدا کردن آن از کاه و سنبل است.
جواهر الکلام ج۱۵، ص۲۲۰.
...
wikifeqh: تصفیه
دانشنامه آزاد فارسی
تَصْفیه (refining)
(یا: پالایش) هرگونه فرآیند برای تبدیل ماده به شکلی خالص یا مفیدتر. معمولاً فلزات پس از استخراج از کانه، طی فرآیندهایی مانند ذوب۱ نیاز به تصفیه دارند. لازم است نفت خام را برای مصرف تصفیه کرد. این فرآیند شامل تقطیر جزءبه جزء۲ است که در آن نفت به اجزا یا «برش های۳» متفاوت تفکیک می شود. در روش های تصفیۀ الکترولیزیِ فلزات۴، از اصل الکترولیز۵ برای تولید فلزات خالص استفاده می کنند. هنگام تصفیۀ نفت خام، با فرآیندهای تصفیه ای گوناگون پس از تقطیر جزء به جزء، برش های سنگین نفت را به فرآورده های سبک و سودمندتر تبدیل می کنند. مهم ترین این فرآیندها کراکینگ۶ است. فرآیندهای دیگر عبارت اند از بسپارش (پلیمرسازی۷)، هیدروژنه کردن۸، و تبدیل۹.smeltingfractional distillationfractionselectrolytic metal-refining methodselectrolysiscrackingpolymerizationhydrogenationreforming
(یا: پالایش) هرگونه فرآیند برای تبدیل ماده به شکلی خالص یا مفیدتر. معمولاً فلزات پس از استخراج از کانه، طی فرآیندهایی مانند ذوب۱ نیاز به تصفیه دارند. لازم است نفت خام را برای مصرف تصفیه کرد. این فرآیند شامل تقطیر جزءبه جزء۲ است که در آن نفت به اجزا یا «برش های۳» متفاوت تفکیک می شود. در روش های تصفیۀ الکترولیزیِ فلزات۴، از اصل الکترولیز۵ برای تولید فلزات خالص استفاده می کنند. هنگام تصفیۀ نفت خام، با فرآیندهای تصفیه ای گوناگون پس از تقطیر جزء به جزء، برش های سنگین نفت را به فرآورده های سبک و سودمندتر تبدیل می کنند. مهم ترین این فرآیندها کراکینگ۶ است. فرآیندهای دیگر عبارت اند از بسپارش (پلیمرسازی۷)، هیدروژنه کردن۸، و تبدیل۹.smeltingfractional distillationfractionselectrolytic metal-refining methodselectrolysiscrackingpolymerizationhydrogenationreforming
wikijoo: تصفیه
مترادف ها
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش
اجرا، حکومت، سیاست، وصایت، ادارهء کل، الغاء، تصفیه، فرم اداری
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه
قرار، تنظیم، تصفیه، ترتیب، نظم، مقدمات، ارایش، تمهید، طبقه بندی
شستشو، تخلیص، تصفیه، تطهیر، پالایش، خالص سازی
تصفیه، از صافی گذراندن، پالایش
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی
تصفیه، تمیز کاری
تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر
تصفیه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تصفیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
فانید ( دری )
فانید ( دری )
پالش
پالایش
صاف و پاک کردن - رفعِ اختلاف کردن، روشن ساختن - صاف کردن حساب ها. ولی
تسویه: مساوی، برابری، یکسانی - ایجاد تعادل و توازن ( کاربرد حسابداری ) ، آراستن - سَوا کردن حساب ها.
که با هم فرق می کنند و هم نویسه هستند!
تسویه: مساوی، برابری، یکسانی - ایجاد تعادل و توازن ( کاربرد حسابداری ) ، آراستن - سَوا کردن حساب ها.
که با هم فرق می کنند و هم نویسه هستند!