تشییع
/taSyi~/
مترادف تشییع: بدرقه، مشایعت، همراهی ، دنبال جنازه رفتن
متضاد تشییع: استقبال
برابر پارسی: همراهی، پسواری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] بدرقه رفتن، به قصد وداع دنبال کسی رفتن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تشییع به معنای دنبال کسی یا چیزی رفتن می باشد.
تشییع در لغت به معنای بدرقه رفتن، بقصد وداع دنبال کسی رفتن، در مراسم دفن مرده شرکت کردن را گویند.
معنای اصطلاحی
در اصطلاح فقهی خارج شدن و رفتن دنبال جنازه میّت تا زمانی که میّت را در قبر می گذارند.
معنی اصطلاحی تشییع مترادف با معنی لغوی اخیر آن است (در مراسم دفن مرده شرکت کردن).
تشییع در روایات
برای تشییع فضیلت و ثواب زیادی در روایات بیان شده است، که به چند نمونه از آنها را می شود.
← تشییع از نظر پیامبر اکرم
...
تشییع در لغت به معنای بدرقه رفتن، بقصد وداع دنبال کسی رفتن، در مراسم دفن مرده شرکت کردن را گویند.
معنای اصطلاحی
در اصطلاح فقهی خارج شدن و رفتن دنبال جنازه میّت تا زمانی که میّت را در قبر می گذارند.
معنی اصطلاحی تشییع مترادف با معنی لغوی اخیر آن است (در مراسم دفن مرده شرکت کردن).
تشییع در روایات
برای تشییع فضیلت و ثواب زیادی در روایات بیان شده است، که به چند نمونه از آنها را می شود.
← تشییع از نظر پیامبر اکرم
...
wikifeqh: تشییع
پیشنهاد کاربران
تشییع: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
هانتاچ hāntāc ( اوستایی: hantac ) .
هانتاچ hāntāc ( اوستایی: hantac ) .
تَشییع: ١. همراهیِ پیکر / بدرقەیِ مُرده / درگذشته ٢. همراهیِ / پسوازِ / بدرقەیِ مهمان تا دمِ در
واژه تشییع
معادل ابجد 790
تعداد حروف 5
تلفظ tašyi'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی taSyi'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 790
تعداد حروف 5
تلفظ tašyi'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی taSyi'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین