تساوی
/tasAvi/
مترادف تساوی: برابری، تعادل، مساوات، مساوقت، هم سنگی ، هموزنی، برابر بودن، برابر شدن
متضاد تساوی: نابرابری
برابر پارسی: برابری، همانندی، همچندی، همسانی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- تساوی الطرفین ؛ برابر شدن دو طرف. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) برابر شدن با هم همانند شدن دو چیز. ۲- ( اسم ) برابری .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. برابری.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تساوی یعنی برابر و یکسان بودن که در ابواب مختلف فقه آمده است.
از تساوی به مناسبت در بابهایی نظیر اجتهاد و تقلید، صلات، جهاد، سبق و رمایه، قصاص و دیات سخن رفته است.
از تساوی به مناسبت در بابهایی نظیر اجتهاد و تقلید، صلات، جهاد، سبق و رمایه، قصاص و دیات سخن رفته است.
[ویکی فقه] تساوی (ابهام زدایی). تساوی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تساوی (منطق)، از اصطلاحات علم منطق و به معنای نسبت میان دو مفهوم کلیِ مشترک در تمام مصادیق• تساوی (فقه)، برابر و یکسان بودن و دارای کاربرد در ابواب مختلف فقهی
...
...
wikifeqh: تساوی_(ابهام_زدایی)
[ویکی فقه] تساوی (فقه). تساوی یعنی برابر و یکسان بودن که در ابواب مختلف فقه آمده است.
از تساوی به مناسبت در بابهایی نظیر اجتهاد و تقلید، صلات، جهاد، سبق و رمایه، قصاص و دیات سخن رفته است.
← تساوی علم دو مجتهد
۱. ↑ العروة الوثقی ج۱، ص۲۹
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۵.
...
از تساوی به مناسبت در بابهایی نظیر اجتهاد و تقلید، صلات، جهاد، سبق و رمایه، قصاص و دیات سخن رفته است.
← تساوی علم دو مجتهد
۱. ↑ العروة الوثقی ج۱، ص۲۹
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۵.
...
wikifeqh: تساوی_(فقه)
[ویکی فقه] تساوی (منطق). تساوی، از اصطلاحات علم منطق بوده و به نسبت میان دو مفهوم کلیِ مشترک در تمام مصادیق اطلاق می شود.
یکی از نسب اربعه، تساوی است و آن نسبت بین دو مفهوم کلی است که هر یک بر تمام افراد دیگری صادق است؛ به دیگر بیان، دو کلی در صورتی متساوی اند که تمام مصادیق آنها مشترک باشد؛ یعنی هر چه مصداق یکی از آنهاست، مصداق دیگری نیز باشد؛ مانند: مثلث و سه ضلعی، زوج و منقسم به متساویین، جسم و متحیّز و انسان و ضاحک.
یادآوری
بازگشت تساوی به دو موجبه کلیه است؛ مثل: هر انسانی ضاحک است و هر ضاحکی انسان است.دو کلی را که نسبت آنها تساوی است «متساویان» می گویند.
یکی از نسب اربعه، تساوی است و آن نسبت بین دو مفهوم کلی است که هر یک بر تمام افراد دیگری صادق است؛ به دیگر بیان، دو کلی در صورتی متساوی اند که تمام مصادیق آنها مشترک باشد؛ یعنی هر چه مصداق یکی از آنهاست، مصداق دیگری نیز باشد؛ مانند: مثلث و سه ضلعی، زوج و منقسم به متساویین، جسم و متحیّز و انسان و ضاحک.
یادآوری
بازگشت تساوی به دو موجبه کلیه است؛ مثل: هر انسانی ضاحک است و هر ضاحکی انسان است.دو کلی را که نسبت آنها تساوی است «متساویان» می گویند.
wikifeqh: متساویان
دانشنامه عمومی
تساوی (ریاضیات). در ریاضیات، تساوی یا برابری، رابطه ایست بین دو کمیت، یا کلی تر، دو عبارات ریاضی، که ادعا می کند آن کمیت ها دارای مقدار یکسانی اند، یا آن عبارات نشان دهنده شیء ریاضیاتی یکسانی اند. تساوی بین A و B را به صورت A = B می نویسند و می خوانند A مساوی است با B. نماد «=» را «علامت مساوی» گویند؛ بنابراین سه نوع تساوی وجود دارد که به روش های مختلفی صوری سازی شده اند:
• تساوی دو نماد، به شیء یکسان اشاره می کنند. [ ۱]
• دو مجموعه مساوی، دارای عناصر یکسان هستند. [ ۲]
• تساوی دو عبارت، ارزشی یکسان تداعی می کند، مانند یک عدد، بردار، تابع یا مجموعه.
• تساوی شامل دو نوع است: برداری و مختصاتی.
اینها را به ترتیب می توان به عنوان مفاهیم منطقی، نظریه مجموعه ای و جبری از تساوی محسوب کرد. [ نیازمند منبع]
ریشه شناسی این کلمه، از aequālis در لاتین ( «برابر»، «مثل»، «قابل مقایسه»، «مشابه» ) از aequus ( «برابر»، «مرتبه»، «عادلانه»، «فقط» ) می آید.
لایبنیتس مفهوم تساوی را به شرح زیر مشخص نمود:
در این قانون، «P ( x ) اگر و تنها اگر P ( y ) » را می توان به «P ( x ) اگر P ( y ) » تضعیف کرد؛ که قانون اصلاح شده، معادل فرمول بندی اصلی است.
به جای در نظر گرفتن قانون لایبنیتس به عنوان یک گزاره درست که می شود از قوانین معمول منطق ( از جمله اصول موضوعه مربوط به تساوی مانند تقارنی، انعکاسی و جایگزینی ) آن را نتیجه گرفت، آن را می توان به عنوان تعریف تساوی در نظر گرفت. خاصیتِ رابطه هم ارزی بودن و همچنین خواصی که پایین تر فهرست شده اند را می توان پس از آن ثابت کرد: آن ها به قضیه بدل می شوند.
خاصیت جایگزینی می گوید:
• برای هر کمیت a و b و هر عبارت F ( x ) ، اگر a = b آنگاه F ( a ) = F ( b ) ( اگر هر دو طرف معنی دار باشند، یعنی خوش ساخت باشند ) .
در مرتبه اول منطق، این یک طرح است، چرا که نمی توانیم به روی عباراتی مانند F سور بزنیم ( که یک محمول تابعی خواهد بود ) .
برخی از مثال های خاص از این، عبارتند از:
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b آنگاه a + c = b + c ( در اینجا F ( x ) برابر x + c است ) ؛
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b آنگاه a − c = b − c ( در اینجا F ( x ) برابر x − c است ) ؛
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b، آنگاه ac = bc ( در اینجا F ( x ) برابر xc است ) ؛
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b و c ناصفر باشد، آنگاه a/c = b/c ( در اینجا F ( x ) برابر x/c است ) .
• تساوی دو نماد، به شیء یکسان اشاره می کنند. [ ۱]
• دو مجموعه مساوی، دارای عناصر یکسان هستند. [ ۲]
• تساوی دو عبارت، ارزشی یکسان تداعی می کند، مانند یک عدد، بردار، تابع یا مجموعه.
• تساوی شامل دو نوع است: برداری و مختصاتی.
اینها را به ترتیب می توان به عنوان مفاهیم منطقی، نظریه مجموعه ای و جبری از تساوی محسوب کرد. [ نیازمند منبع]
ریشه شناسی این کلمه، از aequālis در لاتین ( «برابر»، «مثل»، «قابل مقایسه»، «مشابه» ) از aequus ( «برابر»، «مرتبه»، «عادلانه»، «فقط» ) می آید.
لایبنیتس مفهوم تساوی را به شرح زیر مشخص نمود:
در این قانون، «P ( x ) اگر و تنها اگر P ( y ) » را می توان به «P ( x ) اگر P ( y ) » تضعیف کرد؛ که قانون اصلاح شده، معادل فرمول بندی اصلی است.
به جای در نظر گرفتن قانون لایبنیتس به عنوان یک گزاره درست که می شود از قوانین معمول منطق ( از جمله اصول موضوعه مربوط به تساوی مانند تقارنی، انعکاسی و جایگزینی ) آن را نتیجه گرفت، آن را می توان به عنوان تعریف تساوی در نظر گرفت. خاصیتِ رابطه هم ارزی بودن و همچنین خواصی که پایین تر فهرست شده اند را می توان پس از آن ثابت کرد: آن ها به قضیه بدل می شوند.
خاصیت جایگزینی می گوید:
• برای هر کمیت a و b و هر عبارت F ( x ) ، اگر a = b آنگاه F ( a ) = F ( b ) ( اگر هر دو طرف معنی دار باشند، یعنی خوش ساخت باشند ) .
در مرتبه اول منطق، این یک طرح است، چرا که نمی توانیم به روی عباراتی مانند F سور بزنیم ( که یک محمول تابعی خواهد بود ) .
برخی از مثال های خاص از این، عبارتند از:
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b آنگاه a + c = b + c ( در اینجا F ( x ) برابر x + c است ) ؛
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b آنگاه a − c = b − c ( در اینجا F ( x ) برابر x − c است ) ؛
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b، آنگاه ac = bc ( در اینجا F ( x ) برابر xc است ) ؛
• برای اعداد حقیقی b ، a و c، اگر a = b و c ناصفر باشد، آنگاه a/c = b/c ( در اینجا F ( x ) برابر x/c است ) .

wiki: تساوی (ریاضیات)
تساوی (شطرنج). تساوی ( انگلیسی: Draw ) در شطرنج حالتی است که در آن، ادامه بازی ممکن نباشد یا بی ثمر قلمداد گردد، یا عملاُ نتیجه بازی نامعلوم بماند. شرایطی که باعث اعلام تساوی یک بازی می شوند، علاوه بر توافق دو حریف مدعی، طبق قوانین شطرنج تعریف شده اند. این قوانین از ۱ - پات ۲ - تکرار سه گانه ۳ - ۵۰ حرکت و ۴ - نبود نیروی کافی، تشکیل شده اند.
• پات: زمانی که بازیکنی که نوبت حرکت با اوست، هیچ حرکت قانونی نداشته باشد.
• تکرار سه گانه: در نوبت حرکت مدعی تساوی، یک وضعیت کاملاً مشابه از چیدمان مهره ها ۳ بار تکرار شود.
• پنجاه حرکت: اگر در طول ۵۰ حرکت، نه مهره ای زده شده و نه پیاده ای حرکت کرده باشد.
• نبود نیروی کافی: هیچ یک از حریفان نیروی کافی برای کیش و مات طرف مقابل نداشته باشد.
• کیش دائم: مدعی تساوی قادر است بی وقفه شاه حریف را کیش کند و شاه حریف هیچ خانه امنی در افق ندارد و تنها با تکرار دائم حرکات خود، موقتاً رفع کیش می کند. [ ۱] [ ۲]
• به غیر از مواردی که قوانین خاص یک مسابقه، از قبل ممنوع کرده باشد، دو حریف مدعی، در هر مقطع بازی می توانند با توافق متقابل، بازی را پایان داده و نتیجه را مساوی اعلام کنند. این حالت بیشتر زمانی پیش می آید که حرکات زیاد و بی نتیجه و خسته کننده ای انجام شده و هیچ یک از حریفان برتری قاطعی، نسبت به طرف مقابل نداشته باشد. با این حال توافق بر سر تساوی حتی در آغاز بازی ممنوع نیست و پیش آمده است. اگر چه یک توافق زودرس، زمانی که ناظران خارجی بازی، امکان تعیین نتیجه ای قاطع را معقول می دانند یا انتظار پیروزی لااقل، یکی از حریفان را دارند، با روحیه ورزشی سازگار نیست. سابقاً در قرن نوزدهم میلادی، به ویژه در مسابقات سال ۱۸۸۳م، در لندن، رسم بر این بود که بازیهای مساوی، به عنوان بازیهای ناتمام دوباره تکرار شوند. اما به علت انبار شدن تعداد زیادی از بازیهای به اصطلاح ناتمام و مشکلاتی که تجدید این بازیها بر تشکیلات سازماندهی مسابقات، تحمیل می کرد، تصمیم گرفته شد که برای هر پیروزی یک امتیاز و برای هر مساوی، نیم امتیاز منظور شود. در حال حاضر نیز طبق قوانین فدراسیون بین المللی شطرنج، همین الگوی امتیاز، ملاک است. [ ۸] [ ۹]





• پات: زمانی که بازیکنی که نوبت حرکت با اوست، هیچ حرکت قانونی نداشته باشد.
• تکرار سه گانه: در نوبت حرکت مدعی تساوی، یک وضعیت کاملاً مشابه از چیدمان مهره ها ۳ بار تکرار شود.
• پنجاه حرکت: اگر در طول ۵۰ حرکت، نه مهره ای زده شده و نه پیاده ای حرکت کرده باشد.
• نبود نیروی کافی: هیچ یک از حریفان نیروی کافی برای کیش و مات طرف مقابل نداشته باشد.
• کیش دائم: مدعی تساوی قادر است بی وقفه شاه حریف را کیش کند و شاه حریف هیچ خانه امنی در افق ندارد و تنها با تکرار دائم حرکات خود، موقتاً رفع کیش می کند. [ ۱] [ ۲]
• به غیر از مواردی که قوانین خاص یک مسابقه، از قبل ممنوع کرده باشد، دو حریف مدعی، در هر مقطع بازی می توانند با توافق متقابل، بازی را پایان داده و نتیجه را مساوی اعلام کنند. این حالت بیشتر زمانی پیش می آید که حرکات زیاد و بی نتیجه و خسته کننده ای انجام شده و هیچ یک از حریفان برتری قاطعی، نسبت به طرف مقابل نداشته باشد. با این حال توافق بر سر تساوی حتی در آغاز بازی ممنوع نیست و پیش آمده است. اگر چه یک توافق زودرس، زمانی که ناظران خارجی بازی، امکان تعیین نتیجه ای قاطع را معقول می دانند یا انتظار پیروزی لااقل، یکی از حریفان را دارند، با روحیه ورزشی سازگار نیست. سابقاً در قرن نوزدهم میلادی، به ویژه در مسابقات سال ۱۸۸۳م، در لندن، رسم بر این بود که بازیهای مساوی، به عنوان بازیهای ناتمام دوباره تکرار شوند. اما به علت انبار شدن تعداد زیادی از بازیهای به اصطلاح ناتمام و مشکلاتی که تجدید این بازیها بر تشکیلات سازماندهی مسابقات، تحمیل می کرد، تصمیم گرفته شد که برای هر پیروزی یک امتیاز و برای هر مساوی، نیم امتیاز منظور شود. در حال حاضر نیز طبق قوانین فدراسیون بین المللی شطرنج، همین الگوی امتیاز، ملاک است. [ ۸] [ ۹]






wiki: تساوی (شطرنج)
تساوی (فیلم ۲۰۰۲). تساوی ( به انگلیسی: dead heat ) نام فیلمی محصول ۲۰۰۲ است که مارک مالون آن را در ژانر اکشن، درام و کمدی و بازیگری کیفر ساترلند، انتونی لاپاگلیا، رادا میشل و کی پانابیکر عرضه کرده است.
فیلم در مورد پلیسی است که به دلیل بیماری بازنشسته شده است. او بسیار افسرده است و قصد خودکشی دارد. برادرش او را متقاعد می کند که اسب مسابقه را بخرند و در مسابقه شرکت دهند اما مشکل از جایی شروع می شود که اسبشان توسط رئیس اوباش به سرقت می رود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففیلم در مورد پلیسی است که به دلیل بیماری بازنشسته شده است. او بسیار افسرده است و قصد خودکشی دارد. برادرش او را متقاعد می کند که اسب مسابقه را بخرند و در مسابقه شرکت دهند اما مشکل از جایی شروع می شود که اسبشان توسط رئیس اوباش به سرقت می رود.

wiki: تساوی (فیلم ۲۰۰۲)
دانشنامه آزاد فارسی
تساوی (منطق)
رجوع شود به:نسب اربعه
رجوع شود به:نسب اربعه
wikijoo: تساوی
مترادف ها
قیاس، توافق، شباهت، مقایسه، همانندی، تناسب، قرینه، تساوی
شباهت، تساوی، یکسانی، برابری، مساوات
تساوی، تعادل، توازن، برابری، زوجیت، زوج بودن
تساوی، برابر کردن، برابری، برابر سازی
تساوی
تساوی، تعادل، برابری، بهای رسمی سهم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تساوی ، تزاوی ؛ سَوا شدنِ موزون و برابر به معنی ایجاد تسویه و توازن
سَوا شدن دو بخش از همدیگر، در حالتی که هر دو بخشِ از هم سَوا شده به یک اندازه موزون باشند.
از کلمه ی سوا شدن و ایجاد تساوی با کلمه ی فَسَوّی در قرآن آیه ی ثُمَّ کانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّی در سوره قیامت استفاده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
سپس به صورت علقه درآمد پس آن را خلق کرد و به صورت موزون آفرید.
مفهوم تساوی در استوانه از آن جهت می باشد که در هر نقطه از عرض استوانه که برش زده شود و دو سطح مقطع از همدیگر سَوا شوند دارای تساوی سطح در قسمت از هم سَوا شده در هر دو طرف می باشد.
خط استوا نیز از جهت تساوی سطح مقطع در هر دو طرف خط استوا در کره ی زمین می باشد.
مفهوم سوادِ مساوات و ایجاد تساوی و موازنه در مبحث عدالت اجتماعی دارای حوزه ی بسیار گسترده ای از کلمات هم خانواده با کلمه ی تساوی مثل ضیافت و. . . می باشد.
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در لابلای متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
سواد ؛ به معنی توانایی و قدرت از هم سَوا نمودن مسایل به صورت مساوی و موازی و موزون جهت ایجاد مساواد و موازاد و نهایتاً تَسویه مسایل جهت کسب سود و برقراری ضیافت
حرف ( د ) در ساختمان کلمه ی سواد به عنوان باب خروج کلمه که در قانون قلب ها به دلیل محل صدور و نقطه ی مشترک صدور آوا با حرف ( ت ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند به عنوان باب ورود به کلمه در کلمه ی تسویه و تساوی نقش آفرینی می کند.
در آبراه سیال مفاهیم کلمات از سرچشمه ی مصدر کلمه ی سوا نمودن و ایجاد تساوی و مساوات از طریق قانون افزونه ها برای ایجاد اسم در مبحث نام ها کلمه ی سوج و ساوِج و زوج و ازدواج قابل مشاهده می شود به طوری که اگر این جریان و مسیر ایجاد کلمات هم ریشه و مرتبط را بیشتر به پیش برویم حرف ج در کلمه ی زوج که مفهوم مساوات و موازات در واقیعت یک زندگی مشترک یک امر انکار ناپذیر می باشد قابل تبدیل به حرف ش با یک ذات شارش گونه می باشد یعنی در ادامه ی این جریان مفاهیم کلمات کلمه ی سیاوش به مفهوم فرد باسوادی که برقرار کننده ی مساوات در زندگی جهت ایجاد ضیافت می باشد قابل مشاهده می شود.
سیاوش ؛ برقرار کننده ی ضیافت ، مهمان پذیر ، کریم ، بخشنده و. . .
سواد ؛ تمام کلمات نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلمه حول محور مفهوم سود می باشد.
به معنی داشتن قدرت برای از هم سَوا نمودن مسایل و ایجاد تساوی و اُستوا جهت استواری و حل مسیله برای کسب سود.
سواد، قدرت ایجاد توازن و موزون نمودن امورات و توانایی تشخیص و قدرت درک جهت سَوا نمودن سود از ضرر و مهارت کسب سود و نفع بردن می باشد.
منشعب از کلمه ی سود و از هم سَوا نمودن و تساوی و استوا و استوار و صفا و سفیدی و سفت شدن به عنوان یک صفت در وجود انسان می باشد
سواد ؛ سوات ، تساوی ، تزاوی ، توازن ، ضیافت ، سَوا نمودن ، تساوی ، اُستوا ، اُستوان ، اُستواری ، واراستی ، ویراستی ، راستی ، درستی ، اِوِرِست ، فِراست ، فارسی ، پارسی ، پرستیژ ، پرستش ، پرایس ، پریز ، پرزیدنت ، پرستار ، پُرسش ، پُرس ، فُرس ، فارس ، پارس ، پالس و. . .
تعریفی که این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات از خودش برای ما دارد و تعریفی که بشود با کلماتی که از سرچشمه ی این کلیدواژه جاری می کند بتوان تعریف نمود به معنی هر گونه علم و دانش و اطلاعات برای سوا نمودن سود از ضرر که منتهی به کسب سود از طریق ایجاد تساوی با رسم الخط استوا جهت ایجاد استواری و صفا و روسفیدی و سفتی و محکم شدن حیات در استوانه ی زندگی انسان شود و تبدیل به یک صِفَت در وصف و توصیف شخصیت انسان نقش آفرینی کند سواد گفته می شود.
سواد در وجود انسان به عنوان یک اصل، حکم اصالت در وجود انسان برای اصلاح نمودن زندگی را دارد.
سواد یک گنج و یک نعمت الهی از جانب خداوند متعال و از جانب الله الهام کننده برای بندگان خودش می باشد.
مفهوم نهفته در کلمه ی سواد صرفاً مرتبط با مسایل مادی و کسب سود مادی و دو دو تا را پنج تا نمودن نیست بلکه یک مفهوم درونی و انرژی بخش حول محور آرامش و رضایت خاطر برای استواری و راستی و درستی می باشد که مسایل معنوی و اخلاقی را در درون خود تحت عنوان اصالت و اصیل بودن دارد.
مفهوم کلمه ی سواد در واقعیت کار در عالم هستی رابطه ی مستقیم با امر تولید دارد و منجر به ایجاد فراوانی و نهایتاً ارزانی در جوامع می شود.
سواد در یکسری از موقعیت ها در ظاهر کار ممکن است ضرر کردن و بخشیدن و کم شدن مال در لحظه و زمان حال حاضر باشد.
کلمه ی سواد بعد از در نظر گرفتن قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری کلمات در خصوص حرف ( س ) و ( ص ) در ساختمان این کلمه برای یافتن کلمه ی صفا ، و حرف ( و ) در ساختمان کلمه ی سواد به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوا در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به حرف ( ف ) و حرف ( د ) قابل تبدیل به حرف ( ت ) از ابزارهای ایجاد آوا واقع شده در دهان می باشد.
حکمت استفاده از حرف ( س ) با این مدل نگارگری در ساختمان این کلمه در زبان پارسی یک مقوله و یک مسیله ی چالشی و چالش برانگیز جهت بررسی نمودن مسایل در وجود انسان می باشد که مفهوم جستجو و کنجکاوی و تحقیق و پژوهش در وجود انسان را اشاره می کند.
با در نظر گرفتن قانون لاتین حروف در پاتیل کلمات در کلمه ی سواد مفهوم تساوی و استوا و استواری و راستی و درستی نیز به راحتی قابل مشاهده است.
البته لازم به ذکر می باشند در روند جریان ایجاد کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات گاها به کلماتی بسیار مشابه خواهیم رسید که اگر متوجه این تشابه در ساختمان کلمات نشویم ممکن است باعث شود در رسیدن به مفاهیم کلمات دچار انحرافاتی در مفاهیم کلمات بشویم به عنوان مثال در ساختمان کلمه ی تساوی کلمه ی صوت و تصویر و صورت به لحاظ قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری کلمات قابل مشاهده است.
چه بسا افراد و مسیولین که دارای اطلاعات فراوان علمی در بدنه ی حکومت ها می باشند ولی با این اطلاعات منجر به زدن خسارت های فراوانی به جوامع خودشان و زیست بوم و محیط زیست می شوند.
مسیولینی که باید حل مسیله کنند ولی به دلیل هوا و هوس ها و نفسانیات حزبی و گروهی و منافع شخصی و مشکلات روانی و شخصیتی خسارت های مالی و جانی فراوانی ایجاد می کنند.
ورودی الگوریتم سواد به عنوان یک ریتم متعالی و تعالی بخش اگر حقایق و مفاهیم مادی آمیخته به معارف و معنویات الهی باشد خروجی آن چیزی جز صفا و صمیمیت و رضایت خاطر و امنیت و آرامش و عزت و آزادی و راستی و درستی نیست.
با تعریف امروزی و برداشت های ناصحیح از مفهوم سواد به معنی توانایی خواندن و نوشتن چه بسا مادران و پدران بی سوادی که فرزندانی دلیر ، رشید و نورانی و نوید بخش و امید آفرین تحویل جامعه داده اند و چه پدر و مادران تحصیل کرده ای که فرزندان جانی و جنایت کار و ترسو و بزدل به جوامع تحمیل نموده اند.
معنی اَسْوَد هم که گاها به معنی سیاه ترجمه می شود یک ترجمه ی اشتباه می باشد
کلمه ی اَسْوَد با ریخت دیگر آن اَسفَد بر وزن و غالب اکمل و اکبر و ارشد و. . . به معنی خیلی سفید و به مفهوم بسیار باسواد می باشد.
مفهوم کلمه ی سواد با یک تعریف خلاصه به صورت غیرانطباقی و موازی به معنی ایجاد تعادل و برقراری عدالت دارای معنا و مفهوم می باشد.
سَوا شدن دو بخش از همدیگر، در حالتی که هر دو بخشِ از هم سَوا شده به یک اندازه موزون باشند.
از کلمه ی سوا شدن و ایجاد تساوی با کلمه ی فَسَوّی در قرآن آیه ی ثُمَّ کانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّی در سوره قیامت استفاده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
سپس به صورت علقه درآمد پس آن را خلق کرد و به صورت موزون آفرید.
مفهوم تساوی در استوانه از آن جهت می باشد که در هر نقطه از عرض استوانه که برش زده شود و دو سطح مقطع از همدیگر سَوا شوند دارای تساوی سطح در قسمت از هم سَوا شده در هر دو طرف می باشد.
خط استوا نیز از جهت تساوی سطح مقطع در هر دو طرف خط استوا در کره ی زمین می باشد.
مفهوم سوادِ مساوات و ایجاد تساوی و موازنه در مبحث عدالت اجتماعی دارای حوزه ی بسیار گسترده ای از کلمات هم خانواده با کلمه ی تساوی مثل ضیافت و. . . می باشد.
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در لابلای متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
سواد ؛ به معنی توانایی و قدرت از هم سَوا نمودن مسایل به صورت مساوی و موازی و موزون جهت ایجاد مساواد و موازاد و نهایتاً تَسویه مسایل جهت کسب سود و برقراری ضیافت
حرف ( د ) در ساختمان کلمه ی سواد به عنوان باب خروج کلمه که در قانون قلب ها به دلیل محل صدور و نقطه ی مشترک صدور آوا با حرف ( ت ) قابل تبدیل به همدیگر می باشند به عنوان باب ورود به کلمه در کلمه ی تسویه و تساوی نقش آفرینی می کند.
در آبراه سیال مفاهیم کلمات از سرچشمه ی مصدر کلمه ی سوا نمودن و ایجاد تساوی و مساوات از طریق قانون افزونه ها برای ایجاد اسم در مبحث نام ها کلمه ی سوج و ساوِج و زوج و ازدواج قابل مشاهده می شود به طوری که اگر این جریان و مسیر ایجاد کلمات هم ریشه و مرتبط را بیشتر به پیش برویم حرف ج در کلمه ی زوج که مفهوم مساوات و موازات در واقیعت یک زندگی مشترک یک امر انکار ناپذیر می باشد قابل تبدیل به حرف ش با یک ذات شارش گونه می باشد یعنی در ادامه ی این جریان مفاهیم کلمات کلمه ی سیاوش به مفهوم فرد باسوادی که برقرار کننده ی مساوات در زندگی جهت ایجاد ضیافت می باشد قابل مشاهده می شود.
سیاوش ؛ برقرار کننده ی ضیافت ، مهمان پذیر ، کریم ، بخشنده و. . .
سواد ؛ تمام کلمات نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلمه حول محور مفهوم سود می باشد.
به معنی داشتن قدرت برای از هم سَوا نمودن مسایل و ایجاد تساوی و اُستوا جهت استواری و حل مسیله برای کسب سود.
سواد، قدرت ایجاد توازن و موزون نمودن امورات و توانایی تشخیص و قدرت درک جهت سَوا نمودن سود از ضرر و مهارت کسب سود و نفع بردن می باشد.
منشعب از کلمه ی سود و از هم سَوا نمودن و تساوی و استوا و استوار و صفا و سفیدی و سفت شدن به عنوان یک صفت در وجود انسان می باشد
سواد ؛ سوات ، تساوی ، تزاوی ، توازن ، ضیافت ، سَوا نمودن ، تساوی ، اُستوا ، اُستوان ، اُستواری ، واراستی ، ویراستی ، راستی ، درستی ، اِوِرِست ، فِراست ، فارسی ، پارسی ، پرستیژ ، پرستش ، پرایس ، پریز ، پرزیدنت ، پرستار ، پُرسش ، پُرس ، فُرس ، فارس ، پارس ، پالس و. . .
تعریفی که این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات از خودش برای ما دارد و تعریفی که بشود با کلماتی که از سرچشمه ی این کلیدواژه جاری می کند بتوان تعریف نمود به معنی هر گونه علم و دانش و اطلاعات برای سوا نمودن سود از ضرر که منتهی به کسب سود از طریق ایجاد تساوی با رسم الخط استوا جهت ایجاد استواری و صفا و روسفیدی و سفتی و محکم شدن حیات در استوانه ی زندگی انسان شود و تبدیل به یک صِفَت در وصف و توصیف شخصیت انسان نقش آفرینی کند سواد گفته می شود.
سواد در وجود انسان به عنوان یک اصل، حکم اصالت در وجود انسان برای اصلاح نمودن زندگی را دارد.
سواد یک گنج و یک نعمت الهی از جانب خداوند متعال و از جانب الله الهام کننده برای بندگان خودش می باشد.
مفهوم نهفته در کلمه ی سواد صرفاً مرتبط با مسایل مادی و کسب سود مادی و دو دو تا را پنج تا نمودن نیست بلکه یک مفهوم درونی و انرژی بخش حول محور آرامش و رضایت خاطر برای استواری و راستی و درستی می باشد که مسایل معنوی و اخلاقی را در درون خود تحت عنوان اصالت و اصیل بودن دارد.
مفهوم کلمه ی سواد در واقعیت کار در عالم هستی رابطه ی مستقیم با امر تولید دارد و منجر به ایجاد فراوانی و نهایتاً ارزانی در جوامع می شود.
سواد در یکسری از موقعیت ها در ظاهر کار ممکن است ضرر کردن و بخشیدن و کم شدن مال در لحظه و زمان حال حاضر باشد.
کلمه ی سواد بعد از در نظر گرفتن قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری کلمات در خصوص حرف ( س ) و ( ص ) در ساختمان این کلمه برای یافتن کلمه ی صفا ، و حرف ( و ) در ساختمان کلمه ی سواد به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوا در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به حرف ( ف ) و حرف ( د ) قابل تبدیل به حرف ( ت ) از ابزارهای ایجاد آوا واقع شده در دهان می باشد.
حکمت استفاده از حرف ( س ) با این مدل نگارگری در ساختمان این کلمه در زبان پارسی یک مقوله و یک مسیله ی چالشی و چالش برانگیز جهت بررسی نمودن مسایل در وجود انسان می باشد که مفهوم جستجو و کنجکاوی و تحقیق و پژوهش در وجود انسان را اشاره می کند.
با در نظر گرفتن قانون لاتین حروف در پاتیل کلمات در کلمه ی سواد مفهوم تساوی و استوا و استواری و راستی و درستی نیز به راحتی قابل مشاهده است.
البته لازم به ذکر می باشند در روند جریان ایجاد کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات گاها به کلماتی بسیار مشابه خواهیم رسید که اگر متوجه این تشابه در ساختمان کلمات نشویم ممکن است باعث شود در رسیدن به مفاهیم کلمات دچار انحرافاتی در مفاهیم کلمات بشویم به عنوان مثال در ساختمان کلمه ی تساوی کلمه ی صوت و تصویر و صورت به لحاظ قانون اولویت آوا نسبت به نگارگری کلمات قابل مشاهده است.
چه بسا افراد و مسیولین که دارای اطلاعات فراوان علمی در بدنه ی حکومت ها می باشند ولی با این اطلاعات منجر به زدن خسارت های فراوانی به جوامع خودشان و زیست بوم و محیط زیست می شوند.
مسیولینی که باید حل مسیله کنند ولی به دلیل هوا و هوس ها و نفسانیات حزبی و گروهی و منافع شخصی و مشکلات روانی و شخصیتی خسارت های مالی و جانی فراوانی ایجاد می کنند.
ورودی الگوریتم سواد به عنوان یک ریتم متعالی و تعالی بخش اگر حقایق و مفاهیم مادی آمیخته به معارف و معنویات الهی باشد خروجی آن چیزی جز صفا و صمیمیت و رضایت خاطر و امنیت و آرامش و عزت و آزادی و راستی و درستی نیست.
با تعریف امروزی و برداشت های ناصحیح از مفهوم سواد به معنی توانایی خواندن و نوشتن چه بسا مادران و پدران بی سوادی که فرزندانی دلیر ، رشید و نورانی و نوید بخش و امید آفرین تحویل جامعه داده اند و چه پدر و مادران تحصیل کرده ای که فرزندان جانی و جنایت کار و ترسو و بزدل به جوامع تحمیل نموده اند.
معنی اَسْوَد هم که گاها به معنی سیاه ترجمه می شود یک ترجمه ی اشتباه می باشد
کلمه ی اَسْوَد با ریخت دیگر آن اَسفَد بر وزن و غالب اکمل و اکبر و ارشد و. . . به معنی خیلی سفید و به مفهوم بسیار باسواد می باشد.
مفهوم کلمه ی سواد با یک تعریف خلاصه به صورت غیرانطباقی و موازی به معنی ایجاد تعادل و برقراری عدالت دارای معنا و مفهوم می باشد.
ایوسانیْه= ivs�nih یکسانی، تساوی، همانندی، شباهت، نظم، ترتیب ( ریشه پهلوی )
تساوی = زیوار