تروهیده

لغت نامه دهخدا

تروهیده. [ ت َ / ت ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) بمعنی اندوخته و آمیخته باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). بر وزن ترومیده که سابقاً مرقوم شد و بهمان معنی آمده بدرجاجرمی گفته... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). محشی فرهنگ اسدی نخجوانی که تحفه هم از او نقل میکند می نویسد: تروهیده ( و ) ترومیده آموخته و اندوخته بود. عنصری گوید :
مرگ فرهنگ از تروهیده است.
تیز مغزی از او نکوهیده است.
و شعوری می نویسد: ترومیده ، آمیخته و اندوخته وسپس در کلمه تروهیده می گوید این تروهیده مذکور است یعنی آمیخته. بدر جاجرمی گوید ... ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به تروهیدن و ترومیده و پژوهیدن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس