ترشی

/torSi/

معنی انگلیسی:
sourness, acidity, pickles, acerbity, pickle, tartness

لغت نامه دهخدا

ترشی. [ ت ُ / ت ُ رُ ] ( حامص ) حموضت. ( ناظم الاطباء ). مقابل شیرینی :
بزرگوارا دانی کز آفت نقرس
ز جمله ترشیها همی بپرهیزم.
انوری.
یکی چون ترشی آن غوره خوردی
چو غوره زآن ترشرویی نکردی.
نظامی.
همه کس را دندان به ترشی کُند شود مگر قاضی را که به شیرینی. ( گلستان ).
- ترشی دل ؛ ترش شدگی معده و دل سوخته. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ترش کردن شود.
|| سختی و ترشرویی. ( ناظم الاطباء ) :
از شیر شتر خوشی نجویم
چون ترشی ترکمان ببینم.
خاقانی.
نه کمال حسن باشد ترشی و روی شیرین
همه بد مکن که مردم همه نیکخواه داری.
سعدی.
|| حزن و اندوه. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) آچار و مخلل و چیزی که در سرکه حفظ کنند و با غذا جهت گوارد و تحریک اشتهاتناول نمایند، مانند ترشی بادنجان و ترشی لیمو و ترشی انبه ، و هر چیزی که ترش باشد. ( ناظم الاطباء ) :
هر دوستی که خوانْش من اندر نهم به پیش
شیرینیش مدیح بود ترشیش هجا.
سوزنی.

ترشی. [ ت َ رَش ْ شی ] ( ع مص ) نرمی کردن بایکدیگر. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). نرمی کردن. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ فارسی

۱- کیفیت چیز ترش حموضت .۲- ( اسم ) کلی. مواد غذایی که مز. ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد . ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند. ۳- اسید. جمع : ترشیها. ترشیجات .
نرمی کردن با یکدیگر نرمی کردن .

فرهنگ معین

(تُ ) (اِ. ) کلیة مواد غذایی که مزة ترش دارند و مقداری از اسیدهای مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشی ها را به عنوان چاشنی غذا به کار می برند. ، ~انداختن کنایه از: بلااستفاده و عاطل گذاشتن .

فرهنگ عمید

۱. نوعی چاشنی اشتهاآور و ترش مزه که از پروراندن انواع سبزی و میوه، از قبیل بادنجان، خیار، سیر، پیاز، موسیر، و امثال آن ها در سرکه تهیه می کنند.
۲. از چهار طعم اصلی، مانندِ طعم سرکه.
۳. (حاصل مصدر ) [مجاز] بدخلقی.

گویش مازنی

/tershi/ ترشی – از مزه ها - عصاره ی برخی میوه های ترش مزه که به عنوان چاشنی غذا مورد استفاده قرار می گیرد

واژه نامه بختیاریکا

( تُرُشی ) ترشی؛ انار دانه؛ نام ترشی مترادف با ترشی انار است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ‏ ترشی یکی از مزه‏هاست.
از آن به مناسبت در باب نکاح یاد شده است.
حکم ترشی برای عروس
مستحب است تازه عروس در هفته نخست عروسی از خوردن سیب ترش و سرکه خودداری کند.

دانشنامه آزاد فارسی

تُرشی
نام عام مخلوط در سرکه نهادۀ شماری از میوه ها و سبزی ها و ادویه ها، که برای تحریک اشتها به همراه غذای اصلی صرف می شود. ترشی انواع فراوان دارد؛ معروف ترین و مرسوم ترین نوع ترشی، ترشی مخلوط است، فراهم آمده از پیاز سفید نقلی، گل کلم، کلم پیچ، خیار، هویج، سیب زمینی ترشی، فلفل سبز یا قرمز، سیر، سرکه، کرفس، نمک، نعناع و ترخون. دیگر از انواع ترشی های معروف، سیر ترشی است که ارزش آن به مدت زمان ماندن در سرکه است. ترشی بادنجان نیز از دیگر انواع معروف ترشی است و به دو صورت تهیّه می شود: ۱. لیتۀ بادنجان که بادنجان قلمی بی تخم و دانه را پوست گرفته از چرخ گوشت می گذرانند و بدان سرکه، زردچوبه، نمک، و سبزی های معطر ترشی می افزایند؛ ۲. ترشی بادنجان خرد نکرده و پوست نگرفته که شکم بادنجان پوست نگرفته را باز می کنند و مخلوط سبزی را در درون آن جا می دهند و بادنجان های شکم پر را در سرکه می نهند. ترشی مخلوط میوه ها، ترشی انبه، و ترشی آلبالو از دیگر انواع ترشی است.

جدول کلمات

اسید

مترادف ها

acerbity (اسم)
تندی، ترشی، دبشی، درشتی

pickle (اسم)
ترشی، سر که، خیار ترشی، وضعیت دشوار

acidity (اسم)
ترشی، اسیدیته، حموضت

acidification (اسم)
ترشی، اسید سازی، اسید شدگی، تحمیض

souse (اسم)
شستشو، ترشی، اب نمک، اهار فروبری

verjuice (اسم)
ترشی، تیزی، ابلیمو، ابغوره، اب سیب ترش، اب ترش میوه نرسیده

asperity (اسم)
ترشی، خرق، تلخی و خشونت، خشونت، نامطبوعی

فارسی به عربی

حموضة , مخلل

پیشنهاد کاربران

در این پاسخ، به صورت دقیق، مستند و با ارجاع به منابع زبان شناسی معتبر، ادعاهای مطرح شده درباره واژه �ترشی� و رابطه ی آن با زبان ترکی بررسی و نقد می شود.
- - -
❌ ادعای جعلی: �ترشی� از ریشه ی ترکی تورماق ( تورماک ) گرفته شده، و معنی �نگه داشتن� می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

✅ پاسخ علمی با منابع معتبر:
1. واژه �ترش� و مشتقات آن ( ترشی، ترشیدن، ترش رو ) ریشه ای ایرانی دارند، نه ترکی.
🔹 طبق فرهنگ های معتبر زبان فارسی و ریشه شناسی:
دهخدا: �ترش� به معنای دارای مزه ی اسیدی و تلخ.
فرهنگ عمید: ترش = دارای مزه ای مانند سرکه و لیمو.
فرهنگ ریشه شناسی دکتر حسن انوری:
> ترش ← پهلوی: tarš ← اوستایی: tarša -
به معنای اسیدی، زننده، و با ریشه ی هندواروپایی ters - ( به معنی چرخیدن، خم شدن، یا فشردن ) .
🔸 در زبان اوستایی، واژه ی tarša - به معنی خشک، سفت، و گس دیده شده است، که با مفهوم �ترش شدن� و �چروک شدن از اسید� مرتبط است.
📚 منابع:
An Etymological Dictionary of Persian, English and other Indo - European Languages – Ali Nourai
Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch, 1904
Bailey, H. W. Dictionary of Khotan Saka
- - -
❌ ادعای جعلی: ترشی همان توروشو در ترکی است، و این دو یکی اند.
✅ پاسخ علمی:
در زبان ترکی ( استاندارد ترکی استانبولی ) ، واژه ی turşu وجود دارد که به معنی �ترشی� است. اما:
این واژه وام واژه ای از فارسی است، و در زبان ترکی عثمانی هم به شکل تورشی دیده شده است.
فرهنگ لغت های ترکی، به صراحت ریشه ی فارسی برای آن ذکر کرده اند.
📚 منابع ترکی:
Redhouse Turkish - English Lexicon: واژه turşu برگرفته از فارسی torsh.
Nişanyan S�zl�k ( ریشه شناسی ترکی ) :
> Turşu ← Fars�a turş ek - u
"Asidik, ekşi tatta yiyecekler"
"K�keni Fars�adır"
- - -
❌ ادعای جعلی: تورماق به معنی نگه داشتن است و ارتباط با �ترشی� دارد.
✅ پاسخ علمی:
🔹 تورماق ( ترکی: durmak، durmak یا turmak ) به معنی ایستادن، نگه داشتن، یا درنگیدن است.
🔸 این فعل هیچ ربطی به ترشی یا اسید یا تخمیر ندارد.
🔹 ریشه شناسی تورماق به واژه ی ترکی باستانی dur - /tur - بازمی گردد، که به معنی ایستادن و ثابت ماندن است، نه تخمیر یا ترش شدن.
📚 منابع:
Clauson, Gerard. An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish
Nişanyan S�zl�k: turmak ← Eski T�rk�e tur -
- - -
❌ ادعای جعلی: �گون� در �نیلگون� یا �غمگین� به معنی خورشید است.
✅ پاسخ علمی:
🔹 �گون� در واژه هایی مثل نیلگون، شادگون، غمگین، پسوندی صفت ساز در فارسی است، از �گونه� گرفته شده، به معنی شکل، رنگ، حالت.
🔸 در ترکی، �گون� ( g�n ) به معنای خورشید یا روز است. اما این موضوع هیچ ربطی به واژه های فارسی ندارد.
🔹 واژه های فارسی مثل �نیلگون� یعنی به رنگ نیل و �شادگون� یعنی به حالت شاد.
📚 منبع:
دکتر محمد مقدم، دستور زبان فارسی
دکتر خانلری، تاریخ زبان فارسی
- - -
🔚 جمع بندی نهایی:
واژه / ادعا واقعیت علمی منبع
ترشی از ترکی آمده ❌ غلط؛ ریشه در ترش ایرانی با ریشه هندواروپایی دارد انوری، Bartholomae، Nourai
توروشو ترکی است ✅ اما وام واژه از فارسی ترش است Nişanyan، Redhouse
تورماق = ترشی ❌ بی ربط؛ تورماق یعنی ایستادن Clauson
گون = خورشید در ترکی بله، اما در فارسی �گون� = گونه، رنگ، حالت مقدم، خانلری
- - -

ارش جان اینکه هر زبان یک کلمه جدا داشته باشه برای چیری بمعنی این نیست مال خودشه کلمات فقط با ریشه یابی بدست میاد ممکنه برای یک شی دو کلمه متفاوت استفاده بشه ولی دوتاشم برای یک زبان باشه کلمه ترشی از معنی
...
[مشاهده متن کامل]
ماندگاری کلمه میاد و توروشی هست چون ضمه هست واو نوشته نمیشه و معنی ترش بودن نمیده و این معنی ثانویه هست یعنی برای ماندگاری گفتن ترشی حالا که سرکه طهمشو ترش کرده مزه ترش همین از همین کلمه درست شده، در ترکی هم توروشو تلفظ میشه

کلمه ترکی هست از ریشه تورماک یعنی نگهداشتن، ترشی و تورشو یک کلمه هست فرقی نداره چون در ترکی برخی کلمات گرد لبی تلفظ میشه ی های گرد لبی رو بعضی ها او هم میگن. مثل نیلگون و غمگین که هر دو پسوند گون به معنی خورشید و مثل و مانند هست
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
ترشیترشیترشیترشی
واژه ترشی کاملا پارسی است چون در ترکی می شود ترشو و در عربی می شود ورطة این واژه یعنی ترشی صد درصد پارسی است.
اسید