ترامی

لغت نامه دهخدا

ترامی. [ ت َ ] ( ع مص ) همدیگر را تیر انداختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تیر انداختن قوم یکدیگر را و سنگ انداختن آنان بیکدیگر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || اندوخته شدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بیرون شدن از وطن ، و به «بَ » متعدی شود، یقال : ترامی به البلاد؛ ای اخرجه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بیرون شدن از بلاد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || درنگ کردن کار. || مایل گردیدن بسوی پیروزی و بسوی هزیمت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ): ترامی امره الی الظفر او الخذلان. ( منتهی الارب ). || تباه گردیدن زخم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پیوستن بعض ابر با بعض و فراهم آمدن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || تتابع، یقال : مازال الشر یترامی بینهم ؛ ای یتتابع. ( المنجد ). || تیر انداختن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترامی از رمی به معنای پرتاب کردن که در فقه به معنای انتقال از سابق به لاحق یا عکس آن آمده است.
ترامی یعنی تسلسل، امتداد داشتن و پی درپی آمدن.

معنای اصطلاحی
ترامی از رمی- به معنای پرتاب کردن- در فقه نسبت به نیت، ضمان، حواله و غیر آن به معنای انتقال از سابق به لاحق یا عکس آن به کار رفته و از آن در بابهایی نظیر، صلات، ضمان، حواله و کفالت سخن گفته شده است.

ترامی در نیت
ترامی در نیت- که از آن به ترامی در عدول نیز تعبیر می‏شود- عبارت است از اینکه نمازگزار، نیت خود را از نماز در حال اشتغال به نماز فوت شده پیشین برگرداند؛ سپس یادش بیاید که قبل از آن نیز نمازی از او فوت شده است و نیت را به آن عدول دهد. این‏گونه ترامی جایز و، صحیح است.

ترامی در ضمان
...

پیشنهاد کاربران

کلمه رومی ب معنای پرتاب کردن، ، ، در حقوق به معنای انتقال ودست ب دست کردن دین میباشد

بپرس