تراسل

لغت نامه دهخدا

تراسل. [ ت َ س ُ ] ( ع مص ) بیکدیگر پیغام و رسول فرستادن. ( زوزنی ). همدیگر نامه فرستادن و جز آن ، یقال تراسلوا؛ اذ ارسل بعضهم الی بعض. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). همدیگر فرستادن نامه و جز آن. ( آنندراج ): تراسل القوم ؛ ارسل بعضهم الی بعض و فعل مثلما یفعل الاَّخر علی وجه التتابع. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به گفتن یک اذان از سوی چند مؤذن درپی یکدیگرتراسل گفته می شود.
تراسل عبارت است از اینکه چند مؤذّن به ترتیب، یک اذان را بگویند؛ به این‏گونه که نفر بعدی با بنا گذاشتن بر آخرین فصل نفر پیشین، فصلهای بعدی اذان را بگوید. از این عنوان به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
حکم تراسل
تراسل در اذان به نظر برخی کراهت دارد. بعضی احتمال عدم مشروعیت آن را داده و بعضی دیگر، قول به عدم مشروعیت را نیکو دانسته ‏اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس