[ویکی فقه] آنچه از متون حکما به دست می آید معنای تخلیه روح از جسم است؛ اما این که فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد، چنین مطلبی از این متون به دست نمی آید و تصریح بدان ندارند و از کسی چنین حالتی را نقل نکرده اند.
مسئله «تخلیه روح» در سخنان حکیمان و اهل معرفت بحث شده است. آنچه از سخنان آنان به دست می آید؛ این است که انسان در پرتو تزکیه نفس و اجتناب برخی از کارها و تمرین و ممارست در انجام بعضی اعمال؛ این توانایی در او ایجاد می شود که بتواند روح خود را از بدن مادی خود تخلیه و رها کند. به دیگر سخن؛ روح در قالب جسمی مثالی، سفری روحانی انجام داده و در عالم سیر می کند. اما تخلیه روح؛ بدین معنا نیست که روح به طور کلی از بدن خارج شود؛ چرا که این امر جز به هنگام مرگ محقق نخواهد شد، بلکه حالتی است مثل خواب، با این فرق که شخص، متوجه این مطلب هست که حقیقتِ او غیر از بدن مادی است.
← نظر استاد مطهری
نتیجه ای که از این متون به دست می آید تخلیه روح از جسم است؛ اما این که فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد، چنین مطلبی از این متون به دست نمی آید و تصریح بدان ندارند و از کسی چنین حالتی را نقل نکرده اند هر چند ظاهراً از لحاظ فلسفی نباید اشکالی داشته باشد و با عنایت الهی امکان پذیر است. بلکه آنچه حکیمان به عنوان قدرت نفس بر تسلط دنیای بیرون مطرح کرده اند می تواند شامل چنین قدرتی نیز گردد.استاد مطهری در این باره می گوید: «مرحله بالاتر، آن قدرتی است که بنده ای در اثر بندگی و عبودیت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهی و در اثر نزدیک شدن به کانون لایتناهای هستی می تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، می تواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، می تواند قرص ماه را دو نیم کند، می تواند تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین احضار کند. بله می تواند. العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة». اما توجه به یک نکته لازم است و آن این که چنین قدرتی (فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد) را در اختیار نوع بشر قراردادن، ممکن است لوازم و عواقب خطرناکی داشته باشد؛ از این جهت بعید به نظر می آید خداوند متعال چنین قدرتی را در اختیار نوع انسان (غیر اولیای الهی) قرار داده باشد.
مسئله «تخلیه روح» در سخنان حکیمان و اهل معرفت بحث شده است. آنچه از سخنان آنان به دست می آید؛ این است که انسان در پرتو تزکیه نفس و اجتناب برخی از کارها و تمرین و ممارست در انجام بعضی اعمال؛ این توانایی در او ایجاد می شود که بتواند روح خود را از بدن مادی خود تخلیه و رها کند. به دیگر سخن؛ روح در قالب جسمی مثالی، سفری روحانی انجام داده و در عالم سیر می کند. اما تخلیه روح؛ بدین معنا نیست که روح به طور کلی از بدن خارج شود؛ چرا که این امر جز به هنگام مرگ محقق نخواهد شد، بلکه حالتی است مثل خواب، با این فرق که شخص، متوجه این مطلب هست که حقیقتِ او غیر از بدن مادی است.
← نظر استاد مطهری
نتیجه ای که از این متون به دست می آید تخلیه روح از جسم است؛ اما این که فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد، چنین مطلبی از این متون به دست نمی آید و تصریح بدان ندارند و از کسی چنین حالتی را نقل نکرده اند هر چند ظاهراً از لحاظ فلسفی نباید اشکالی داشته باشد و با عنایت الهی امکان پذیر است. بلکه آنچه حکیمان به عنوان قدرت نفس بر تسلط دنیای بیرون مطرح کرده اند می تواند شامل چنین قدرتی نیز گردد.استاد مطهری در این باره می گوید: «مرحله بالاتر، آن قدرتی است که بنده ای در اثر بندگی و عبودیت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهی و در اثر نزدیک شدن به کانون لایتناهای هستی می تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، می تواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، می تواند قرص ماه را دو نیم کند، می تواند تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین احضار کند. بله می تواند. العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة». اما توجه به یک نکته لازم است و آن این که چنین قدرتی (فردی بتواند روح خود را وارد جسم دیگری نموده و با جسم دیگری برود کار انجام دهد) را در اختیار نوع بشر قراردادن، ممکن است لوازم و عواقب خطرناکی داشته باشد؛ از این جهت بعید به نظر می آید خداوند متعال چنین قدرتی را در اختیار نوع انسان (غیر اولیای الهی) قرار داده باشد.
wikifeqh: تخلیه_روح