تخت یوسف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تخت یوسف (قرآن). یوسف علیه السّلام دارای تخت و بارگاه فرمانروایی بود.
ورفع ابویه علی العرش...(و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگی بخاطر او به سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! این تعبیر خوابی است که قبلا دیدم؛ پروردگارم آن را حق قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه می خواهد (و شایسته می داند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است!)
تفسیر آیه
کلمه" عرش"، به معنای سریر و تخت بلند است، و بیشتر استعمالش در تختی است که پادشاه بر آن تکیه می زند و مختص به او است، و کلمه" خر" از" خرور" به معنای به خاک افتادن است، و کلمه" بدو" به معنای بادیه است، چون یعقوب در بادیه سکونت داشت.و اینکه فرمود: " و رفع ابویه علی العرش" معنایش این است که یوسف، پدر و مادرش را بالای تخت سلطنتی برد که خود بر آن تکیه می زد. مقتضای اعتبار و ظاهر سیاق این است که بالا بردن بر تخت، با امر و دستور یوسف، و به دست خدمتکاران انجام شده باشد، نه اینکه خود یوسف ایشان را بالا برده باشد، چون می فرماید: برای او به سجده افتادند، که ظاهر امر می رساند سجده در اولین وقتی بوده که چشمشان به یوسف افتاده است، پس گویا به دستور یوسف، در موقعی که یوسف در آن مجلس نبوده ایشان را در کاخ اختصاصی و بر تخت سلطنتی نشانده اند، و چون یوسف وارد شده نور الهی که از جمال بدیع و دل آرای او متلالا می شده ایشان را ذخیره و از خود بی خود ساخته تا حدی که عنان را از کف داده و بی اختیار به خاک افتاده اند.
سجده بر یوسف
یوسف علیه السّلام پدر و مادر خود را بر تخت فرمانروایی نشاند.ورفع ابویه علی العرش... در قرآن از دو سجده بر غیر خدا یاد شده است. یکی سجده ملائکه بر حضرت آدم علیه السّلامو دیگری سجده برادران و پدر و مادر حضرت یوسف علیه السّلام بر آن حضرت. از آن جا که هر دو سجده یک نوع است، بنابراین، در این جا اشکال سجده بر حضرت یوسف علیه السّلام را مورد بررسی قرار می دهیم و به دنبال آن حکم سجده بر آدم روشن می شود.قرآن می فرماید: ” و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند و گفت: پدر، این تعبیر خوابی است که قبلا دیدم”. بنابراین، نه یوسف که پیامبر خدا بود، اجازه می داد که برای او سجده و عبادت کنند و نه پیامبر بزرگی همچون یعقوب اقدام به چنین کاری می کرد و نه قرآن به عنوان یک عمل شایسته یا حداقل مجاز از آن یاد می نمود در این باره احتمالاتی داده شده است:بعضی از مفسران گفته اند: دو گونه سجده داریم؛ یکی سجده عبودیت و پرستش که مختص خدا است در مقابل پرستش شمس و اصنام و کواکب و غیر اینها که مشرکان داشتند، دیگری سجده تعظیم و احترام که نسبت به پادشاهان، سلاطین، انبیا، سایر اعاظم و بزرگان ابراز می شود و این تابع امر و نهی الهی است. در شریعت اسلام نهی اکید شده است که این نوع سجده حرام است (در شریعت اسلام از این نوع سجده که حرام است نهی اکید شده است)، ولی شرک نیست. خدای متعال این نوع سجده را در مورد حضرت آدم واجب کرده است و عین اطاعت خدا است، لذا شیطان به جهت مخالفت مطرود شد، اما در شریعت ابراهیم و انبیای بنی اسرائیل جایز، بلکه ممدوح بوده است. شاهد بر این ادعا فرمایش خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم است که اگر سجده بر غیر خدا جایز بود، می گفتم زن ها به شوهرها سجده کنند. معنای این جمله آن نیست که زن ها شوهرهای خود را بپرستند، بلکه به این نحو (با سجده) به همسران خود تعظیم و احترام کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس