تخت سلیمان

/taxtesoleymAn/

لغت نامه دهخدا

تخت سلیمان. [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] ( اِخ ) تخت منسوب به حضرت سلیمان :
مگر تخت سلیمانست کز دریا سحرگاهان
نباشد زی که و هامون مگر بر باد جولانش.
ناصرخسرو.
بر دل پاکش غباری بیگناه از من چراست
دیو بی انصاف بر تخت سلیمان چون نشست.
خاقانی.
و رجوع به تخت سلیمانی شود.

تخت سلیمان. [ت َ ت ِ س ُ ل َ ] ( اِخ ) آثار مخروبه ای است در بیست وپنج فرسخی دریاچه ارومیه بطرف شرقی که عده ای از مورخین آنرا پایتخت آذربایجان در زمان پارتیها دانسته و معتقد بودند که آتشکده آذرگشسب هم در آنجا بوده است. پایتخت آذربایجان را در زمان پارتیها یعنی زمان لشکرکشی آن تونیوس سردار رومی به این صفحه ، مورخین رومی پَرَسْپه می نامند. محل آنرا در تخت سلیمان کنونی یعنی در بیست وپنج فرسنگی دریاچه ارومیه از طرف جنوب شرقی باید جستجو کرد. ( راولین سن ، ششمین دولت بزرگ مشرق ص 201 از ایران باستان ج 3 ص 2624 ). و رجوع به همان کتاب ج 1 صص 178 - 179 و ج 3 ص 2354 و 2373 و 2374 شود.
آقای دکتر معین آرد: کریستنسن درتاریخ ایران در زمان ساسانیان آورده : جکسن گوید این آتشکده [ آتشکده آذرگشسب ] در جایی برپا بود که اکنون خرابه های تخت سلیمان معروف هست و فاصله آن از ارومیه و همدان یکی است. این اشتباه نخست از راولنسن سرزده ، چه او خرابه تخت سلیمان را در آذربایجان ( که در شمال آن محلی است که اکنون به گنج آباد موسوم است ) شهر قدیم شیز تصور کرده. پس از وی یوستی پیروی او کرد و جکسن عقیده او را تأیید و تقویت نمود، ولی استاد مارکوارت در این باب به آقای پورداود نوشته اند: گنجشک یا الشیز، اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز،امّا اقامتگاه زمستانی شهریاران سابق ، «اترپات » بود. اقامتگاه تابستانی این شهریاران اخیر موسوم بوده به فراذه اسپ یعنی اسب خیز، که در کوهی واقع بوده و امروزه این محل تخت سلیمان نامیده میشود برخلاف گنجشک یاالشیز، بنابر آنچه در سیاحت نامه ها مندرج است باید در نواحی دریاچه ارومیه ، سر راه مراغه و تبریز، در نزدیک لیلان باشد. نظر به تعریف مفصلی که معربن المهلهل کرده در نزدیک آن معدن ها و چشمه های نفتی بوده که آتشکده آذرگشسب بواسطه آن روشن بوده است... ( مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 202 ). و رجوع به آذرگشسب و شیز و صاین قلعه شود.

تخت سلیمان. [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در وسط کشمیر که تخت حضرت سلیمان علیه السلام در آنجا فرودآمده و الحال مردم برای زیارت آن می روند. ( آنندراج ). مقامی است درکشمیر. ( غیاث اللغات ). در جهت شرقی افغانستان و نزدیک سرحد هندوستان و در میانه کوه سلیمان قرار دارد که از شمال به جنوب ممتد است و بلندترین قله تخت سلیمان 11000 پا بلندی دارد. ( از قاموس الاعلام ترکی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

محلی است در جنوب مراغه که خرابه های شهر قدیم شیز( جیس ) و آثار آتشکده آذر گشتسپ در آن است و مرکز خرابه ها دریاچهایست بعمق ۴۵ متر که سطح آب آن همیشه ثابت میباشد.
آثار قلعه است که در نزدیکی اشاقی قرار دارد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تخت سلیمان، مجموعه آثاری باستانی ـ تاریخی در جنوب آذربایجان غربی ، بین بیجار و میاندوآب است.
از شمال به مراغه ، از جنوب شرقی به زنجان ، از جنوب غربی به سقز و از جنوب به تکاب محدود است.
نام تخت سلیمان در دوره های مختلف
نام امروزی تخت سلیمان زیاد قدیمی نیست.برخی منابع شهر ساسانی گَنزَگ را به این محل منتسب کرده اند که مورد تردید است. در اوایل دوره اسلامی «شیز» و در دوره ایلخانی «ستوریق/ سفوریق/ سقوریق/ ستروق» نام داشته است و به نظر می رسد نام تخت سلیمان پس از دوره ایلخانی، یعنی پس از قرن هفتم، معمول شده باشد.بنا بر اشارات مورخان و جغرافی دانانی همچون ابودلف، حمداللّه مستوفی و یاقوت حموی، شیز یا ستوریق محلی آباد و غنی با احشام و کشاورزی خوب بوده و در حوالی آن معادن طلا ، نقره ، جیوه ، سرب ، زرنیخ و لعل بنفش (الجُسْت) وجود داشته است.
تخت سلیمان به عنوان اقامتگاه تابستانی
این محل پس از ساخته شدن کاخی به دست اباقاخان (حک: ۶۶۳ـ۶۸۰)، اقامتگاه تابستانی ایلخانان ایران شد. در منابع همچنین از ویرانه های بناهایی مانند آتشکده آذرگشسب و کاخ خسرو ساسانی در این محل سخن به میان آمده است. در ۱۲۳۴/۱۸۱۹ رابرت کرپورتر تخت سلیمان را کشف کرد.در ۱۲۵۴/۱۸۳۸ هنری رالینسون آن را به طور جامع وصف کرد.در ۱۳۱۶ش /۱۹۳۷ اشمیت عکسهای هوایی ممتازی از تخت سلیمان گرفت.
کاوشهای باستان شناسان در تخت سلیمان
...

[ویکی فقه] تخت سلیمان (قرآن). حضرت سلیمان علیه السّلام دارای تخت فرمانروایی بود.
ولقد فتنا سلیمـن والقینا علی کرسیه جسدا ثم اناب.(و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم، )
آزمایش حضرت سلیمان
افکندن جسم بی جان انسانی بر تخت سلیمان علیه السلام، وسیله آزمایش ایشان از سوی خداوند بود.ولقد فتنا سلیمـن والقینا علی کرسیه جسدا ثم اناب. " کرسی" به معنی" تخت پایه کوتاه" است، و چنین به نظر می رسد که سلاطین دارای دو نوع تخت بوده اند، تختی برای مواقع عادی بود که پایه های کوتاهی داشت، و تختی برای جلسات رسمی و تشریفاتی که پایه های بلند داشت، اولی را" کرسی" و دومی را" عرش" می نامیدند." جسد" به معنی جسم بی روح است، و به گفته" راغب" در کتاب" مفردات" مفهومی محدودتر از مفهوم" جسم" دارد، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود (مگر به طور نادر) ولی جسم اعم است. از این آیه اجمالا استفاده می شود که موضوع آزمایش سلیمان به وسیله جسد بی روحی بوده است که بر تخت او در برابر چشمانش قرار گرفت، چیزی که انتظار آن را نداشت، و امید به غیر آن بسته بود، ولی قرآن شرح بیشتری در این زمینه نداده است. مفسران و محدثان در این زمینه اخبار و تفسیرهایی نقل کرده اند که از همه موجه تر و روشنتر این است که: " سلیمان" آرزو داشت فرزندان برومند شجاعی نصیبش شود که در اداره کشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او کمک کنند، او دارای همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر می شوم- تا فرزندان متعددی نصیبم گردد، و به هدفهای من کمک کنند، ولی چون در اینجا غفلت کرد و" انشاء الله"، همان جمله ای که بیانگر اتکای انسان به خدا در همه حال است، نگفت در آن زمان هیچ فرزندی از همسرانش تولد نیافت، جز فرزندی ناقص الخلقه، همچون جسدی بی روح که آن را آوردند و بر کرسی او افکندند! سلیمان سخت در فکر فرو رفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده، و بر نیروی خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت.
مراد از جسد در آیه
افکنده شدن جسدی بی جان بر تخت سلیمان علیه السلام، زمینه توجه ایشان به خدا و سپردن امور به دست او بود.ولقد فتنا سلیمـن والقینا علی کرسیه جسدا ثم اناب.(ز ارتباط میان افکنده شدن جسد بر تخت سلیمان علیه السّلام و توبه و انابه ایشان پس از آن، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.) بعضی از مفسرین گفته اند: " مراد از جسدی که بر تخت سلیمان افتاد، خود سلیمان علیه السّلام بوده که خدا او را به مرضی مبتلا و آزمایش کرد، و تقدیر کلام این است که: " القیناه علی کرسیه کجسد لا روح فیه من شدة المرض- ما او را مانند جسدی بی روح از شدت مرض بر تختش انداختیم". لیکن این وجه صحیح نیست، برای اینکه هیچ گوینده فصیحی ضمیر را از کلام حذف نمی کند، و از کلامی که ظاهرش انداختن جسدی بر تخت سلیمان علیه السّلام است، انداختن خود سلیمان علیه السّلام را اراده نمی کند، آن هم گوینده ای که کلامش فصیح ترین کلام است. مفسرین دیگر اقوال مختلفی در مراد از آیه دارند، و هر یک از روایتی پیروی کرده و آنچه به طور اجمال از میان اقوال و روایات می توان پذیرفت، این است که: جسد نامبرده جنازه کودکی از سلیمان علیه السّلام بوده که خدا آن را بر تخت وی افکند، و در جمله" ثم اناب قال رب اغفر لی" اشعار و بلکه دلالت است بر اینکه: سلیمان علیه السّلام از آن جسد امیدها داشته، و یا در راه خدا به او امیدها بسته بوده، و خدا او را قبض روح نموده و جسد بی جانش را بر تخت سلیمان افکنده تا او بدین وسیله متنبه گشته و امور را به خدا واگذارد، و تسلیم او شود.

دانشنامه عمومی

تخت سلیمان (شهر). تخت سلیمان، [ ۲] شهری در بخش تخت سلیمان شهرستان تکاب استان آذربایجان غربی ایران است. [ ۳] این شهر، مرکز بخش تخت سلیمان است. [ ۴]
این شهر در ۴۰ کیلومتری شهر تکاب قرار دارد و از شرق به مجموعه آثار باستانی تخت سلیمان، از جنوب و غرب به ارتفاعات طویله کوه محدود می شود.
مردم این شهر، به زبان های ترکی و کردی سخن می گویند؛ همچنین دین مردم این شهر اسلام با مذاهب تشیع و تسنن است.
تولید صنایع دستی از قبیل گلیم و فرش در میان زنان این شهر رواج دارد. [ ۵] [ ۶]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت شهر تخت سلیمان برابر با ۸۵۱ نفر ( ۲۳۵ خانوار ) بوده است. [ ۷]
عکس تخت سلیمان (شهر)عکس تخت سلیمان (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بلقیس گویا در یمن بوده و عضو آیین مهرپرستی یا میتراییسم بوده
سلیمان و بلقیس با هم عروسی میکنند و برای ماه عسل میان غرب ایران
در تکاب منطقه ای به نام تخت سلیمان هست
Slomos Thron با تلفظ سالوموز تِراون به زبان آلمانی به معنای تخت سالومو ( سلیمان ) .
نام پدر David با تلفظ داوید یا دَیوید و نام مادر Bathseba با تلفظ باتِ سِبا ( باد صبا ) . فرزند و جانشین وی Rehabeam با تلفظ رها بیم به معنای فارغ از ترس، و با تلفظ رهابِ آم به معنای آب راه عام. نام David در اصل و ریشه بصورت دَوید بوده که صرف فعل دویدن در زمان گشته ساده بوده است. Salomo با تلفظ سالومو از دیدگاه پدر به معنای سالِ من بوده است . Salomon با تلفظ سالومون بصورت جمع از دیدگاه والدین به معنای سالِ ما، و یا به معنای سال و ماه. این احتمال وجود دارد که Salomo از دیدگاه پدر به معنای زالوی من بوده باشد. بهر حال این نام را از زبان عبری به معنای صلح ترجمه کرده اند که با معانی فارسی کاملا فرق می کنند. سلیمان یا سلمان شاه حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح می زیسته است و در اعصار دور دست ، بعضی ها تخت سلیمان و تخت جمشید را یکی می پنداشته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

نام محوطهٔ تاریخی بزرگی، در نزدیکی شهرستان تیکان تپه ( تکاب ) و روستای تخت سلیمان ( در گذشته نصرت آباد ) در استان آذربایجان غربی و ۴۵ کیلومتری شمال شرقی این شهر است.

بپرس